eitaa logo
شمیم خانواده
1.4هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
7.9هزار ویدیو
519 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 حجت الاسلام پناهیان :✨سخنی از امام(ره) که هیچ کس از سیاسیون باور نکرد!✨ 🆔:@zeinabyavaran313
🔴 ✨✨✨ 💠 تقارن پایان معنوی‌ترین ماه خدا یعنی با سفر ملکوتی معنوی‌ترین رهبر سیاسی نظام جهموری اسلامی، کبیر می‌تواند بهانه‌ای برای بسط تفکر اصیل جدایی‌ناپذیر بودن دین از باشد. 💠 درک سیاست به معنای واقعی و مقدّسش که درهم‌تنیده با سیره انبیاء و امامان ما می‌باشد یقیناً نیاز به روح شده و خالی از تعلّقات منفعت‌طلبانه دارد. جریان را به یاد آورید که حتی متظاهران معنویت و اسلام قادر به درک سیاست سید‌الشهدا علیه‌السلام نشدند چرا که روح آنها دنیا بود. 💠 پایان رمضان نقطه درک تفکر و مبانی مسافر چهارده ، یعنی روح‌الله است. جدی‌ترین مقدمه در گام دوم انقلاب، شناخت مبانی انقلاب و تفکر سیاسی کبیر است تا در عیدفطرِ مقارن با پانزده خرداد ۴۲ و تحوّل سیاسی در اذهان نسل جوان ما رخ دهد. 💠 وظیفه و هدایتگران فکری نظام در سیاسی‌ترین روز با رمضان، و سیاسی‌ترین عید فطر امسال، روشنگری در این تقارن میمون و مبارک است تا بهانه‌ای جدی برای تبیین اسلام ناب محمدی و قیام بر علیه دینداری باشد. 🆔:@zeinabyavaran313
🆔:@zeinabyavaran313
🌺طاعات وعبادات دوستان مورد قبول درگاه الهی باشه ان شاالله🌺 ID:@zeinabyavaran313
‼️مبلغ زکات فطریه 🔷س 1444: هر شخص چه چیزی و به چه مقدار باید به عنوان #فطریه به فقیر بدهد ؟ ✅ج: شخص باید برای خودش و کسانی که #نان_خور او محسوب می شوند، برای هر نفر سه کیلو از خوراک مردم (مانند گندم، جو، خرما، کشمش، برنج، ذرت و یا مانند اینها) و یا پول یکی از آنها را به مستحق بدهد و در سال جاری اگر برای هر نفر حداقل 8000 تومان بپردازد کافی است. 🆔:@zeinabyavaran313‼️مبلغ زکات فطریه
🔺 رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سی‌امین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی: 👈 امروز مسئله‌ی اصلی کشور #اقتصاد است. البته مسائل فرهنگی و مسائل امنیتی هم مهم است اما بین همه این مسائل آن که از همه نقدتر است مسائل اقتصاد است که به #معیشت_مردم ارتباط پیدا میکند و در مسائل #فرهنگی و #امنیتی هم اثر میگذارد. 👈 در مسئله اقتصاد مسائلی اصلی‌ای وجود دارد که من چندتایش را میگویم: مسئله‌ی #رونق_تولید، مسئله‌ی ارزش پول ملی ، مسئله‌ی بهبود فضای کسب و کار، مسئله‌ی جدا کردن اقتصاد کشور از فروش #نفت خام، مسئله‌ی تبدیل دخالت دولت در اقتصاد به هدایت دولت و نظارت دولت، بریدن دست مفسدان اقتصادی -یعنی اختلاسگر، دزد تروریست اقتصادی، قاچاقچی بی‌رحم-. ۹۸/۳/۱۴ zeinabyavaran313@:🆔
💞🌸💞🌸💞@zeinabyavaran313💞🌸💞 💠قسمت بیست و سوم: آمدی جانم به قربانت ... شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ... اونقدر اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه ... منم از فرصت استفاده کردم... با قدرت و تمام توان درس می خوندم ... ترم آخرم و تموم شدن درسم ... با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد ... التهاب مبارزه اون روزها ... شیرینی فرار شاه ... با آزادی علی همراه شده بود ... صدای زنگ در بلند شد ... در رو که باز کردم ... علی بود ... علی 26 ساله من ... مثل یه مرد چهل ساله شده بود ... چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می لنگید ... زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ... و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ... حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ... و مریم به شدت با علی غریبی می کرد ... می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود ... من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم ... نمی فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ... - بچه ها بیاید ... یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه ... علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ... خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ... - مریم مامان ... بابایی اومده ... علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم ها و لب هاش می لرزید ... دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ... - میرم برات شربت بیارم علی جان ... چند قدم دور نشده بودم ... که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی ... بغض علی هم شکست ... محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ... من پای در آشپزخونه ... زینب توی بغل علی ... و مریم غریبی کنان ... شادترین لحظات اون سال هام ... به سخت ترین شکل می گذشت ... بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ... پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ... مادرش با اشتیاق و شتاب ... علی گویان ... دوید داخل ... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... علی من، پیر شده بود ... ✍️ادامه دارد.... 🌸💞🌸💞@zeinabyavaran313 💞🌸💞🌸
💫🌟خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان هزاران هزار نفر را می بخشد و در شب عید فطر اندازه کل ماه مبارک رمضان می بخشاید.🌟💫 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #قهر_و_خنده 💠 قهر کردن، #سمّ مهلکی‌ است که روابط همسران را به شدّت سرد می‌کند. و توصیه می‌شود سریع پیش قدم شوید و نگذارید فضای زندگی مسموم شود. 💠 یکی از سوالات زیاد زن و شوهرها این است که اگر همسرم قهر کرد چگونه پیش‌قدم شوم و با چه شیوه‌ای قهر او را تبدیل به #آشتی کنم. 💠 فرمولهای زیادی برای این کار‌ وجود دارد اما یکی‌ از راههای پیشنهادی این است که شما باید با یک رفتار یا گفتاری #شیرین و جذاب که باب میل همسرتان است او را بخندانید. البته دقت کنید شرایط این کار وجود داشته باشد. 💠 در این کار حتما #قلق همسرتان را در نظر بگیرید و با توجه به قلق او، کاری کنید که او بخندد حتی گاهی با قلقک کردن همسر می‌توانید او را بخندانید و فضای #آشتی را برای او آماده کنید. 💠 زمان را از دست ندهید چرا که در فضای قهر، #شیطان حجم ناراحتی را بیشتر کرده، تبدیل به #کینه می‌شود و راه برگشت را برای فرد سخت می‌کند. 🆔:@zeinabyavaran313
🌺توصیه به ازدواج آسان... zeinabyavaran313@:🆔
💞🌸💞@zeinabyavaran313🌸💞🌸 💠قسمت بیست و چهارم: روزهای التهاب روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود ... قرار بود امام برگرده ... هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ... خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت ... حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم ... علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ... تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده ... توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد... پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود ... اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد ... هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد ... اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ... و امام آمد ... ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون ... مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم ... اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ... همه چیزش امام بود ... نفسش بود و امام بود ... نفس مون بود و امام بود ... ✍️ادامه دارد... 🌸💞🌸@zeinabyavaran313💞🌸💞
hamneshini-ba-khanevadeh.hosseinighomi.mp3
2.22M
🌺حاج آقا حسینی قمی: هم نشینی با خانواده...🌺zeinabyavaran313@:🆔