ذکری
صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه کمک به فعالیت های فرهنگی مدرسه علمیه حاج ملاصادق مجتهدی قمی(ره) برن
🌹سلام و خدا قوت به اعضای کانال
🔸همسنگرهای ما در حال آماده شدن برای عملیات فاطمیه هستند؛
🧐شاهد هستم که از چند هفته پیش قرارگاه عملیات تشکیل شده است و در حال برنامهریزی و شناسایی و آموزش هستند.
✅انشاءالله کسانی که میخواهند در این امر خیر شریک بشند و برای خودشان ذخیرهای داشته باشند میتوانند به این تیم خوب کمک کنند.
🔰انواع کمک:
1️⃣ کمک مالی
2️⃣ کمک اقلام مورد نیاز ( لیست آن هست)
3️⃣ نشر پیام به کسانی که فکر میکنید میتونند در دو زمینه 1و 2 کمکی کنند.
📌 یادمان باشد ... اهلبیت علیهم السلام مدیون کسی نمیمونند، پس حتما برای شما جبران خواهند کرد .
ارادت
@zeekra
May 11
📝 اسير عروسک ها
✳️ گیر تو خودته اخوي!
✳️چرا از همه توقع داری غير خودت!
✳️چرا همه رو متهم میکنی به غیر از خودت!
✳️هیچ کس غیر خودت نمیتونه تو رو از اسارت هات رها کنه!
✳️بقیه تهش میتونن راهنمایی کنند!
✳️اون که باید به نسخه عمل کنه تویی؛ نه دکتر!
🔻تا زمانی که همه مقصرند غیر خودت!
🔻تا زمانی که از بقیه توقع داری تا زمینه ی حرکت تو رو فراهم کنند، غیر خودت!
🔻تا زمانی که توجیه میکنی خودت رو!
🔻تا زمانی که خودت نشستی؛
⛔️حرکتی نخواهی کرد! خیالت راحت!
🏃♂ حرکت تو زمانی شروع خواهد شد که از این زنجیرها آزاد شوی!
🌿ربط این نوشته ها رو اگه تونستید به حرف تو عکس پیدا کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝زمستان؛ فصل آگاهی!
❄️ ویترین زمستان، فصل نداری است... فصل خشکی است... فصل سرمای استخوان سوز است... فصل سوز یخ هاست... فصل بی ثمری است...
🔻امّا
🌾 کشاورز آگاه بخاطر بی برگی اش، دست به دست نجار نمیدهد!
🌾 کشاورز آگاه با ذغال فروش پیوند نمیخورد و سرمایه هایش را به جهنم ذغال ساز نمی سپارد!
🌾 کشاورز آگاه قدر سرمایه هایش را میداند!
🌾 کشاورز آگاه میداند دنیا چهار فصل است!
🌿 در پس هر زمستان، بهار رویشی است!
🍃 او میداند اگر برگ و بار درختانش را گرفته اند، در بهاری باز پسش میدهند!
✅ او درس صبر و به پای باطل نپیچیدن را از زمستان گرفته است...
#یلدا
#یلدای_فاطمی
#شب_یلدا
#تدبر
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔 https://eitaa.com/zeekra
May 11
📝ظرفیت؛ خیلی کم، خیلی زیاد
🔻دیروز یکی از رفقام داشت وسائلش رو از کتابخانه جمع میکرد که با خودش ببره اتاق. کتاب های نسبتا زیادی بود به همراه یک کیف لبتاب.
✳️منم که از کلاس برگشته بود و یک دستم کیف و گوشی ام بود ودست دیگم خالی! پس میتونستم ظرفیتم رو راکد نگذارم و کمکش کنم!
بهش گفتم اونقدری که بتونم کمکت میکنم تا بارت رو سبک کنم!
🔻با یه دست دیگم مقداری از اون کتاب ها را برداشتم.
