🏴 شب دهم #محرم: شرح شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
×لطفا با حال و هوای عاشورایی بخوانید×
پس از آنکه همه یاران امام حسین علیه السلام حتی طفل شش ماهه اش به شهادت رسیدند امام پس از وداعی جانسوز با اهل ببت اش بسوی میدان جنگ رفت. حضرت به عمر سعد فرموده بودند چون من يك نفر هستم، بنابراين يك يك از افراد را به جنگ من بفرست. عمر سعد هم در ابتدا این درخواست امام را قبول کرد.
به فرمان عمر سعد چند تن از شجاعان دشمن به ميدان تاختند، امام حسين عليه السلام تن به تن با آنها جنگيد، ولى همه آنها در برابر شمشير آتش بار امام به خاك هلاكت افتادند، عمر سعد ملعون دريافت كه در نبرد تن به تن احدى در برابر امام حسين عليه السلام باقى نمى ماند، از اين رو نقض عهد كرد و فرمان حمله دستجمعى را صادر نمود.
از هر سو به امام حمله كردند، امام آنچنان بر آنها هجوم برد كه آنها همانند ملخ پراكنده فرار مى كردند. مسعودى در اثباه الوصيه مى نويسد: امام حسين عليه السلام صدها تن از لشکریان یزید را به درک واصل کرد.
آنحضرت همچنان میجنگيد، و بر اثر شدت تشنگى آب طلب مىكرد ولى كسى پاسخ نمىداد، آنقدر تير به بدنش رسيده بود كه گفته اند: «حتى صار كالقنفذ».
شمر با جماعتى آمدند و بين او و خيمهاش قرار گرفتند، به طورى كه به خيمه نزديك شدند.امام فرياد زد: «ويلكم يا شيعه آل سفيان ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون يوم المعاد فكونوا احرارا فى دنيا كم ...»
شمر فرياد زد: اى پسر فاطمه! چه مىگوئى؟
امام فرمود: مىگويم من با شما مىجنگم شما با من، زنها تقصيرى ندارند، از گمراهان و متجاوزين خود جلوگيرى كنيد و تا زنده ام متعرض حرم من نشويد.
شمر فرياد زد: اى پسر فاطمه، متعرض حرم نخواهند شد.
آنگاه شمر به سپاه خود خطاب كرد و فرياد زد: همه متوجه حسين عليه السلام شويد و كار او را تمام كنيد.
سپاه دشمن به امام حمله كردند، آنحضرت همچنان مىجنگيد تا اينكه بدنش پر از زخم سرانجام ظالمى بنام «صالح بن وهب» پيش آمد آنچنان بر ناحيه ران آنحضرت ضربت زد، كه آن مظلوم از پشت اسب به زمين افتاد، طرف راست صورتش به زمين برخورد كرد، سپس در همين حال برخاست و به جنگ ادامه داد.
در لحظات آخر عمر امام حسين عليه السلام زينب عليها السلام از خيمه بيرون آمد، در حالى كه فرياد مى زد: «وا محمداه! وا ابتاه! وا علياه! وا جعفراه».
آنگاه به سوى امام حسين عليه السلام نزديك شد، در آن هنگام عمر سعد با جماعتى نزديك شد، و امام در حال جان كندن بود، زينب عليها السلام صدا زد: اى عمر! آيا اين ابا عبدالله، كشته مى شود و تو مى نگرى؟
امام حسين عليه السلام از زمين برخاست و مانند شيری شجاع بر دشمن حمله كرد همچنان با دشمن جنگيد تا دهها زخم بر بدنش وارد آمد.
امام كنار آمد تا اندكى استراحت كند، در كنار ايستاده بود ناگاه سنگى از جانب دشمن آمد و به پيشانى آنحضرت خورد و خون جارى شد، دامنش را بلند كرد تا خون پيشانى را پاك كند، در اين هنگام تيرى سه شعبه زهر آلود آمد و بر سينه (يا شكم) آنحضرت اصابت كرد، فرمود: بسم الله و بالله و على مله رسول الله.
سپس سرش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: «خدايا تو میدانى مردى را مى كشند كه در روى زمين پسر پيغمبرى غير او نيست».
آنگاه آن تير را گرفت و از پشت بيرون آورد، و خون مانند ناودان از آن جارى شد.
