➕ چرا در زمانی که هنوز شغل نداریم، یا دانشجوییم، به بیمه نیاز داریم؟!!!
🔴 برای بازنشستگی در بیمه تأمین اجتماعی، نیاز به کار تمام وقت، سابقه بیمه مداوم و... میباشد. فرض کنیم از همین امروز به مدت ٣٠ سال، تمام این شرایط برای شما فراهم شد و بطور مداوم ادامه داشت. بعد از ٣٠ سال، یعنی تقریبا در ۵۵ سالگی، شما بازنشسته خواهید شد.
😢 خودتان را در ۵۵ سالگی مانند بازنشستگان امروز جامعه مان تصور کنید...
🔴 در عین حال، این در صورتیست که سابقه شما مداوم باشد و تمامی کارفرمایان شما، برای شما سابقه بیمه رد کنند و فاصله ای بین آن نیوفتد، یا شما در این ٣٠ سال همواره مشغول کار باشید...
✅ قبول دارید، با حقوق بازنشستگی نمیشود زندگی را گذراند، آن هم ٣٠ سال بعد که با توجه به تورم و مشکلات اقتصادی، گذران زندگی خیلی سخت تر از حال حاضر میشود؟!!!
✅ قبول دارید، در آن موقع نیاز به کار دوم پیدا خواهید کرد؟!!!
👤 اما اگر از امروز در طرح بیمه عمر و تأمین آتیه پاسارگاد شرکت کنید، قبل از بازنشستگی در شغلتون، از طریق این طرح بازنشسته میشوید و جدای از حقوق خودتون، حقوق بازنشستگی دیگری از بیمه پاسارگاد دریافت میکنید...
✅ قبول دارید، حقوق بازنشستگی طرح تأمین آتیه میتواند جایگزینی برای شغل دوم شما در سنین بالاتر محسوب شود و جای خالی آن را برای شما پر کند؟!!!
✅ قبول دارید، ٢ حقوق بازنشستگی از ١ حقوق، برای شما بهتر و مفید تر است؟!!!
🎓 حتما با خود میگویید، من که هنوز دستم توی جیب خودم نرفته، شغل و پولی ندارم...
✅ بله، درسته که هنوز کار و حقوق ندارید، اما میتوانید ابتدا با مبلغ پایین شروع کنید و در سال های بعد، مبلغ را افزایش دهید، اما شروع میکنید و زمان را برای خودتان میخرید...
🌺💐🌺💐
#نمایندگی _طاهری اردکانی
09162618065
💬 درج قیمت روی تمامی محصولات تولیدی الزامی شد
🔹هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با ابطال دو بخشنامه وزارت صنعت، معدن و تجارت مبنی بر اینکه تولید کنندگان برخی کالاها را از درج قیمت روی محصولات تولیدی خود معاف کرده بود، کلیه تولیدکنندگان را موظف کرد قیمت کالای تولیدی را روی محصول درج کنند./ایلنا
@zarrhbin
💠 تابش: در کنار حافظان محیط زیست، مردم و متولیان قانونی، مقابل غوغاسالاری های منفعت طلبانه و فرا به جلوی متخلفان، خواهم ایستاد
🔹 حفاظت از محیط زیست وظیفه ای همگانی است که منحصر به سازمان محیط زیست نیست
🔹بسترهای تخریب محیط زیست شناسایی و بدون ملاحظه برخورد شود
🔹مشارکت مردم و کارآفرینان کلید حل بسیاری از مشکلات زیست محیطی است
🔹 در واگذاری D19 همراه مراحل قانونی و ملاحظات زیست محیطی باید رعایت شود
🔹عده ای با تصرف و تخریب محیط زیست، تنها به فکر منافع مادی خودشان هستند
🔹تعهدات و تخلفات بهره برداران عمده صنعتی و معدنی را تهیه و به مراجع قانونی و نمایندگان استان ارائه گردد
رئیس فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس در دیدار مدیرکل حفاظت محیط زیست استان یزد با تاکید بر عمل به وظایف قانونی در حوزه های مختلف محیط طبیعی و انسانی گفت: محیط زیست باید به مثابه میزان الحراره، دائما شرایط را رصد کند و با اطلاع رسانی مناسب و تمسک به قانون، راه را بر تخریب محیط زیست ببندد.
