4_5899869881569905268.mp3
6.98M
🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)
💐میره قدم قدم دلم سامرا
💐حرم کنار سفره کرم امام عسکری
🎤 #حسین_طاهری
👏 #سرود
🌷🌹🌷🌹🌷🌹
@zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی زیبا از #امام_حسن_عسکری
تقدیم به نگاه و قلب مهربان شما😘
🎥استاد #انصاریان
ببنیم و به قلب و جان بسپاریم☘😍
@zeinabion98
باسلام و روزتون بخیر
دوستان همراه لطفا برای سلامتی خواهر یکی از رفقامون دعا کنید و با نفسهای حقتون حمد شفا قرائت بفرمایید ان شاءالله به حق این روز مبارک با عافیت کامل از بیمارستان مرخص شوند🤲🙏
💝✨💝✨💝✨💝
تا حالا تو بحبوحه اختلافتون با همسرجان🤔☺️
به این فکر کردین که هدفتون از ازدواج چی بوده⁉️
بله درست شنیدین#هدف از ازدواج
نه حالا وسط دعوا فکر کنین😉😄
اما الان که می تونید بهش فکر کنید👌✅
جز رسیدن به #آرامش بود؟💚
این جناب #آرامش ایجادیه🙄🤩
🔵پس بشینیم فکر کنیم تا حالا برای #آرامش بیشتر #رابطه مون چیکارا کردیم
❎جنگ و دعوا؟
❇️گفتمان؟
✅گذشت و بخشش؟
و...
👈بیاید برای هدفمون تلاش کنیم
و #آرامش رو بهم دیگه هدیه کنیم🎊🎁
#آرامش
#همسرداری
🦋🦋🦋🦋🦋
@zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_پناهیان
خیلیا دوست دارن عاشق خدا بشن💝💝
عاشق خداهستی یا معشوق خدا
☘☘☘
شبتون قشنگ در پناه مهر بی پایان پروردگار🌹
@zeinabion98
#فرنگیس
قسمت شصت و ششم
چشم که باز کردم، مادرشوهرم با ناراحتی مرا نگاه کرد و گفت:《 خدا نکند حالت بد باشد. قوی باش، زن.》
بعد شروع کرد به قسم دادن من و حرف زدن:《 تو را به خدا خودت را عذاب نده، چی شده، فرنگیس؟ حال بچه ات که خدا را شکر خوب است. قدمش خیر باشد. مبارک است.》
وقتی با این راحتی و شادی حرف زد، مطمئن شدم که از مرگ قهرمان خبر ندارد. هم عروسم توران هم با اشاره ابروها به من فهماند که هنوز از مرگ قهرمان خبردار نشده است.
وقتی دیدم هم عروسم ابرو بالا انداخت، سرم را پایین انداختم، بغضم را خوردم و گفتم:《 چیزی نیست. ناراحتم که بچه ام کنارم نیست.》
هم عروسم با لبخند گفت:《 ناراحت نباش. بچه ات پیش ماست. تو مواظب خودت باش. من خودم به او شیر می دهم.》 دکتر که آمد سری تکان داد و گفت:《 لازم بود این همه بجنگی؟ این همه کار سخت سخت؟ چرا اینقدر به خودت فشار آوردی؟ داشتی میمُردی.》
آرام گفتم:《 چه کنم دکتر؟ مجبور بودم.》
دکتر عینکی بود. ورقه ای دستش گرفت و گفت:《 خدا به تو و بچه ات رحم کرده. ممکن بود هر دو بمیرید. بچه ات دو ماه زودتر دنیا آمده، چون تکان خورده ای. هر کس به جای تو بود، با این همه سختی تحمل نمی کرد. برایت داروهای تقویتی می نویسم که بخوری.》
دو روز در بیمارستان بودم. شوهرم و همسایه ها و فامیل مواظب بچه ام بودند و هم عروسم بچه ام را شیر می داد. خودش هم بچه کوچک داشت. توی این مدت، از چشمهای مادرشوهرم میترسیدم. می ترسیدم از حال قهرمان بپرسد. آخرش هم پرسید:《 روله، از قهرمان چه خبر؟ توی این مدت، این پسر یک سری به این مادر بیچاره اش نزده.》
وقتی که این حرف را زد، دستم را به شکمم گرفتم و وانمود کردم که درد دارم. بنا کردم به آه و ناله. علیمردان که بیرون از اتاق بود، تندی وارد شد و پرسید:《 چی شده، فرنگیس؟》 اشک می ریختم، ولی گفتم:《 هیچی، فقط تو را به خدا مرا از اینجا ببر، زودتر ببر.》
بعد آرام، طوری که فقط خودش بشنود ادامه دادم:《نمیخواهم بیشتر از این شرمنده مادرت باشم. نمی خواهم بیشتر از این به او دروغ بگویم.》
حالم بد بود. از یک طرف برای بچه ام ناراحت بودم، از طرفی برای برادر شوهرم که شهید شده بود و از سوی دیگر مادر شوهرم هم توی اتاق، کنار من بستری بود. حالش اصلا خوب نبود. دکتر گفته بود تا حالش خوب نشده، چیز ناراحت کننده ای به او نگوییم.
وقتی دکتر گفت می توانم بروم، انگار دنیا را به من دادند. آفتاب صبح اتاق را پر کرده بود. با خوشحالی به بیرون از اتاق نگاه کردم. درخت های لخت توی حیاط، انگار خیلی قشنگ تر از قبل شده بودند. چند نفر تکوتوک از حیاط رد می شدند.
