همان دُ دختر شیرین زبا بانِ تُ تو هستم
گرفته آبرویم را زبانم دیدهای یا نه ؟
با زره تربتی ز غبارهای چادرت
از گوشهی خرابه مرا کربلا بده
ـ
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی
ـ
شهادت مظلومانهی بنت الحسین علیه السلام ، عمهی سادات حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها را به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تسلیت میگوییم🖤
@Zeinaba
Roghayeh-Ahangaran02.mp3
2.31M
📀نوحه حاج صادق آهنگران از حرم مطهر حضرت رقیه (س)
⚫️این روضه در هیچ کجا پیدا نمیشه چون چند سال پیش از تلویزیون ضبط شده
🔴حتما گوش بدید تا دلها و خانه هایتان نورانی بشه ان شاء الله
التماس دعا #حضرت_رقیه
#مرگ_بر_صهیونیست# 👊
@Zeinaba
🌅لوح | حضرت فاطمه زهرا(س) و نماز
🔸مناسب
#همه_دوره_های_تحصیلی
🔰 ابن عمره از پدرش نقل مى كند كه گفت : از #امام_صادق عليه السلام پرسيدم : چرا حضرت فاطمه عليهاسلام زهرا ناميده شد؟
فرمود: براى آن كه وقتى #فاطمه_زهرا عليهاسلام در محراب عبادت (به نماز) مى ايستاد، نورش براى اهل آسمان مى درخشيد، همان طورى كه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد.( علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸۱ )
#نماز
📱@Zeinaba
📷 لوح | اقامه نماز 🔸
🔰 خداوند در آیه ١٧ سوره لقمان میفرماید:
ای فرزندم نماز را بر پا دار.
در این آیه، لقمان به فرزندش #امر_به_نماز میکند و او را به انجام دادن عملی نیک و #واجب که از دستورات خداوند است امر میکند.
#پیام_قرآنی
📱@Zeinaba
🖼 عکس نوشته| اذکار مهم
🔸
🔰 موضوع : چهار ذکرمهم از نظر آیت الله بهجت:
1⃣ برای دوری از ریا، لاحول و لاقوة الا بالله را زیاد بگویید.
2⃣ برای درمان عصبانیت، صلوات زیاد بفرستید.
3⃣ اگر می خواهید در کارتان گره نیافتد و موفق شوید تا می توانید ذکر استغفرالله بگویید.
4⃣ برای تمرکز فکر لااله الا الله را زیاد بگویید.
#حدیث
@Zeinaba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ همه دانشآموزان باید این فیلم را ببینند
🔸حجتالاسلام دکتر رفیعی:
💢 «منطقه پرواز ممنوع» نه غمبار تمام شد و نه خسته کننده بود/ این فیلم خودباوری را میان نوجوانها تقویت میکند؛ نوجوانانی که میتوانند در یک کلبه کارهای بزرگ کنند و اینگونه دست به افشاگری بزنند
@Zeinaba
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔵در محضر مرحوم دولابی:
💥اگر سرپرست یا خادمی داری که اخلاقش تند است هر چقدر می توانی تحمل کن که خدا چیزهای بزرگی برایتان فرستاده.
💠بعضی اوقات خداوند چیزهای خوب را در دستمال کهنه می پیچد وبرای شما می فرستد تا دست اجنبی به آن نرسد ، شما باز کنید، جواهر و حقیقت درونش است.
✨آینده را هم خیالت راحت باشد اگر جایی دیدی که قشنگ نیست صبر کن
بعد خواهی دید که چیز خوبی است ...
💠❄️💠❄️💠❄️💠❄️💠❄️💠
📘از سخنان مرحوم دولابی ره
شوق زیارت تو نه تنها به قلب ما
بلکه به قلب فاطمه(سلام الله علیها) هم موج میزند..
حضرت صادق(علیه السلام):
لَا تَدَعْ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع- وَ مُرْ أَصْحَابَكَ بِذَلِكَ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ يَزِيدُ فِي رِزْقِكَ وَ يُحْيِيكَ اللَّهُ سَعِيداً وَ لَا تَمُوتُ إِلَّا شَهِيداً
✅زيارت امام حسين عليه السلام را ترك نكن وبه دوستان و يارانت نيز همين را سفارش كن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زياد كند و خدا تورا با سعادت زنده دارد و نميرى مگر شهيد.
📚وسائل الشيعه ج 14 ص431 ، ح 19531
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖼 #طرح | احترام فرزندان شهدا
به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها
🔹"به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید.همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید. آنها را در نبود پدران و مادران و همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید"
🔺بخشی از وصیتنامه الهی سیاسی سپهبد شهید سلیمانی
@Zeinaba
#حدیث
🌸آقاامام جعفرصادق علیهالسلام :
♻اُغزوا تُوَرِّثوا ابناءَكُم مَجداً.
🔹در جبهههای نبرد با دشمن همواره آماده و در راه خدا جهاد نمائید كه شرف و افتخار را بعد از خود برای فرزندانتان به یادگار خواهید گذاشت.
📚وسائل، ج ١١، ص ٩
#دفاع_مقدس
44.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل مراسم نهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، همراه با انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مربعهای قرمز».
💻 @Khamenei_ir
revayatgari_34.mp3
749.8K
روایتگریهای حاج حسین یکتا
🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹
یاد وخاطره هشت سال دفاع
مقدس را گرامی میداریم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
╭─💕─═✨💜✨═─💕─
🌹 @Zeinaba
╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
هدایت شده از امام رضا علیه السلام
1_468957300.mp3
679.1K
سرود بسیار زیبای دوران دفاع مقدس
@emamerezaa
🔴 کرامات آقا #امام_زمان عج
♻ عنایت به #جهادگران مناطق محروم
🔹روایت یکی از جهادگران زمانی که در یکی از مناطق محروم برای حل یک مشکل به اوج درماندگی رسیده بود :
دیدم چاره ای جز توسل به مولایم صاحب الزمان (عج) نیست. به آن حضرت(عج) متوسل شدم و گفتم: «یا ابا صالح المهدی ادرکنی» و اشعاری را می خواندم. به حالت گریه و استغاثه بودم که ناگهان دیدم.. .
فرمود: «ما هم اینجا رفت و آمد می کنیم، شما هم خیلی مأجورید، چون خدمت محرومین می کنید و این روش جدّم حضرت علی علیه السّلام است، تا می توانید در حدّ تمکن به این طبقه خدمت کنید و دست از این کار برندارید که کار خوبی است.»
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
@Zeinaba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
خدایا چقدر به شهدا⚘ مدیونیم🌹ما را در ادامه ی راهشان موفق بدار💐
@Zeinaba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند تبارک و تعالی توی زندگی هر کدام از ماها، یک پاس های گلی می دهد که اگر بتوانیم آنها را به گل تبدیل کنیم، وضعیت زندگی مان روز به روز بهتر شده و در نهایت عاقبت بخیر می شویم. گاهی در موقعیت گناه به ما پاس می دهد و گاهی در مواقع کار خیر. موقع گناه مانند شیخ رجبعلی خیاط باید فرار کنی، و موقع ثواب باید لحظه ای درنگ نکنی...
💫💫رسیدن به عزت دنیا و آخرت در اثر نیکی به پدر و مادر💫💫
مقام معظم رهبری وقتی برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت می کنند،آن چنان فضای علمی و معنوی قم و وجود اساتید برجسته علمی بالاخص حضرت امام(ره)ایشان را مجذوب و شیفته خود می نماید که به فرموده خود حضرت آقا،دنیا و آخرتم را در قم می دیدم. بعد از مدتی به ایشان اطلاع داده می شود که پدر گرامی شان نابینا شده اند و احتیاج به مراقبت دارند. از یک طرف شوق ماندن در قم را دارند و از طرف دیگر نمی توانند از کنار نابیناییِ پدر با چشمی بسته حرکت کنند. ایشان به فرموده خودشان در یک برزخی گیر می کنند و نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند. تا اینکه روزی به دیدار یکی از دوستان اهل معرفت خود می روند. دوستش ایشان را بسیار آشفته می بینند. آن مرد خدا وقتی از موضوع باخبر می شود به مقام معظم رهبری می فرمایند: به مشهد برو. حضرت آقا می فرمایند: من دنیا و آخرتم را در قم می بینم، اما نمی توانم بی خیالِ نابینایی پدرم بشوم. دوست ایشان می گوید: عقیده من این است که اگر شما برای خدمت به پدر و رضای خدا به مشهد بروید، خداوند متعال نیز می تواند دنیا و آخرت شما را از قم به مشهد ببرد. این حرف به دل ایشان می نشیند، از تحصیل در قم و آن شرایط ممتازی که در قم پیش آمده بود صرف نظر می کنند و به مشهد بر می گردند.
مقام معظم رهبری: « من تمام این چیزهایی که لطف خداوند می دانستم فقط و فقط از احترام به پدر و مادرم دارم. از احترام به پدر و مادر همه این برکات نصیب من شد. اگر احترام به پدر و مادر نبود، هیچ کدام از اینها به من نمی رسید. ما حاضر بودیم همه چیزمان را بگذاریم و درس امام را درک کنیم. توی این شرایط که درس امام می رفتیم، از مشهد نامه رسید که پدرتان جایی را نمی بیند. به مشهد که رفتم دیدم که چشمان پدرم آب مروارید آورده و مطلقاً دید نداشت. چندین وقت شغلم نگهداری از پدرم بود. دست پدرم را می گرفتم، از توی کوچه خامنه ای ها که در مشهد بغل بازار بزرگ است، می آوردم سر چهار راه شهدا، مسجد حکمت و ایشان نماز می خواندند. نماز که تمام می شد، می نشستند و به سؤالات شرعیِ مردم پاسخ می دادند. من دوباره دستشان را می گرفتم و به منزل برمی گشتم. روزی سه مرتبه کار من این بود که پدرم را از این مسیر ببرم و بیاورم. بعد از مدتها پدرم عمل کردند و چشمانشان بهبودی حاصل کرد و من دوباره به قم بازگشتم. ایشان دعای خیرش همیشه با من بود و هیچ گاه نشد که برای من دعای خیر نکند. » خود حضرت آقا در جایی دیگر در این باره می فرمایند: « به مشهد رفتم و خداوند توفیقات زیادی به ما داد. بنده فکر می کنم اگر در زندگی توفیقاتی داشتم ناشی از همان نیکی ای است که من به پدر و بلکه به پدر و مادرم کردم. »
❌غلبه بر شهوت و توفیق شهادت❌
حضرت علی(علیه السلام): پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد، ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست.
شهید احمدعلی نیّری کیست؟
شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینهورزان» دماوند به دنیا آمد. خانوادهاش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امینالدوله که آیتالله حقشناس امام جماعتش بود، باز شد.
او یکی ازشاگردان خاص آیتالله حق شناس بود و در اسفند ۱۳۶۴ در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به شهادت رسید. احمدعلی یک عارف واصل بود به طوری که آیتالله حقشناس پس از دفنش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلامالله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت: تا زندهام به کسی حرفی نزنید…
احمد از عفاف چشم به این مقام رسید…
دکتر محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف میکند که:
«یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم، اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند، اما دوباره سوالم را پرسیدم، بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت: بنشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابهلای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند و من هم مشغول آتش درست کردن بودم. خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همینطور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!»
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن»
منبع: کتاب عارفانه« شرح حال شهید احمد علی نیری»
جهت خشنودی امام زمان«عج» این متن را در گروهها و کانالهای مختلف قرار دهید. اجرکم عندالله
@Zeinaba