در اين هنگام ضعف بر بدن آقا مسلط شد، سپاه دشمن دست از جنگ كشيد و مدتی از اين جريان گذشت، و كسى جرئت نمى كرد آخرين ضربه را بزند (و به عنوان قاتل، با خدا ملاقات كند).
شمر بر سپاه خود فرياد زد: ويحكم ما تنتظرون بالرجل اقتلوه ثكلتكم امهاتكم.
در اين وقت، دشمنان بىرحم، از هر سو به آن امام غريب، حمله كردند، يكى به شانه چپش ضربت زد، ديگرى بر دوشش ضربت زد، سنان بن انس به پيش آمد و چنان نيزهاش را بر گودى گلوى آنحضرت فرو برد و سپس نيزه را بيرون آورد و بر استخوانهاى سينهاش كوبيد و تير بر حلقوم او وارد ساخت، كه آنحضرت بر روى خاك زمين افتاد، پس از لحظهاى برخاست و نشست و تير را از گلوى خود بيرون كشيد، سر محاسنش را با خون بدنش رنگين نمود و مى فرمود: هكذا القى الله مخضبا بدمى مغصوبا على حقى.
هلال بن نافع (كه از سربازان دشمن بود) مى گويد: نگاه به قتلگاه كردم ديدم حسين عليه السلام به خود مىپيچد و در حال جان دادن است، درخشندگى چهره، و زيبائى قامت او مرا از فكر در مورد كشتن او بازداشت و من هرگز كشته آغشته به خونى را چنين نديده ام.
در اين حال فرمود: شربت آبى به من برسانيد.
ظالمى گفت: آب نچشى تا از آب سوزان دوزخ بياشامى، حضرت فرمود: آيا من آب سوزان جهنم را مىآشامم؟، نه هرگز، بلكه من بر جدم رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم وارد مى شوم و در محضر او از آب گواراى بهشتى مى آشامم، و از ظلم و ستم شما به آن حضرت شكايت مىكنم.
ادامه در پست بعدی👇
ادامه شرح شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام (از پست قبلی👆)
گفتار امام، در دل آن سنگدلان اثر نكرد، گويا ذرهاى رحم در دل هيچكدام از آنها نبود.
عمرسعد به شخصى كه در جانب راستش بود گفت: برو حسين را راحت كن. و به نقلى سنان بن انس به خولى گفت: برو سر از بدن حسين عليه السلام جدا كن، خولى به اين قصد به سوى حسين عليه السلام رفت ولى لرزه بر اندام شد و بازگشت، شمر به او گفت: «خدا بازويت را از هم جدا كند چرا لرزه بر اندام شده اى؟».
عمر سعد مجددا فرياد زد، به سوى حسين عليه السلام برويد و سر از تنش جدا كنيد.
شمر به سوى آنحضرت شتافت و با كمال گستاخى روى سينه آنحضرت نشست و محاسن آنحضرت را به دست گرفت، با شمشير خود با دوازده ضربه سر از بدن آن بزرگوار جدا نمود....
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
شمر دستش پُر است و با پايش
بدنش را به پشت ميچرخاند
نيزه اي را حرامزاده زد و
نيزه را بين مشت ميچرخاند
اين وسط چند تا حرامزاده
بدني ريز ريز ميكردند
با لباسي كه از تنش كَندند
تيغشان را تميز ميكردند...
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ
اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
@zarrhbin
🏴🏴🏴🏴
در این لحظات که از چشم ها در عزای مظلوم کربلا خون می بارد، به پیشواز پرچم خون رنگش می رویم تا دل های آکنده از غم و اندوه را التیام بخشیم.
مراسم استقبال از پرچم سید و سالار شهیدان ظهر روز عاشورا همزمان با نخل برداری در حسینیه ی کوشکنو اردکان
چشم به راه قدوم عزاداران حسینی در این مراسم هستیم.