🔻تو راه حس کردم بیشتر از ظرفیتم حتی بارش رو برداشتم و دست خودم دچار فشار شده
🔸بار رو زمین گذاشتم، گوشیم را در جیبم گذاشتم، کیفم رو روی دوشم انداختم.
🔹دوباره بار رو دو دستی برداشتم.
🔹همون بار بود، اما دیگه سنگینی نمی کرد!
✅ظرفیتم بالا رفته بود.
🔰سه تا حرف داشت این حادثه:
1⃣ سرمایه هایی داریم که راکد مانده اند؛ در صورتی که میتواند برایمان پایی بسازد تا بینهایت!
2⃣قدر ظرفیتمون باید بار مسئولیت ها را بر دوش بکشیم.
3⃣ گاهی یک تغییر در موضع گیری و نسبتمون با چیزهای دیگه ظرفیتمون رو کم یا زیاد میکنه!
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔 https://eitaa.com/zeekra
May 11
📝روایت #تبلیغ فاطمیه 1444
#روایت (اول#1)
🔻صبح رسیدم مدرسه و لباس رزمم رو پوشیدم با همسنگرانم صبحانه خوردیم. توشه ی سفر داده شد(جایزه ها و چند دست غذا برای ناهار) و آماده ی زدن به خط بودیم.
🔻سمت روستاهای کوه سفید رفتیم.
🔻تابلوی اولین روستا سر و کله اش پیدا شد. به نقطه ی رهایی رسیده بودیم. روستا به روستا رفقا رو پیاده میکردیم تا در سنگرهای خودشان موضع بگیرند.
🔻خط من روستای #احمد_آباد بود. با همرزمم #محمد_حسین یداللهی رسیدیم. روستای یکی مونده به آخر بود. همه رفته بودن؛ وقت رفتن ما هم رسیده بود.
🔻پیاده شدیم. سنگری داشتیم به اسم مسجد امام رضا علیه السلام.
🔻یکی از اهالی روستا کلید را آورد، در سنگر ما باز شد.
🔻دل سنگر خیلی از دست ما غبار گرفته بود، انگار از ما مجاهدین دل خوشی نداشت. با ما #گرم نمیگرفت و #سرد برخورد میکرد.
🔻 اما چاره ای نبود؛ حق با او بود. ما باید هرجوری شده از دلش در میآوردیم...
#ادامه_دارد...
#جان_فدا
#فاطمیه
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔 https://eitaa.com/zeekra
May 11
📝 روایت #تبلیغ فاطمیه 1444
#روایت (دوم#2)
🔻 تا اینکه کلید بیایید چندتایی مشتری هم پیدا کرده بودیم. اسم یکی از آنها ابوالفضل بود. به هر حال اولین نفری بود که میدیدیم؛ شروع کردم باهاش ارتباط گرفتن تا منطقه عملیاتی رو بهتر بشناسم.
🔻#شناسایی رکن اول #عملیات هست. متاسفانه شناسایی ما از منطقه خیلی خیلی ناقص بود.
🔻مسجد را می گفتم! خلاصه برای اینکه بیشتر با او رفیق شویم، یک پرچم یا زهرا (س) بر سر در آن نصب کردیم.
🔻روی آن نوشته بود : « یاعلی! سلام مرا به فرزندانم تا روز قیامت برسان».
🔻راستی چرا فاطمیه، مراسم های جذاب و مفید شهر را ول کردیم و در این روستاها به راه افتادیم برای تبلیغ!؟ شاید در یک کلام بشود گفت:
🌿 «مادر جان سلامت به ما رسیده بود؛ راه افتادیم تا این سلام را امروز به بقیه نیز برسانیم.»
🔻 با محمد حسین دست به کار شدیم! وقت زیادی نداشتیم باید طرح عملیاتی خودمان را می نوشتیم.
🔸ان تنصر الله ینصرکم... 🔸
#ادامه_دارد...
