ختم صلوات به نیابت ازهمه شهدا تقدیم به روح پاک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و نیز قلب مهربان آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و به نیت 14 معصوم علیهم السلام و جهت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هدیه به🌺 حضرت محمد(ص)و امام جعفرصادق(ع)🌺 و شفای تمام بیماران و حاجت روایی تک تک اعضاکانال وخادمين.... ان شاء الله از آقا رسول الله وامام جعفرصادق(ع) عيديتون بگيريد
@zeinabiha2
پایان ختم قبول باشه ازهمه کسای که شرکت کردن ان شالله حاجت روابخیربشن همگی 🌺
تعدادصلوات تاالان۹۰۰۰
May 11
May 11
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_صد_و_پنجاه
🌸🍃🌺🍃🌸
....
نفس عمیقی کشید و با لب هایی که دیگر نمی خندید، پاسخ نگاه پر از ناامیدی ام را با امیدواری داد:" خدا بزرگه!" و برای گرفتن وضو به دستشویی رفت. طبق عادت شب های گذشته، ابتدا نماز مغرب را می خواندیم و بعد برای صرف افطاری به آشپزخانه می رفتیم. نمازم را زودتر از مجید تمام کردم و به آشپزخانه بازگشتم که تازه متوجه شدم کنار جعبه زولبیا، یک شاخه گل سنبل سفید هم انتظارم را می کشد. شاخه سنبل را با دو انگشتم برداشتم و رایحه لطیفش را با نفس عمیقی استشمام کردم که مجید از اتاق بیرون آمد. با دیدن شاخه ظریف سنبل مقابل صورتم، لبخندی شیرین بر صورتش نشست و با لحنی عاشقانه زمزمه کرد:" امروز دلم خیلی برات تنگ شده بود... ولی قدم وقتی حالتو دیدم، روم نشد چیزی بگم..." و بی آن که منتظر پاسخ من بماند، به آشپزخانه گذاشت و ساکت سر میز نشست. از اینکه ماه های اول زندگی مشترکمان این همه تلخ و پر درد و رنج شده بود که حتی فرصت هدیه دادن شاخه گلی را از قلب عاشقمان دریغ می کرد، دلم گرفت و با سکوتی غمگین سر میز نشستم. ظرف پایه دار خرما را مقابلم گرفت و با مهربانی تعارفم کرد. به صورتش نگاهی کردم که شیرینی لبخندش کم از شیرینی رطب های تعارفی اش نداشت و با گفتن "ممنونم!" یک رطب برداشتم که با لحن گرم و مهربانش سر صحبت را باز کرد:" الهه جان! میدونی امشب چه شبیه؟" خرما را در دهانم گذاشتم و ابروانم را به علامت ندانستن بالا انداختم که خودش با نگاهی که از شادی می درخشید، پاسخ داد:" امشب شب تولد امام حسن (ع)"! و در برابر نگاه بی روحم با محبتی که در دریای دلش به امام حسن (ع) موج می زد، ادامه داد:" امام حسن (ع) به کریم اهل بیت معروفه یعنی... یعنی ما اعتقاد داریم وقتی یه چیزی از امام حسن (ع) بخوای، دست رد به سینه ات نمیزنه! ما هر وقت یه جایی بدجوری گرفتار می شیم، امام حسن (ع) رو صدا می زنیم." منظورش را خوب فهمیدم که مستقیم به چشمانش نگاه کردم و با طعم تردیدی که در صدایم طعنه می زد، پرسیدم:" یعنی تو می گی اگه شفای مامان منو خدا نمیده، امام حسن (ع) میده؟"
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_یکم
🌺🍃🌸🍃🌺
.....
از تندی کلامم، نرنجید و در عوض با لبخندی مهربان جواب داد:" نه الهه جان! منظور من این نیس!" سپس با نگاهی لبریز ایمان به عمق چشمان مشکوکم نفوذ کرد و ادامه داد:" به نظر من خدا به بعضی بنده هاش خیلی علاقه داره و همین علاقه باعث میشه که به احترام اونا هم که شده دعای یه عده دیگه رو مستجاب کنه! به هر حال تو هم حتماً قبول داری که آبروی امام حسن (ع) از آبروی ما پیش خدا بیشتره!" نگاهم را به گل های صورتی رومیزی دوختم و با کلماتی شمرده پاسخ دادم:" بله! منم برای امام حسن (ع) احترام زیادی قائل هستم..." که به چشمانم دقیق شد و برای نخستین بار در برابر نگاه یک دختر سُنی، بی پروا پرده از عشقش کنار زد و با صدایی که از احساسی آسمانی به رعشه افتاده بود، به میان نطق منطقی ام آمد:" الهه! فقط احترام کافی نیس! باید از ته دلت صداش بزنی! باید یقین داشته باشی که اون تو رو می بینه و صداتو می شنوه! باید یقین داشته باشی که اگه بخواد می تونه برای اجابت دعات پیش خدا وساطت کنه!" برای لحظاتی محو چشمانی شدم که انگار دیگر مقابل من و برای من نبود که در عالمی دیگر پلک گشوده و به نظاره نقطه ای ناپیدا نشسته بود تا این که از ارتفاع احساسش نزد من فرود آمد و با لبخندی که مثل ستاره روی آسمان صورتش می درخشید، ادامه داد:" الهه جان! برای یه بارم که شده تجربه کن! امتحانش که ضرری نداره! من مطمئنم امام حسن (ع) نمی ذاره دست خالی از در خونه اش برگردی!" در جواب جولان جسورانه اعتقاداتش مانده بودم که چه بگویم! من بارها بی بهانه و با بهانه و حتی با برنامه ریزی قبلی، مقدمه تمایل او به مذهب اهل تسنن را پیش پایش چیده بودم و او بدون هیچ توجهی از کنار همه آن ها گذشته بود و حالا به سادگیِ یک توسل عاشقانه، مرا به عمق اعتقادات شیعه دعوت می کرد و از من می خواست شخصی را که هزاران سال پیش از دنیا رفته، پیش چشمانم حاضر دیده و برای استجابت دعایم او را نزد پروردگار عالم واسطه قرار دهم! در برابر سکوت ناباورانه ام، لبخندی زد و خواست به قلبم اطمینان دهد که عاشقانه ضمانت داد:" الهه جان! خیلی ها بودن که همینجوری خیلی کارا کردن! به خدا خیلی ها همینجوری تو حرم امام رضا (ع) شفا گرفتن! باور کن خیلی ها همینجوری تو هیئت ها حاجت گرفتن!"
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
🔴اعمال شب و روز هفدهم ربیع الاول
🌻شب هفدهم:
شب ولادت حضرت خاتم انبيا صلّى اللّه و عليه و آله و شب بسيار مباركى است، و سيّد نقل كرده كه در چنين شبى يك سال پيش از هجرت، معراج آن حضرت واقع شد.
🌻روز هفدهم:
بنا بر مشهور بين علماى اماميّه، روز ولادت با سعادت حضرت خاتم انبيا محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه و عليه و آله است، و معروف است كه ولادت با سعادتش در مكّه معظمه، در خانه خود آن حضرت، در روز جمعه هنگام طلوع فجر در #عام_الفيل در ايام سلطنت انوشيروان واقع شد
و همچنين در اين روز شريف در سال هشتاد و سه ولادت حضرت صادق عليه السّلام اتفاق افتاد، و باعث فزونى فضل و شرافت اين روز گرديد.
📝 اين روز، روز بسيار شريفى است و براى آن چند عمل وارد است:
💐ا وّل: غسل.
💐 دوم: روزه گرفتن كه براى آن فضيلت بسيارى است، و روايت شده هركه اين روز را، روزه بدارد، خدا #ثواب_روزه يك سال را براى او بنويسد، و اين روز، يكى از چهار روزى است، كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است.
💐 سوّم: زيارت حضرت رسول صلّى اللّه و عليه و آله از نزديك و دور.
💐 چهارم: زيارت امير المؤمنين عليه السّلام به همان زيارتى كه حضرت صادق عليه السّلام زيارت كرده، و به محمّد بن مسلم تعليم دادند، باب زيارات (مفاتیح)
💐 پنجم: هنگامیكه روز بالا آمد، دو ركعت نماز بجا آورد كه در هر ركعت، پس از سوره حمد ده مرتبه سوره قدر و ده مرتبه سوره توحيد بخواند
💐 ششم: لازم است مسلمانان اين روز را بزرگ بدارند، و تصدّق و خيرات بنمايند، و مؤمنان را مسرور كنند، و به زيارت مشاهد مشرّفه روند.
سيّد در «اقبال» شرحى از لزوم بزرگداشت اين روز ذكر نموده، و فرموده است:
من طايفه اى از نصارى و جمعى از مسلمانان را يافتم كه بزرگداشت فوق العاده اى از روز #ولادت_عيسى عليه السّلام داشتند، و تعجّب كردم كه مسلمانان روز ولادت پيامبرشان را كه بزرگترين همه انبياست، و به اين مرتبه از عظمت است، چگونه رضايت دهند كه آنرا بسيار بى مايه تر از بزرگداشت نصارى، نسبت به ولادت مسيح برگزار كنند!
📚مفاتیح الجنان
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