هيئت امنا حسينيه كوشكنو اردكان
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
با سلام خدمت کانال خوبتون خواهشن مسئولین شهر توجه ای به بعضی از کارخانه های شهر داشته باشن بعضی شرکت ها واقعا انصاف دارن یا طمع مال دنیا ندارن اخه کارگر چ گناهی کرده که عاشورا و تاسوعا باید مثل روز های دیگه بیاد سرکار مگه کارگر دل ندارد مگه امام حسین قبول ندارن ما هم زن و بچه داریم دوست دارن این شب و روز ها هیئت و عزاداری برن ولی 😔....زن ها روز عاشورا تاسوعا کارهای خونه نمی کنن که خوب نیست،امام حسین حرمت داره و.... یا امام حسین خودت میدونی که ما مجبوریم و ب زور تو این روزهای عزیز می آیم سر کار 😔 امسال ک هیچ دوست دارم مسئولین یک نظارتی داشته باشن برا سال دیگه انشالا ک بعضی از مسئولین کارخونه هم متن رو بخونن... آهای اونایی که این روز و شب ها هیئت مرید یاد اون کسایی که سر کار باید ب اجبار باشن هم باشید
جمعی از کارگران شرکت....
@zarrhbin
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود
امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود
امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود
امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود
امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود
امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود
امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود
امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد
فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود
ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان"
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود
شاعر: حبیب الله چایچیان
ارسال شده توسط رضا بهاری به مناسبت شب عاشورا
@zarrhbin
قابل توجه پسرایی که تا زن میگیرنن مادروپدرشونو میذارن زیرپا بخونید این عاقبتشونه, گر پادشاه عالمی اخر گدای مادری
اشکت در میاد بخونیش..
واقعا به ١٠٠ تا داستان مي ارزه....
نخوني از دستت رفته...
روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) از یه قبرستانی داشت عبور،،، میکرد یه وقت دید از داخلو یکی از قبرها صدای نعره ای میامد امد بالای سر قبر پاش رو محکم زد رو زمین و فرمودند:ای بنده ی خدا پاشو وایسا.
قبر شکافته شد یه جوانی از تو قبر اومد بیرون
از تمام بدن این جوان آتش میزد بیرون،
رسول خدا فرمودند:ای جوان تواز امت کدام پیامبری که اینقدر عذاب میکشی؟
عرض کرد یا رسوالله از امت شما
پیامبر خیلی دلش به حال جوان سوخت
پیامبر فرمود:تارک الصلاه بودی؟
جوان گفت:نه یارسولله من پنج وعده نمازم رو به شما اقتدا میکردم
پیامبر:روزه نگرفتی؟
جوان: یارسول الله نه فقط رمضان بلکه رجب و شعبان و رمضان رو هم روزه میگرفتم.
پیامبر فرمودند:ای جوان حج نرفتی؟
گفت:مستطیع نشدم
پیامبر فرمود:جهاد نکردی؟
جوان گفت:چرا جانباز یکی از جنگ ها هستم
پیامبر اکرم سرشو بالا گرفت و فرمود:خدایا من نمیتونم عذاب کشیدن امتم را ببینم به من بگو این جوان چرا ایقدر عذاب میکشه،،،؟
خطاب رسید یا رسول الله حق سلام میرساند و میفرماید این جوان عاق مادر شده تا مادرش رضایت نده عذاب همینه.
پیامبر به سلمان، ابوذر و مقداد مفرماید برید مادر این جوان رو پیدا کنید.
رفتند مادرشو پیدا کردند.یه پیرزن ضعیف و رنجور ومریض احوال بودند.
رسول خدا باز امر کرد قبر شکافته شد جوان از قبر امد بیرون.
پیامبر فرمودند:مادر ببین پسرت چطور داره عذاب میکشه.بیا از سر تقصیر پسرت بگذر و حلالش کن.
مادر جوان:سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا اگر حق مادری بر گردن این پسر دارم لحظه به لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن!!!
تمام بدن این جوان آتش گرفت
رسول خدا فرمودند:آخه زن این بچه مگه در حق تو چه بدی کرده که تو لحظه به لحظه داری نفرینش میکنی؟
عرض کرد یا رسول الله من با زنش یه روز تو خونه مشاجره کردم، دعوامون شد،از راه رسید از من نپرسید همینجوری منو هل داد تو تنور آتش سینه ام سوخت،موهام سوخت، قسمتی از بدنم سوخت، زن ها منو از تو آتش کشیدن بیرون لباسهام رو عوض کردند.
