میخوام اسم ببرم
وقتی این فیلم رو دیدم یه صحنه ای اومد تو نظرم ...
کار کتاب تموم شده بود که رفتم خونه شون. یه خونه خیلی ساده تو قرچک. وقتی داشت میرفت دختر کوچیکه، نه ماهش بود. اون روز ۵ سالش میشد که من رفته بودم خونه شون
وقتی داشتم با مادرش حرف میزدم دو سه بار اومد پرسید
مامان! برم مدرسه بابا میاد؟
دو سال بعد روز اول پاییز، مراسم رونمایی کتاب بود. رقیه خانم حالا شده بود هفت ساله و رفته بود مدرسه
خیلی تعجب کردم وقتی دیدم صورتش سرخه سرخه و چشماش کاسه خون بس که گریه کرده
از مادرش پرسیدم چرا رقیه خانم اینطوریه؟
یه حرفی زد خیلی سوختم، هنوزم خیلی وقتا تو سخنرانی ها میگم به مستمعین، قصه رقیه خانم رو
مادرش گفت: منتظر بود روز اول مدرسه باباش بیاد و حالا امروز روز اول مدرسه است.
بنر قدی سید احسان رو نگاه کردم. انگار درست روز اول مدرسه اومده بود به رقیه دلگرمی بده
حالا بگید چند می ارزید؟
✍زارعپور
#مدافع_حرم
#شهید_سید_احسان_میر_سیار
#شهید_سجاد_زبرجدی
@zebarjadi59
4.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شهید جواد محمدی:
《 اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بیحجاب ها را خواهم گرفت.》
🍃 ۱۶ خرداد سالروز شهادت شهید جواد محمدی
#شهید_جواد_محمدی #مدافع_حرم
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
برای رقیه 🥀
کار کتاب "اینجا بالای تل تکفیری ها میرقصند" تموم شده بود که رفتم منزل شهید میرسیار. یه خونه خیلی ساده تو قرچک. موقع شهادت سید احسان، دختر کوچیکه، رقیه خانم، نه ماهش بود. حالا ۵ سال از شهادت سیداحسان میگذشت. ا
وقتی داشتم با همسر سید احسان حرف میزدم رقیه خانم دو سه بار اومد پرسید
مامان! برم مدرسه بابا میاد؟
😭😭😭😭😭
مادرش برای اینکه راضی ش کنه گفت آره!
رقیه رفت سراغ بازی. کیف کوچولوشو برداشت و شروع کرد نقاشی کردن.
مدتی گذشت و روز رونمایی کتاب رسید اما عجیب این بود که این برنامه درست مصادف شده بود با روز اول مهر، روزی که رقیه داشت میرفت کلاس اول.
کمی بعد از شروع برنامه دیدم رقیه همراه مادرش اومدن مراسم رونمایی. علت دیر اومدنشونو پرسیدم، گفتن مدرسه بودن، روز اول مدرسه رقیه...
😔😔
نگاه کردم به صورت ماه و معصوم رقیه.
خیلی تعجب کردم وقتی دیدم صورتش سرخه سرخه و چشماش کاسه خون بس که گریه کرده
از مادرش پرسیدم چرا رقیه خانم اینطوریه؟
یه حرفی زد خیلی سوختم، هنوزم خیلی وقتا تو سخنرانی ها میگم به مستمعین، قصه رقیه خانم رو
مادرش گفت: منتظر بود روز اول مدرسه باباش بیاد و حالا امروز روز اول مدرسه است.....
نگاه کردم به😭
بنر قدی سید که درست روبه روی مهمان های رونمایی بود. حس کردم سید احسان اومده به رقیه بگه روز اول مدرسه رو یادم نرفته، بابا! من برگشتم پیشت باشم...
✍زارعپور
#مدافع_حرم
#شهید_سید_احسان_میر_سیار
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید سجاد زبرجدی
چند دقیقه قبل از عزام به سوریه
#اللهم_ارزقنا_شهادت💔
#مدافع_حرم
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc