🔸چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان،چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم،طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
🔸پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند،چوبدستی را کنار می کشیدم،اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!
🔺گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چبزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
🔺خیلی وقت ها برای مدیریت جوامع انسانی فقط کافیست سه چهار گوسفند را بپرانی، بقیه خواهند پرید.
#گوسفند_نباشیم
#سلبریتی
#پندانه
🌸🍃🌸🍃🌸✨
🔆 #پندانه
👨👦👦 مردی يه ساندويچ برای دوتا پسر ڪوچيڪش گرفت؛ گذاشت روی ميز،
🔸به اولی گفت: "تو نصف ڪن!"
🔹و به دومی گفت: "و تو انتخاب ڪن!"
🔸يعنی اگه اولى يه وقت عمدا نامساوى نصف ڪنه، دومى حق داشته باشه ڪه اول انتخاب ڪنه!
🔺«خیلی چیزها مثل عدالت و انصاف رو میشه در عمل به بچه ها یاد داد، تا در مواخذه و تنبیه یا حرف»
#پندانه
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچهای میگذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید:
من در سه مورد با امام صادق کاملا مخالفم!
یک اینکه می گوید: خداوند دیده نمیشود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم میسوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم میگوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد، اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت: ماجرا چیست؟
استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید: آیا تو درد را می بینی؟
گفت: نه
بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا: مگر نمیگویی انسانها از خود اختیار ندارند؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت.
🔆 #پندانه
🔴 قایق زندگیتان را به کدام ساحل بستهاید؟
⛵️ دو دوست به قایقسواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند. سپیده که زد گفتند: «چقدر رفتهایم؟ تمام شب را پارو زدهایم!»
🔹اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
🔸در اقیانوﺱ بیپایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.
🔸شما قایقتان را به کدام ساحل بستهاید؟
🔹 ساحل افکار منفی، ناامیدی، ترس، زیادهخواهی، غرور کاذب، خودبزرگبینی، گذشته یا ...
🔆 #پندانه
🔴 موقع عصبانیت، تخته گاز نرو
🔸چرا وقتی ماشینت جوش میاره،
🔹حرکت نمیکنی؟
🔸کنار میزنی و میایستی؟
🔹چون ممکنه آتیش بگیره
🔸و به خودت و دیگران صدمه بزنه!
🔹خودت هم همینطوری.
🔸وقتی جوش میاری، عصبی و عصبانی میشی.
🔹در این حال تخته گاز نرو!
🔸بزن کنار، ساکت باش، و هیچی نگو...!
🔹وگرنه هم به خودت آسیب میزنی هم به اطرافیان ...
🔆 #پندانه
🔴 باورتان را تغيير دهید تا زندگيتان تغيير كند
🔸تا سال ۱۹۵۴، باور تمام دنيا بر این بود که انسان با توجه به محدودیتهای فیزیکی که دارد، هیچگاه نخواهد توانست یک مایل را زیر چهار دقیقه بدود تا اینکه "راجر بنستر" در مسابقهای، یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه دوید!
🔹از آن پس، طی یک سال حدود ۲۰ هزار نفر این رکورد را زدند و کم کم این کار به سطح دبیرستانها کشیده شد!
🔸چه چیزی فرق کرد طی یک سال؟
🔹هیچچیز، جز یک کلمه "باور"، باور به شدن، باور به امکان.