eitaa logo
زینبی ها
4.4هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5801126672174418622.mp3
22.6M
[•°🍃🎧°•] داره میره ام‌البنین از خونه از خونه چشما همه تو ماتمش گریونه گریونه |🥀| @ZEINABIHA2
4_5798839915621912079.mp3
12.92M
✨از توسل به حضرت ام‌ّالبنین سلام‌الله‌علیها و استمداد از ایشان، تا فتح قلّه‌ی کرامت... اتفاقی که برای هرکدام از ما ممکن است! ویژه‌ی وفات حضرت سلام‌الله‌علیها @zeinabiha2
امروز زندگینامه مادر ادب میزارم 😍 ویژه ی وفات حضرت البنین سلام الله علیها به گوش باشید 👌 منتظر باشین
زینبی ها
#قسمت23 یوزارسیف دم دمهای غروب اول بابا با دستی پر وباری سنگین به خانه امد وبعد یکی یکی داداشا پ
یوزارسیف باورم نمیشد ,اینکه...اینکه...یوزارسیف بود...اما تنها...با لباس معمولی بایه دسته گل سرخ...وای وای...قلبم شروع به تاپ تاپ زدن کرد...انگار یه اتش درونم روشن کرده بودن,دست وپام سست شده بود یخ کرده بود اما از داخل میسوختم...خدای من...پس...پس منظور حاج محمد ...از,خواستگار...یوزازسیف بوده...چرا تنهاست؟؟اما اصلا برام مهم نبود تنهاست مهم این بود که منم تودل یوزارسیف جا کرده بودم ,همونطور که اون تو دل من جا کرده بود والحق که دل به دل راه داره.... پاهام از دیدن قامت زیبای,یوزارسیفم شل شد ,اروم اروم خم شدم زیر اوپن نشستم... با صدای,یاالله یاالله...بهمن ,انگار بهرام هم از عالم خودش بیرون امده بود,با تعارفات بابا ومامان ,همه نشستند,فقط مامان خودش را چپوند تواشپزخونه,پشت سرش,هم بهرام اومد...مامان که اصلا حواسش,به من نبود روبه بهرام گفت:یعنی چه؟ بهرام بی حوصله گفت:مامان این دیگه کیه؟؟من تاحالا ندیدمش,اما میدونم علیرضا نیست... مامان همونطور که چشم میانداخت یکدفعه من را زیر اوپن دید به بهرام گفت:این بنده خدا حاجی سبحانی روحانی مسجده,مستاجر حاج محمد هست...بهرام اهانی گفت وسوتی,اهسته وممتد کشید وبا مسخره گفت:روحانی؟؟؟خخخخ پس کارتون دراومده,این بیچاره ها هشتشون گرو نهشونه... من از حرف بهرام عصبانی شدم,دلم نمیخواست کسی راجب یوزارسیف من اینطوری صحبت کند اروم گفتم:مامان یواش تر ,میشنوه بنده خدا...بعدشم چی از روحانی بهتر... بهرام که انگار بهش,برخورده باشه بیصدا ادای من را دراورد ولب ولوچه اش را کج وکوله کرد واز,اشپزخانه بیرون رفت... من که از خوشحالی اسمان را سیر میکردم روبه مامان گفتم:مامان روش به کدوم وره؟؟ مامان اروم گفت:چی؟چی میگی تو؟؟ من:مامان من اگه بلند بشم تو دیدش هستم؟روی یوزارسیف کدوم وره؟؟ مامان با تعجب نگاهی,بهم انداخت وگفت:یوزارسیف؟؟!! اهان حاج اقا پشتش به اوپن هست... من با اطمینان وبی خیال سوتیی که داده بودم بلند شدم وگفتم:الان باید چای بریزم؟؟ مامان که واقعا از تعجب داشت شاخ درمیاورد گفت:واخ... نه از تلخی ظهرت ونه از شیرینی الانت...بالاخره میخوای,عروس بشی یا نه؟؟ داد از دست شما جوانای,این دوره زمونه...لازم نیست الان چای بیاری...صبر کن ببینیم چی چی میگه...مامان رفت توهال ومن تمام وجودم گوش شده بود ودوباره رفتم پایین اوپن ومشغول گوش کردن کلمه به کلمه حرفهای یوزارسیفم شدم.... ادامه دارد... نویسنده....ط،حسینی
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روضه‌خوانی تکان‌دهنده‌ی و قدیمی در مصیبت حضرت ام‌البنین (س) 🏴 انتشار به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ام‌البنین |🥀| @ZEINABIHA2
•• با مثلِ «ام‌البنین‌سلام‌الله‌علیها»؛ می‌گفتند "عباست" رفت..! میگفت "حسینم" چھ شد..!؟ •🖤🥀•
🦋✨ از سیاهے نترس، خدا بنده‌هاشو بغل میکنه :)♥️ |🥀| @ZEINABIHA2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باقلبی حزین لا تدعونی ویک ام البنین💔 {ام‌القمࢪاسٺ...} |🥀| @ZEINABIHA2
ختم صلوات امروز بہ نیت: شفای بیماران |ارسال صلوات‌ها بھ نشونےِ: ♡ @zeinabi82 ♡ |جمع صلـوات تلاوت شده: