#سلام_امام_زمانم 🦋•°
ازهمه آنچه که داشتیم؛
فقط زمینی یخ زده،باقی مانده!
نه مِهری هست که گرممان کند،
و نه ماهــی که روشنمان.
خودمانیم؛
بی تو سرماعضوی ازما شده است!
ماجرای نداشتــنت تا کِی طول میکشد؟
#صبحتون_مهدوی 🌤
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
🍃پیامبر اکرم ص ؛
هر کس بعد از هر نماز سوره توحید را بخواند در قبرش عذاب نمی شود و از فشار قبر در امان است
✍ مستدرک الوسائل ۲۸۰/۴
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
21.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز شنبه روز زیارتی
🌸 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم
#التماس دعا 🤲
🏴 @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرتآقا 🌱✨
جوانِ امروز
جوانِ دههۍ هشتادۍ
نہ جنگ رو
نہ امام رو
نہ انقلـاب رو
اینا رو ندیده
اما همون مفاهیم رو
با همون روشن بینۍ
با همون اقتدار
کہ اون روز یہ جوانۍ
دنبال میکرد
امروز داره دنبال میکنہ
#شما_میتونید ツ
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
زینبی ها
یوزارسیف #قسمت_4 داخل صحرایی خشک وسوزان بودم,از دور صدای شرشر اب وقامت نخلهایی سربه فلک کشیده پدی
یوزارسیف
#قسمت_5
همونطور که غرق افکارم بودم به طرف کمد رفتم وچادرنمازم را گذاشتم داخلش که با صدای مادرم به طرف در برگشتم.
مادرم با لیوان ابی در دستش جلوی در ایستاده بود ,تا وضع من را دید که قرمزی چشمام نشان از گریه ام داشت به طرفم امد,لیوان اب را داد دستم وگفت:بخور مامان,الان دیگه بچه های امام حسین ع هم اب دارند,خودت را اینقدر اذیت نکن مادر,والله اهل بیت ع راضی به این کارا نیستند..
لیوان اب را از,دستش گرفتم ,روی عسلی کنار تخت گذاشتم وخودم را انداختم تواغوش مادر وزار زار گریه کردم...مادر مبهوت از کارهام سرم را محکم تر به سینه اش چسپاند ودرحالیکه موهام را ناز ونوازش میکرد گفت:چی شده زر زری مامان؟اتفاقی افتاده؟
ومن که همیشه پناهگاه امن تنهاییم همین اغوش مهربان بود ,از خواب عجیبی که دیده بودم گفتم ودرحالیکه اشک میریختم سرم را از,سینه ی مامان جداکردم توچشماش خیره شدم وگفتم:مامان چرا من این خواب را دیدم؟یعنی تعبیرش چی میشه مامان؟
مادر با دوتا دستش صورتم را قاب گرفت وگفت:عزیز دلم بس که قلبت پاکه این خواب را دیدی ومطمین باش عزاداری دیروزت مورد توجه خانوم حضرت زینب س قرار گرفته همین وسپس لیوان اب را از روی عسلی برداشت به لبم گذاشت,از شدت عطش لیوان اب را لاجرعه سرکشیدم....
به طرف اشپز خانه رفتیم ومادرم درحالیکه بساط صبحانه را اماده میکرد گفت:زری جان هفته ی دیگه مدارس باز میشن,دلم میخواد بریم یه پارچه چادری جدید بگیریم وبا چادر نو بری اخرین سال تحصیلی ات را...لبخندی زدم وگفتم:مامان همون چادرقبلی که نو نو هست,مادرم لیوان شیر را دستم داد وگفت:نه دیگه به دلم افتاده چادر,بگیریم...دوست داشتی باهم میریم,اگه هم دلت خواست عصر با دوستت سمیه برو...
ناگزیر چشمی گفتم وذره ذره شیر داغ را مزه کردم
خوبه با سمیه برم...اره عصرباسمیه میرم واز اونطرف هم میریم قرار هرشب جمعه مان...با یاداوری قرارجمعه ها لبخندی رولبم نشست..
ادامه دارد...
📝 نویسنده...ط_حسینی
⚠️کپی حرام است✖️ وپیگرد قانونی والهی دارد.✖️
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
#معبودبےهمتاۍمن 🦋✨
تنها کسے کہ هرگز
قلبت را نخواهد شکست
همان کسےست کہ
آن را ساختہ است
پس همیشہ
بہ خدا تکیہ کنید
#وقتنماز📿🍃
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
#استاد_شهاب_مرادۍ🌱✨
بےتردید ازدواج مهم است!
اما مسلماً همه زندگے نیست✋🏻
اجازه ندهید نگرانے از این مسئله
تمام زندگےِ شما را مختل کند
مراقب سلامتِ
روح و
جسمتان باشید...🎈
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
Mehdi Rasoli - Nemikham Be Nokarit (128).mp3
8.17M
🍃نمیخوام به نوکری فقط عادت بکنم
🍃دوست دارم هرجا میرم ازتوصحبت بکنم
🎤 مهدی_رسولی
#شور_احساسی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله ❤️
🏴 @ZEINABIHA2
زینبی ها
✨خطبه فدکیه قسمت هشتم 📖...كِتابُ اللَّـهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ، و النُّورُ السَّاطِ
✨خطبه فدکیه قسمت نهم
فَجَعَلَ اللَّـهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ،
✅پس خدای بزرگ ایمان را برای پاک کردن شما از شرک،
📿 و نماز را برای پاک نمودن شما از تکبّر،
وَ الزَّكاةَ تَزْكِیةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ،
💰و زکات را برای تزکیه نفس و افزایش روزی،
وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ،
✅و روزه را برای تثبیت اخلاص،
🕋و حج را برای استحکام دین،
❤و عدالت ورزی را برای التیام قلبها
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جانجان خانم» دختر حاج شهبازخان (عموی امیرکبیر) بود. به نوشته دکتر پولاک، امیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده و «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت.
دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه بود که «ملکزاده خانم» نام داشت و به عزتالدوله ملقب بود که در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ (۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ ق) با وی ازدواج کرد.او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد امیر درآمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بودهاست. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفتهاست. این معنا از نامهای که امیر به پادشاه نوشتهاست بر میآید:
از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.
امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند داشت. میرزا احمد خان ساعد الملک مشهور به «امیرزاده» که با منورالسلطنه دخترفرمان فرمای بزرگ ازدواج نمود و دو دختر که نام یکی از آنها سلطانه ثبت شدهاست. از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک خانم» نام داشتند.
#شهید_میرزا_تقی_خان_امیرکبیر
تاریخ شهادت
#10_20
شادی روحش پنج صلوات
🏴 @ZEINABIHA2