#جان_فدا
#فاطمیه
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔 https://eitaa.com/zeekra
May 11
📝 روایت #تبلیغ فاطمیه 1444
#روایت (سوم#3)
🔻مسجد قبول کرد که کمی گرم تر با ما برخورد کند. به قدر یک بخاری برقی سه لول که تازه دو لول هم نداشت با ما همراه شد. اما معلوم بود که مدت ها طول میکشد تا یخش آب شود.
🔻مسجد سیستم صوت و بلندگوی بیرون داشت. به دنبال یک میکروفون برای پخش صوت بودیم.
🔰 همیشه باید از همه ی ظرفیت ها استفاده کنیم!
🔰راستی ظرفیت های وجودی ما انسان ها چقدر است؟
🔻بگذریم.
🔻میکروفون که به این زودی ها پیدا نشد، اما محمد حسین مجهز آمده بود، با یک خشاب رم، رم گوشی را به دستگاه وصل کرد...
📢 الحمدلله که نوکرتم...الحمدلله که مادرمی...نوایی بود که در روستا پخش شد. فضای روستا با روز شهادت همنوا شد.
🔻ماهم رفتیم یک چرخی در روستا بزنیم...هوا سرد بود و روز تعطیل کسی از خانه بیرون نزده بود جز همان چند بچه. همراه با آن ها شدیم. ده پانزده تا خونه شاید بیشتر نبود و شغل اکثریت هم دامداری یا کشاورزی بود.
🔻جز چند تا سگ که ظاهرا احساس غریبی هم با میکردن کسی نبود و به ما محل نمیگذاشت.
🔻البته حقم داشتن؛ عادت نداشتن آخوند روز تعطیل اونم صبح زود به روستایشان بیاید. شایدم عادت نداشتن آخوند ببیند!
🤷♂️شایدم تقصیر ما بود، نباید این رسم را برهم میزدیم! جای روحانی که بین مردم نیست!
🔻اما چه کنیم خب! باید سلام مادر را میرساندیم.
🔻در همین حال و هوا بودم که سه مرد را دیدم که دور هم جمع شدن و مشغول صحبت هستن
🔻به رفیقم گفتم تو برو با بچه برنامه اجرا کن تا منم برم سراغ آنها...
#ادامه_دارد
#جان_فدا
#فاطمیه
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔https://eitaa.com/zeekra
May 11
ذکری
📝 روایت #تبلیغ فاطمیه 1444 #روایت (سوم#3) 🔻مسجد قبول کرد که کمی گرم تر با ما برخورد کند. به قدر یک
کمی طولانی شد... عذرخواهم...
🔻وقتی این نظر سنجی را دیدم ناخودآگاه یاد این جمله منتسب به امیرالمؤمنین افتادم که میفرماید
🔻«الدَّهْرُ انْزَلَنِی ثُمَّ انْزَلَنِی، ثَّم انْزَلَنِی حَتّی يُقال مُعاوِيَةُ وَ عَلِیّ»
🔻روزگار من رو پایین آورد، باز پایین آورد و دو مرتبه پایین آورد تا اینکه گفته میشد علی و معاویه! (علی را کنار معاویه قرار می دهند)
🔻کار عالم به کجا کشیده است که این جرثومه ی فساد را کنار سید حسن نصرالله این مرد الهی گذاشته اند.
👇 رای گیری 👇
https://sputnikarabic.ae/20221228/صوّت-للزعيم-العربي-الأكثر-تأثيرا-في-عام-2022--1071700262.html
#به_سیدحسن_رای_دهید
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔https://eitaa.com/zeekra
📝 روایت #تبلیغ فاطمیه 1444 (#گوش_باشیم)
#روایت (چهارم #4)
🔻چند نفری نشسته بودند و منم رفتم به جمع اشان اضافه شدم. آنها هم به احترام من از جا برخواستن و من هم شروع کردم سلام و احوال پرسی.
