خیال آرامش، یا آرامش خیال؟
گویند روزی #لیلی در بیابانی به #مجنون رسید ولی مجنون از این دیدار شادمان نشد و به لیلی گفت: تنهایم بگذار! من باعشق تو، از تو بی نیازم"لی عنکِ غِنیً بعشقکِ"
گویا میان مدیران کمکار و"ثبات"، چنین رابطه عاشقانهای(!) برقرار است! آنها اگرچه عاشق آرامش و ثبات در کشورند ولی به گمانم، "خیالِ" ثبات را از "وصالِ" آن خوشتر میدارند و ظاهراً به طور جدی نمیخواهند به آن دست پیدا کنند! گویی تنها با "خیالِ آرامش" است که به "آرامشِخیال" میرسند! و تنها در بیثباتی خود را اثبات میکنند. دست به فرافکنی و توجیهگری میزنند، کمکاریهای خود را به گردن بحرانهایی چون جنگ و خطر جنگ،، تجزیه طلبی، تروریسم، تحریم، حوادث طبیعی و...میاندازند.به بهانه مسائل امنیتی، از سنجشهای شفاف میگریزند، وعدههای انتخاباتی را به زمانه "پس از بحران"حواله دهند، مطالبه گران را ساکت میکنند و خود را در حال تکاپوی شبانه روزی نشان میدهند و به کمک بحران، عواطف عمومی را با خود همراه میکنند و مخالفان خود را نزد افکار عمومی، کارشکن و خائن جلوه میدهند. آنها به برکت این مشکلات به آسانی میتوانند حاشیهها را بر متن ترجیح دهند، مطالبات را به سمت فرعیات بکشانند، در جامعه دو قطبی کاذب درست کنند، بر مشاجرات بیفایده دامن بزنند. از این رو است که هیچگاه برای پایان بحران، تاریخ تعیین نمیکنند.حتی در کمبود بحران، لرزههای ساختگی میآفرینند.
در چنین شرایطی مطالبه گران باید از جنجالهای "کلی جویانه" بپرهیزند.از مدیران "آمار مقایسهای" بخواهند.وعدههای مدیران را به خاطر بسپارند. فرعیات را کنار بگذارند.از این شاخه به آن شاخه نپرند و بدانند که هنگام سنجش، جنجال به سود عوامفریبان است.
۹۹/۵/۱۳
سیدزینالعابدین صفوی
@zeinoddin43