eitaa logo
زندگی به رنگ خدا❤
161 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
45 فایل
‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
📚برشی از کتاب " ماه به روایت آه" 🌱 ما را برای وداع آخرین بر بالین پدر خواندند. پدر با لبخندی محزون،ما را به صبر و شکیبایی دعوت کرد و تسلای مان داد... پدر هر یک از ما را به صبر و شکیبایی دعوت کرد و در انتها گفت : عباسم کجاست؟ طبق معمول، حجب و حیا مانع از آن شده بود که در جمع خانواده حاضر شود و همچون همیشه خجول و گوش به فرمان ، بر در ایستاده بود. وقتی به خواست پدر، داخل شد و کنار بستر نشست ، گویی به یکباره گره از بغض فرو خورده و معصومانه اش گشوده شد.سر بر زانوی پدر گذاشت و همچون ابر بهاری گریست... پدرم دست عباس را در یک دست و دست حسین را در یک دست دیگر گرفت. او بهترین تصمیم را گرفته بود.همه از میزان علاقه و دلبستگی متقابل حسین و عباس به همدیگر باخبر بودند و چه خوب که پدرم در این لحظات عباس را به حسین می سپرد. اما در میان بهت و حیرت همگان ، او دست حسین را در دست عباس گذاشت و گفت : عباس جان، برادرت حسین را بعد از خدا به تو می سپارم. همچون چشمانت از او مراقبت کن. مبادا او را تنها بگذاری _به چشم ای امیر مومنان ... و با چشمانی اشکبار ، دست پدر و برادرمان حسین را بوسید. @zeinabion98