همون سینه سوختمو دردست گرفتم در حق پسرم نفرین کردم سه روز بعد مرد.
رسول خدا فرمودند:ای زن میدونی که من پیغمبر رحمتم به خاطر من بیا از تقصیر جوانت بگذر.
سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا به حق این پیغمیر رحمتت قسم میدهم که لحظه به لحظه عذاب رو به پسرم زیاد کن که کم نکن!!!
رسول خدا به سلمان فرمودند:سلمان برو به فاطمه ام بگو با علی بیاید حسن و حسین رو هم بیاره.
سلمان رفت درخانه به فاطمه(س) گفت:پیامبر پیغام داده سریع بیایید.
مادر ما زهرا(س) آمد، علی(ع) ،حسن(ع) و حسین(ع) هم اومدند.
اول مادر ما حضرت زهرا(س) رفت جلو فرمودند:ای زن میدانی من فاطمه حبیبه ی خدا هستم
گفت:آره
فرمود:ای زن به خاطر من فاطمه بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرشو گرفت بالا صدا زد:خدایا به حق حبیبه ات فاطمه قسم میدهم لحظه ب لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن.
دوباره آتش از بدن جوان زد بیرون.
این بار امیرالمومنین علی(ع) رفت جلو و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت:خدایا به حق علی(ع) قسم میدم لحظه ب لحظه عذاب پسرم را زیاد کن..........
نوبت رسید به اقامون امام حسن(ع).اومد جلو وفرمودند:ای زن بخاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر.
زن گفت:خدایا به این غریب مظلوم تورو قسم میدم لحظه به لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن.
نوبت رسید به آقای ما حسین(ع)
اومد مقابل این زن ایستاد،ایشان خردسال بود چون دامن زن رو گرفته بود و سرشو گرفته بود بالا و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر جوانت بگذر.
زن سرشو گرفت بالا یهو دیدند رنگ از رخسار این زن پرید به دست وپای حسین(ع) افتاد و عرض کرد:خدایا پسرمو به حسین بخشیده ام.
پیغمبر خدا(ص)فرمودند: که ای زن چی شد؟ من،فاطمه ،علی،حسن خواستیم قبول نکردی چی شد که حسین؟
عرض کرد:یا رسوالله سرمو گرفتم بالا در حق جوانم نفرین بکنم دیدم فرشتگان در آسمان میگن ای زن مبادا دل حسین رو بشکنی،،،،،
اسَــــلامُ عَلَیـــــکَ یـــــا ابـــاعَـــبْــــدِالـــــلّـــــــه
وَ عًلی اَرواح الّتـــــی حَــــلَــــت بِـــفـــنـــــائــــک
عَــــلَـــیکَ مّنـــــی ســـــــّلامُ الـــــلّـــــه ابــــــــداً
مــــا بَــــقــــیــــتُ وَ بَــــقـــیَ اَلَــــیـــــلِ وَ الــــنــَـهــار
وَ لا جَـــــعَــــلَ الـــــلّـــــهَ آخِــــرَ اَلـعَـهـــدِ منی لـــزیـــارَتکُم
اَســـــلامُ عَلی الـــــحُــسـَــــیـــن وَعَلی عـَلـی بـن الـــــحُـــسـَــــیــــن
وَعَلی اُولاد الـــحُـــسـَــــیــــن وعَلی اَصــــحاب الـــحُـــسـَــــیــــن.
#ارسالی
@zarrhbin
🖤هرشب _یک حدیث 🖤
#امام_صادق علیه السلام:
🍃حسین خون قلبش را در راه خدا بخشید تا بندگان را از جهالت و گمراهی نجات دهد.🍁
📚فرازی از زیارت اربعین🌾
👉 @zarrhbin
4_5942547859193725431.mp3
14.72M
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع
صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است...
🏴🏴🏴🏴
@zarrhbin
✅ثواب گریه بر امام حسین(ع)
✍امام رضا(ع) فرمودند: هر مؤمنی که به خاطر شهادت امام حسین(ع) گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری گردد، خداوند منان غرفهای در بهشت به او دهد که مدتها در آن ساکن گردد. و هر مؤمنی به خاطر آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری شود، خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایستهای دهد و هر مؤمنی در راه ما اذیت و ازاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونههایش جاری گردد، خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد
📚کامل الزیارات/صفحه ۳۲۲
سالار زینب
خون خدا
امشب به یارانت اذن رفتن دادی؛
اما چنان مست تو بودند که ماندند؛
آنقدر به عشقت نفس میکشیدند که تابِ رفتن نداشتند.