🔻از کار و بارشان پرسیدم. از مشکلاتی که دارند. حداقل خوبی ما این هست که وقتی مردم ما را میبینند زبان درد و دلشان باز میشود. این یعنی هنوز روحانیت را ملجأ و مأوای خودشان میدانند.
🔻هرچند کار زیادی هم از دست ما بر نمیاد. ولی گاهی انسانها احتیاج دارند فقط شنیده بشوند. منم مشتاقانه به حرفهایشان گوش میدادم و مانند کسی که سالهاست تشنهی این حرفها هست با آنها برخورد میکردم.
🔻انتقاد میکردند؛ سوال احکامی میپرسیدن؛ سوال اعتقادی میپرسیدن؛ از بارش کم امسال نگران بودند... من هم سعی میکردم قوت قلبی باشم.
🔻 عمده اعتراض مردم به وضعیت سخت اقتصادی و عدم ثبات بازار و برخی از اختلاسهای مسئولین بود. وگرنه این مردم هیچ مشکلی با انقلابشون نداشتن بلکه ارادت هم داشتن.
🔻یکی از آنها سابقه 22 ماه جبهه و جانبازی هم داشت. از تیکههایی که بعضیها در مورد حقوقی که از بنیاد میگیره می گفت. سعی کردم دلش را نسبت به کاری که کرده گرم کنم
🔻فکر کنم گفت و گویمان نیم ساعت شاید بیشتر طول کشید تا دیگر نزدیک اذان شد.
🔻البته کسی آن مسجد را برای نماز خواندن انتخاب نمیکرد. چون خیلی #سرد بود
🔻رفتم پیش محمد حسین که مدتها بود در سنگر خودش مشغول کار با آن بچههای بازیگوش اما پر استعداد بود.
❇️راستی آیا انسان بی استعداد داریم؟
#ادامه_دارد
#جان_فدا
#فاطمیه
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔https://eitaa.com/zeekra
May 11
May 11
بسم الله
📝اسرای #بفکر_آزادی
🔻خدا حفظ کند آقای هادی زاده که از شاگردان مرحوم حاج شیخ است.
🔻میفرمودن «مربی! همان قدر که راه رفتی میتونی راه ببری.»
🔻قابل توجه کسانی که در عرصه تربیت به نحوی نقش بازی میکنند، آن قدری که آزاد شدیم، آزاد میکنیم!
🔻اگه بفکر آزادی خودت نیستی، بهتر است هر جا که هستی کار تربیتی را رها کنی!
🔰اما 3 سوال؟
🔸آیا ما #اسیر هستیم؟
🔸ما اسیر چه هستیم؟
🔸چطور بفهمیم هستیم یا نیستیم؟
#مربی
#آزادی
#عین_صاد
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔 https://eitaa.com/zeekra
May 11
33.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝خیلی کریم!
🔻خسته شدی؟
🔻از دشمنی ها؟
🔻از نا رفیقی ها؟
🔻از سختی کار؟
🔻از فشارها؟
🌿حتما حتما این کلیپ را تماشا کن.
🌿یک روش تجربه شده به گستره ی تاریخ انبیاء ارائه میدهد.
🔸توصیه آقا به سید حسن نصرالله
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔶استاد علی صفایی حائری
...آنها كه روز را با خلق خدا به سر مى برند بايد شب را با خدا باشند و از قرب او رزق بگيرند و از چشمه شب سيراب شوند، تا بتوانند بار برخوردهاى سنگين و درگيرى هاى مستمر روزشان را به دوش بگيرند.
📚 درسهايى از انقلاب (انتظار)، ص: 98
#لبیک_یا_خامنه_ای
#عین_صاد
#کار_فرهنگی
#خستگی
#تربیت
#ماه_رجب
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📌کانال یادداشتهای تربیتی«ذکری»
🆔 https://eitaa.com/zeekra