@zarrhbin
هدایت شده از ذرهبین درشهر
متاسفانه چند روزیست که در شهر شاهد دل درد شدید و اسهال و استفراغ در بزرگسالان بویژه کودکان هستیم.
اگر آماری از اورژانس و دیگر مراکز بهداشت گرفته شود متوجه این خواهید شد....
لطفا مدیریت محترم #شبکه_بهداشت_و_درمان علت را جهت تنویر افکار عمومی توضیح دهند.
@zarrhbin
🔴 بازداشت ۳ مأمور متخلف شهرداری فردیس
🔸 دادستان عمومی و انقلاب فردیس: در یک پرونده مرتبط با پروانههای ساختمانی شهرداری، سه نفر از ماموران شهرداری دستگیر و اتهام دو نفر دیگر از ماموران شهرداری نیز محرز و برای آنها حکم جلب صادر شده است.
🔸 این افراد از طریق تبانی و مشارکت در جعل سند رسمی و تحصیل مال از طریق نامشروع، به تضییع حقوق عمومی شهروندان اقدام کرده بودند.
@zarrhbin
⭕️ #مسئولین_عزیز_پیگیر_باشید....
⬅️ جناب آقای #دکترصالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در حاشیه ی مراسم بازدید از مجتمع شهید رضایی نژاد #اردکان، در بین مسئولین شهرستان وعده ی ساخت #اوراژنس_هسته_ای را در نزدیکی این مجتمع دادند؛
⬅️ به همین دلیل از نماینده ی محترم جناب آقای #دکترتابش و فرماندار گرامی جناب آقای #مهندس_مقیمی و دیگر مسئولین شهرستان تقاضا می شود با توجه به دو بانده شدن جاده ی اردکان_چوپانان و افزایش روز افزون تردد در این جاده؛ نسبت به #پیگیری این وعده اقدام نموده، تا این مهم به سرانجام برسد.
#و_من_الله_التوفیق
#ارسالی
@zarrhbin
هدایت شده از ذرهبین درشهر
هدایت شده از ذرهبین درشهر
مناجاتی زیبا از خواجه عبدالله انصاری:
بارالها؛
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
نكند فرق به حالم
چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...
شبتون خوش 🌺👍
یا حق 👋
@zarrhbin
هدایت شده از tahereh
4_5956535107387917426.mp3
7.34M
✅ سخنی با امام جمعه محترم شهرم
حضرت حجت الاسلام والمسلمین شاکر امام جمعه محترم و محبوب اردکان
با سلام و درود
شنیده ام که به رسانه ها فرموده اید بس کنند و در این زمینه دیگر مطلبی نوشته نشود. همین مدعیان پیروی و جانبداری از شما همچنان دارند ادامه می دهند. اگر معتقدید کافی است تذکری دوباره بدهید تا واکنش های دو طرف کاهش یابد.
بیان فرموده اید که به نحوه انتصاب مسئولان انتقاد دارید. اما در ادامه سخنان تان برداشت می شود که به عدم مشاوره در انتخاب مشاور هم ایرادی ندارید! این ها که جزو بدیهیات است! اما اگر مثلا تعدادی از روحانیون به انتصاب رئیس حوزه اعتراض کنند چه اقدامی می فرمایید؟ رسانه ای اش می کنید یا سعی می کنید درون سازمانی و در محیطی غیرعمومی حلش کنید؟ فکر می کنم انتقاد برخی رسانه ها و مسئولان به شما "عمومی" یا "خصوصی" بودن این اختلافات و نکشیدن آن به سطح جامعه است. شما چه فکر می کنید؟
آقای امام جمعه محترم و شریف و نجیب شهرم!
در دو نوبت دو نقل قول محرمانه از دو شخصیت را با نام بردن صریح از آن ها برای عموم مردم و رسانه ها بازگو کرده اید: یکی صحبت محرمانه فرماندار با شما درخصوص آقای تابش و یکی صحبت آقای اشرفیان با شما درباره رئیس جدید. نمی دانم از لحاظ دینی و حقوقی و فقهی و... چگونه است اما اگر من بودم کمی تأمل می کردم. این ها فردا می خواهند در کنار هم برای این مردم کار کنند...
حضرت آقای شاکر
بعید می دانم مسئولان اجرایی و تقنینی کسی بهتر از شما برای امامت جماعت اردکان سراغ داشته باشند. علم و کمال و جوانی و پذیرش عمومی و محبوبیت شما زبان زد است. همان گونه که شما انتقاداتی دارید شاید سایر مسئولان هم داشته باشند اما ترجیح می دهند در فضایی بسته تر مطرح کنند. نظر شما در این باره چیست؟
امام جمعه عزیز!
در دو واکنش متوالی به مدیرانی اشاره کرده اید که از این جا رفته اند. در نامه قبلی مستقیما به یکی از شهرهای استان هم اشاره کرده اید. با اوصافی که کرده اید بنظر می رسد روی یکی دو شخص خاص نظر ویژه تری دارید. اگر ممکن است و صلاح می بینید لطفا نام این مدیران اصلاح طلب تبعیدی را برای عموم منتشر فرمایید.
حضرت حجت الاسلام والمسلمین شاکر امام جمعه محبوب و محترم شهرم!
تعدادی از رسانه ها این نامه بنده را برنخواهند تافت و به من خواهند تاخت. خدا را شاهد می گیرم یکی از حامیان و دوستداران همیشگی و واقعی شما هستم و چون به سلامت نفس و خیرخواهی شما اعتقاد و اعتماد دارم این سطور را برای تان نوشتم. سایه تان بر سر شهر و مردمانش مستدام باد.
امضا محفوظ
@zarrhbin
🏖9 جمله طلایی حتما بخونید
1_ یادت باشه تا خودت نخوای هیچکس نمیتونه زندگیتو خراب کنه
2_ یادت باشه که ارامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی
3_ یادت باشه خدا همیشه مواظبته
4_ یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشش ادما بگذاری
5_ زبان استخوانی ندارد اما انقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند مراقب حرفهایمان باشیم
6_ زندگی کوتاه نیست مشکل اینجاست که ما زندگی رو دیر شروع میکنیم
7_ دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند زیر پایت بچین که پله شوند
8_ هیچوقت نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز فردا هم هست اگر باشیم
9_ ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم ولی اوهمیشه بوده است
#امروزتون بهترین 🌺🌺
@zarrhbin
🍃 #خاطرات_عباس_از_آن_روزها....
💠 همین طور که ایستاده بودم تا دانشجوی قبلی از اتاق خارج شود به عکس شاه که با لباسِ فرم و مدال های پلاستیکی رنگارنگ روی سینه اش درون قاب چوبی بزرگی خودنمایی می کرد، خیره شدم؛ که یک دفعه آن نفری که پشت میز جلوی دربِ ورودی اتاق بازجو نشسته بود به من نگاه خشم آلودی انداخت و فحش و ناسزا گفت: که فلان فلان شده می خواهی این عکس را هم بشکنی؛ من چیزی نگفتم و داخل اتاق شدم. بازجو، یک پرونده که با پوشه ی نویی بود و اسم من روی آن نوشته شده بود از لابلای پرونده ها جدا کرد و بیرون آورد.(چون قبلا کارت های دانشجویی را گرفته بودند.)
💠پوشه را باز کرد و تعدادی #اعلامیه، که نو و تازه چاپ شده بودند را یکی یکی به من نشان داد و می گفت: اینها را از تو گرفتند و من هم چون قرار بود همه چیز را انکار کنم؛ و آنها که واقعاً کار من نبود، نیز انکار کردم.
💠 بازجویی همه که تمام شد ما را به #بازداشتگاه مرکزی پلیس اصفهان که در همان محدوده بود، بردند. و در آنجا تمام وسایل شخصی که ما با خود داشتیم و همراهمان بود دمِ در اتاق زندان تحویل گرفتند؛ مثل کمربند، کلید و هر چی که داشتیم، به آنها دادیم.
