📢 #روشنگری کاروان کربلا....
سر شهیدان #کربلا را از دروازه "توما" به #شام آوردند در حالی که شهر را آذین بسته بودند.
هنگامی که #اهل_بیت امام #حسین(ع) در کنار در #مسجد جامع بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت:📢
ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و #یزید را بر شما پیروز کرد.
📌 امام #سجاد(ع) به او فرمود:
آیا #قرآن خوانده ای؟
پیرمرد گفت آری.
امام فرمود: پس آیه( #مودت) را شنیده ای که خداوند فرمود:
بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳)
#پیرمرد گفت: آری.
امام سجاد(ع) فرمود:
ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد.
پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت:
📢 خداوندا در پیشگاه تو از #دشمنان آل محمد علیهم السلام، از #جن و انس بیزاری می جویم.
📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ
📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰
👇👇
🌻 @Zeinaba
🚩 دوّم صفر: سالروز ورود اسرای آل الله به مجلس یزید لعنةاللهعلیه و جسارت آن ملعون به سر مطهّر امام حسین علیهالسلام
{از امام سجاد صلواتاللهعلیه} روایت شده است که فرمودند:
{هنگامی که خواستند ما را در مجلس یزید بن معاویه علیهمااللّعنةوالعذاب وارد کنند، طنابهایی آوردند و ما را مانند گوسفندان به یکدیگر بستند؛ بدین ترتیب که طناب در گردن من و امّکلثوم قرار داشت و به کتفهای عمّهام زینب، سکینه و دیگر دختران بسته شده بود؛
آن ملاعین، ما را با این وضع حرکت دادند و هرگاه (برای مراعات حال کودکان) در راه رفتن کندی میکردیم، ما را میزدند تا اینکه ما را در مقابل #یزید ملعون متوقّف کردند؛ در این حال جلو رفتم و به یزید که بر تخت شاهی نشسته بود، گفتم: "گمان میکنی اگر رسول خدا ما را بر این حال ببیند، چه حالی به ایشان دست میدهد؟!" سپس یزید دستور داد طنابها را از گردن و کتفهای ما باز کردند.»
📚 منتخب طُرَیحی، ج۲، ص۴۷۳
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۴۵، ص۱۳۲
🏴 «آجرک الله یا بقیّة الله»
@Zeinaba