رویم را که برگرداندم، مادرشوهرم لبخند زد و گفت:《 رفتی بیرون، حواست به بچه باشد. مواظب خودتان باشید. گاهی هم سری به خانه من بزن.》 گفتم:《چشم. به امید خدا، شما هم برمیگردید و می آیید کمک من.》
مادرشوهرم با ناراحتی سرش را تکان داد و گفت:《 فعلا که جای ترکشها چرک کرده. ولی به امید خدا می آیم. دلم می خواهد نوهام را زودتر ببینم.》
لباس هایم را با کمک علیمردان جمع کردم. شوهرم نسخه داروها را از دکتر گرفت. وقتی برای خداحافظی صورت مادر شوهرم را بوسیدم، دلم گرفت. دستش را گرفتم، همان دستی که روی قلب قهرمان گذاشته بودم. گفتم:《مادر، تو تاج سر مایی. عزیز مایی، زودتر خوب شو و برگرد. منتظرت هستیم.》
هم عروسم که کنار مادر شوهرم بود، خندید و گفت:《 حالا تو برو، من می مانم و با مادر برمیگردم.》
مادر شوهرم چهل شب در بیمارستان ماند. بعد او را به خانه برادرش بردند. برادرش به سختی و به مرور، ماجرا را به او گفت.
( پایان فصل نهم)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤﷽❤
#قرار_روزانه
💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢السلام علیک یافاطمه المعصومه
🌸🌸🌸🌸🌸
@zeinabion98☘
#حدیث روز
امام رضا علیه السلام:
هرکس معصومه را درقم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.
@zeinabion98
#احکام
📚دادن سود در برابر قرض
❓سوال: شخصی پولی را برای انجام یک کار اقتصادی قرض گرفت، اگر آن کار برای او سودآور باشد، آیا جایز است مبلغی از سود آن را به قرض دهنده بپردازد؟ و آیا جایز است قرض دهنده آن را مطالبه کند؟
✅جواب: قرض دهنده حقّی در سود حاصل از تجارت قرض گيرنده با مال قرضی ندارد و نمیتواند هيچ مقداری از آن سود را از او مطالبه کند، ولی اگر قرض گيرنده خودش بخواهد بدون هيچ قرار قبلی با پرداخت مبلغی زائد بر مقدار اصل قرض به قرضدهنده به او نيکی کند، اشکال ندارد، بلکه مستحب است.
#احکام
#احکام_قرض
#قرض_الحسنه
🌸مرکز پاسخـ۱۸۰۲ـگویی
🌼 پاسخگویآنلاینبهسوالاتشرعی
@zeinabion98
📚سلام نماز
❓سوال: اگر براى سلام نماز فقط جمله «السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته» بگوییم، کافى است، یا دو سلام قبلى هم لازم
است؟
✅جواب:
همه مراجع: آرى، کافى است ؛ ولى بهتر است دو سلام قبلى را نیز بگوید.
#احکام
#احکام_نماز
#سلام
🌸مرکز پاسخـ۱۸۰۲ـگویی
🌼 پاسخگویآنلاینبهسوالاتشرعی
@zeinabion98
💚اولین #فاطمه هستی که #حرم دارشدی...
وفات بانوی #قم حضرت معصومه س تسلیت باد....
#حضرت_معصومه🥀🥀🥀
@zeinabion98
◾️حضرت معصومه یکسال پس از ورود برادرش حضرت امام رضا (علیهالسّلام) به ایران به همراه عدهای از برادران و خواهران و عده دیگری از خویشان به منظور دیدار امام رضا (علیهالسّلام) وارد ایران شدند.
◽️جعفر مرتضی عاملی مینویسد:
«حضرت معصومه در راس یک قافله ۲۲ نفری متشکل از علویان و برادران امام رضا (علیهالسّلام) برای دیدار با آن امام همام رهسپار ایران گردید و در میانه راه بیمار گشت.برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در ساوه، مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.
◾️روز رحلت حضرت معصومه دهم ماه ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری بوده و پس از رحلت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) زنان آل سعد بی بی فاطمه معصومه را غسل دادند و کفن کردند و سپس جسم مطهر آن حضرت به باغ موسی بن خررج (محل فعلی حرم مطهر ایشان) برده شد.
◽️با توجه به اینکه ولادت #حضرت_معصومه اول ذی القعده سال ۱۷۳ هجری میباشد. و با توجه به زمان رحلت آن حضرت یعنی سال ۲۰۱ هجری، بنابراین سن مبارک آن حضرت هنگام وفات ۲۸ سال بوده است.
🥀آیتی از خداست معصومه
🥀لطف بیانتهاست معصومه
🥀اختری در مدار شمس شموس
🥀یعنی اختالرضاست معصومه
🔲 سالروز رحلت جانگداز کریمهی اهلبیت ، #حضرت_فاطمه_معصومه سلاماللهعلیها را تسلیت میگوییم.🏴
🌸مرکز پاسخـ۱۸۰۲ـگویی
🌼 پاسخگویآنلاینبهسوالاتشرعی👇
@zeinabion98
4_5908935823092353644.mp3
3.44M
مرثیه #حضرت_معصومه سلام الله علیها
@zeinabion98