💠 هر ده نفر ما را داخل یک اتاق نمور و تاریکی جا دادند، شب اول را آنجا بدون آب و غذا گذراندیم؛ صبح که شد با توجه به اینکه این اتاق یک طرفش، کنار خیابان بود صداهایی به گوشمان می رسید؛
💠 من به بچّه ها گفتم: این سر و صداها چیست؟ آنها گفتند: دارند زندانی های اتاق کناری را جابجا می کنند! در صورتی که ما همین ده نفر بودیم و صدایی که می شنیدیم صدای زمین زدن سطل های زباله از پشت دیوار اتاق بود؛ به هر جهت #ترسیده بودیم، نزدیک ظهر بچه ها قرار گذاشتند که از پول جیب خود ناهاری بگیرند؛ بنابراین ما به مامور زندان پول دادیم و گفتیم از برای ما کباب بگیرد؛ کباب را گرفتند و آوردند امّا هیچکدام به خاطر ناراحتی، اشتهایی نداشته و لب به آن نزدیم و به ما نچسبید.
💠 بعد از ظهر همان روز که کارهای مقدماتی به پایان رسید ما را دو مرتبه از این اتاق بیرون آوردند و با همان ماشین مخصوص حمل زندانیان ما را به طرف #زندان_فلاورجان_اصفهان بردند. این ماشین به گونه ای بود که اصلاً نور به داخل اتاقکش نمی آمد و زندانی نمی دانست ماشین در کدام مسیر دارد حرکت می کند.
💠 بالاخره سوار بر این ماشین با تعدادی پاسبان ما را انتقال دادند؛ تا اینجا همه چهره ی #انقلابی که با موی بلند و ریش بود؛ را داشتیم ولی همین که وارد زندان فلاورجان شدیم اولین کاری که کردند ما را به رختکن بزرگی بردند که قفسه بندی شده بود داخل قفسه ها #گونی_هایی گذاشته شده بود که در آن را با نخ بسته بودند و یک پلاک چوبی نیز به آن آویزان بود.
💠 به هر کدام از ما یک گونی دادند و گفتند: لباس زندان و دمپایی در آن است، آن ها را بپوشید و لباس های شخصی تان را در آن بگذارید، لباس زندان یک بلوز دوجیب و یک شلوار کِش دار و یک دمپایی کهنه بود، که همه پوشیدیم و برای تراشیدن موی سر و صورت به صف ایستادیم، که یک زندانی باسابقه با یک صندلی ارج فلزی آمد ما روی آن صندلی نشستیم و او با ماشین دستی ما را میش چین کرد :)
💠 و بعد از اصلاح سر و صورت به ما گفتند: شاهنشاه دستور داده است که هر کدام از شما #ندامت_نامه بنویسید ( با خودکار و کاغذی که در دست داشت) #آزاد می شوید ما به یکدیگر نگاهی کردیم و فهمیدیم که باز کَلکَی در کار است! همه گفتیم ما کاری نکرده ایم که ندامت نامه بنویسیم.
💠 این جریان گذشت و باز شروع کردند به عکس برداری از ما و دادن پلاک شماره دار که مخصوص زندانی ها بود که باید به گردن می آویختیم و از ما عکس می گرفتند؛ عکاسخانه هم اتاق کوچکی بود با یک صندلی و یک دوربین؛
💠 و بعد از برداشتن عکس از ما، افسری آمد و به ما گفت: شماها باید در #سلول زندانی شوید، باز اینجا ناراحت شدیم که چطوری تنهایی در سلول به سر ببریم؛ اسم همه را خواند چون سلول کم داشتند و ما هم ده نفر بودیم هر دوتامان را در یک سلول جا دادند من و #عباس_آقاترابی را در یک سلول و سپهری و #حسین_انصاری هم در یک سلول و بقیه هم به همین صورت در سلول ها جای دادند.
💠 سلول ها به این صورت بود که از راهرو بزرگی، راهرو کوچکی باز می شد که یک طرف آن دیوار و در طرف دیگرش پنج سلول قرار داشت و پهنای این راهرو حدود یک متر بود که فقط نگهبان می توانست تردد کند و سلول ها به گونه ای بود که زندانی ها به هیچ وجه همدیگر را نمی دیدند و فقط صدای هم را می شنیدند و ما از این طریق به همدیگر دلداری می دادیم تا سخت بهمان نگذرد.
✅ ادامه دارد....
✍سمیّه خیرزاده اردکان
📸 تصویری از دوست و همراه عزیز #شهید_حسین_انصاری یکی دیگر از دانشجویان دستگیر شده.
@zarrhbin