یادم باشد امروز دم صبح جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب، زمین
مهربان باشم با مردمِ شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت..
سلام صبحتون بخیر ❤️
@zarrhbin🕊
#حدیث_بزرگان
✍امیرالمؤمنین علیه السلام:
✨كسى كه با دست كوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشيده مىشود.
📚نهجالبلاغه ، حکمت ۲۳۲
@zarrhbin🕊
اگر میخواهید پس از صبحانه گرم شوید و دیابت هم نگیرید به چایتان دارچین اضافه کنید. دارچین بهترین گزینه برای کنترل قندخون و گرم طبعی بدن است.
#پیامسلامتی
@zarrhbin🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸نهم ربیع الاول
☘آغاز ولایت و امامت و زعامت
🌸آخرین سحاب رحمت و یگانه
☘ذریه ذخیره دودمان آل طاها
🌸حضرت مهدی موعود(ع)
☘بر منتظران و چشم انتظاران
🌸ظهور تبریك و تهنیت باد
@zarrhbin🕊
▪️پیام تسلیت سید محمد خاتمی به مناسبت درگذشت خیّر نیک اندیش سید محمد آقای فاطمی اردکانی
روحش شاد
@zarrhbin🕊
❌ شهروندی با ارسال این تصویر به مقایسه دو محله شهر پرداخت
به امید آبادانی تمام محلات شهر
@zarrhbin🕊
بهار دانش در پاییز هزار رنگ
✏️خاطره ای از اولین روز مدرسه✏️
✍️دکترحسین رزم آور
سلام و سحرگاه بخیر عزیزان
یاد و ذکر خاطره ای از اولین روز مدرسه.
🌾🌾🌾🌾
بدرود تابستان...
پشتِ خرمنهای گندم،
لای بازوهای بید،
آفتابِ زرد،
کمکم رونهفت
بر سر گیسوی گندمزارها،
بوسهٔ بدرودِ تابستان شکفت
از تو بود،
راستی را،
بوسه ی تو،
بوسه ی بدرود بود؟
بسته شد آغوشِ تابستان؟!
خدایا! زود بود...
اولین روز دبستان بازگرد
کودکیها شادوخندان بازگرد
بازگرد ای خاطرات کودکی..........
به پاییز وآغاز اولین روز درس و دفتر ومشق وقلم ومدرسه رسیدیم.
فردا اول مهر است ، ماه پرمهر ومحبت.....
🍂🍁🍂🍁
به آغاز بهار دانش در پاییز هزار رنگ رسیدیم،
آغاز روشنایی بخشیدن به تاریکی جان و نور بخشیدن به ظلمت اندیشه .
روز ی که،کلمهها به پرواز درمیآیند و بالا میروند و میپیوندند به عرش کبریایی.
و چشمها، از خواب ندانستن برمی خیزند، قدمهای خشکیده توانی دوباره و تازه می گیرند،.
روز شروع بارش حروف الفبا، دانه دانه بر زمین بارانندیده جانها و رویش خوشه خوشه، حدیث زندگی از دلها، به لطف کلام گهربار آموزگار.
به این بهانه، خاطره ی ناب و شیرینی که برای خودم لحظاتی قبل از رفتن به اولین روز مدرسه ام اتفاق افتاده است نگاشته و تقدیم حضور عزیزان می نمایم..
به قدری این حادثه برایم زنده و عزیز و روشن و واضح است وعلیرغم تنگنای سخت زمان و اینکه بیش از نیم قرن(۵۵سال) از آن واقعه می گذرد ، از میان تاریكیهای حافظهام پرنور و پرفروغ مثل خورشید میدرخشد،
گویی دو ساعت پیش اتفاق افتاده است، و هنوز محکم، در خانه ی اول حافظهام باقی است، وهرساله در اولین روز مهر برای خودم
یاد آور میشوم وآن اینکه:
صبح روز اول مهر۱۳۴۷ پس از بیدار شدن ازخواب ، طبق معمول هر روز ، از پله های (۱۴پله) پایاب یا جوی آبی،
( قنات کچیب، که خوشبختانه این قنات هنوز هم دایر و جاری است) که در منزل داشتیم، پایین رفته ودست وصورت راشسته واز پله ها بالا آمدم ودر راهروی بالای پایاب، ایستاده وبی هیچ مقدمه ای، شروع به گریه کردم!!!
نمیدانم این گریه چقدر طول کشید و چقدر صدای هق هقم بلند بود که مادرم( خدارحمتش کند) شنید وسریع آمد کنارم، با آمدن او صدای گریه ام بیشتر شد و او با محبت مادرانه مرادر آغوش کشید و سوال کرد که برای چه گریه می کنی؟ دویا سه بار این سوال ازمن کرد ومن باهق هق وباهمان لفظ کودکانه ،درجوابش گفتم که من وقتی مدرسه میروم ، ""چچی بگم؟""
اینجا کلام مادر خدابیامرز، تاثیر کلام وگفتار گهربار وآرام بخشش، قوت قلب ونیرو وانرژی دیگری در ضمیر وجان و وجود من وارد کرد و آن کلام این بود که :
""#هرچه بچه های دیگر می گویند تو هم، همان بگو"" .
واین کلام در تارو پود وجود من، همیشه وهمه جا وهماره وهمه وقت، موج می زد وچنان در جانم تنیده بود تا روزی که در ۲۲ خرداد۱۳۵۹ آخرین امتحان دیپلمم که امتحان زمین شناسی واز قضا روز تولد یکی از خواهرزادگان عزیزم( یاسر) بود، قرین شد، وقتی بعداز پایان امتحان به باغمان آمدم به مادر گفتم که ماما امتحان دیپلم، هم تمام شد، واو بعداز ۱۲ سال، اون خاطره ی اولین روز رفتن به مدرسه ام را، برایم گفت که خود کامل، به یاد داشته وحفظ بودم.
افسوس، افسوس،، چقدر زود گذشت وزمان چگونه، چون برق وباد از برمان رفت!!! با یاد آوری آن ایام، هم اینک، گریه وبغض درگلو سخت فشار میدهداشک درحدقه ی چشمان، حلقه زده است و دیگر مجال ادامه ی نگارش نمیدهد، با دلی غمگین وچشمانی اشکبار سر بر بالین و سربه این دشت بی امید می نهم تا........پایان گیرم.
کاش میشد باز کوچک میشدیم
لااقل یک روز کودک میشدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر
ای دبستانیترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن
با سپاس فراوان
درود و بدرود
سحرگاه بخیر وتندرستی.
شنبه اول مهرماه۱۴۰۲
@zarrhbin🕊
کبابسرای ابراهیمی
🌹🌹🌹
سلام و عرض ادب خدمت یکایک شما عزیزان
آقای ابراهیمی با ۲۰سال تجربه در پخت انواع کباب شمارابه کباب سرای خوددعوت میکند😋 تاطعم لذیذ کباب رادر محیطی آرام و امن و زیبا تجربه کنید.😍
منتظر قدوم تک تک دوستان هستیم.🥰🤗🤗
پخت انواع کباب
از جمله 😇
کوبیده گوشت
کوبیده مرغ
جوجه کباب
کوبیده بوقلمون
جگر
و....... با مخلفات
و مواد اولیه تازه و مرغوب 😊
آدرس:اردکان_خیابان جمهوری بلوار کوثر_نرسیده به فروشگاه آریا ۲_ رو به روی اولین دوربرگردان
تلفن جهت سفارش:09132551248
ساعت کاری:صبح ۹ الی ۱۴:۳۰
عصر:۱۸:۳۰ الی ۲۲
https://eitaa.com/joinchat/727712087C32a9a4cc7f
کانال مارو به دوستاتون معرفی کنین 😊