ای خدای #عشق
ما را هم نگه دار برای خودت
برای فرزندت...
نکند در تنگههای آخرالزمان
میلِ رفتن کنیم،
نکند پایمان بلغزد،
نکند دلمان بلرزد...
ما را نگه دار.
▪️▪️▪️▪️▪️
#محرم۱۴۴۱
#شب_دهم
#عاشورا
#امام_حسین (علیهالسلام)
مراسم نخل بردارى عصر عاشورا
روستا مزرعه آقا بخش خرانق شهرستان اردكان
عصر عاشورا راًس ساعت3بعدازظهر
ازهمگى التماس دعا
@zarrhbin
🔉🔉🔉
🏴السلام علیک یا شیب الخضیب
با عرض تسلیت عاشورای حسینی
به اطلاع کلیه سوگواران ودلسوختگان حضرت ثارالله میرساند طبق معمول سنواتی، مراسم خیمه سوزان حسینی همزمان با شام غریبان و بعد از نماز مغرب شروع خواهد شد
حرکت کاروان از مقابل سیدهاشم شریف اباد به سمت حسینیه بین الحرمین می باشد از عموم سوگواران خاندان ال الله دعوت میگردد در این مراسم معنوی شرکت فرمایید.
@zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نواختنطبل و شیپور توسط گروه طبالچی حسینیه بازارنو اردکان
▪️شما هم میتوانید گوشه هایی از عزاداری هئیت محله خود را برای بارگزاری در کانال با نامخودتان برای ما ارسال کنید.
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب...
💠 #عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام از دیدگاه #شهیدمطهری
⬅️ نگاهی نو به حماسهی عاشورا...
🚩ارزشِ #شهدایکربلا به چیست؟
✅ از جمله خصوصیاتِ #امامحسین این است که در مورد فرد فرد اصحابش اجازه نمیدهد که قیام او حالت انفجاری داشته باشد. چرا امام حسین در هر فرصتی میخواهد #اصحابش را به بهانهای مرخّص بکند؟
✅ هی به آنها میگوید: آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست، قضیه خطر دارد. حتی در #شبعاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکند: 《من اصحابی از اصحاب خودم بهتر و اهل بیتی از اهل بیت خودم فاضلتر سراغ ندارم. از همه تشکر میکنم، از همهتان ممنونم. اینها جز با من با کسی از شما کاری ندارند. شما اگر بخواهید بروید و آنها بدانند که شما خودتان را از این معرکه خارج میکنید، به احدی از شما کاری ندارند. اهل بیت من در این صحرا کسی را نمیشناسند، منطقه را بلد نیستند. هر فردی از شما با یکی از اهل بیت من خارج شود و برود. من اینجا خودم هستم تنها》 چرا؟
✅ #رهبری که میخواهد از ناراحتی و نارضایتیِ #مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیزند. همهاش از "تکلیف شرعی" میگوید. البته تکلیف شرعی هم بود و امام حسین از گفتن آن نیز غفلت نکرد؛ اما میخواست آن #تکلیفشرعی را در نهایت "آزادی" و #آگاهی انجام بدهند.
✅ خواست به آنها بگوید دشمن، شما را محصور نکرده، از ناحیهی دشمن اجبار ندارید. اگر از تاریکی شب استفاده کنید و بروید، کسی مزاحمتان نمیشود. #دوست هم شما را مجبور نمیکند. من بیعت خودم را از شما برداشتم. اگر فکر میکنید که مسئلهی بیعت برای شما تعهد و اجبار به وجود آورده است، #بیعت را هم برداشتم. یعنی فقط "انتخاب" و "آزادی".
✅ باید در نهایت "آگاهی" و #آزادی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیهی دشمن و دوست بکنید مرا #انتخاب کنید این است که به #شهدایکربلا "ارزش" میدهد.
📚 عاشورا برای جوانان
🌿 حماسه حسینی، جلد ۲، صفحه ۲۶۴
@zarrhbin