😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
شانزدهم
🌷 علاقه به خدا
✔️حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) بر سه نفر که لاغر به نظر می رسیدند گذشت
❓پرسید علت لاغری شما چیست؟
❗️عرض کردند: ترس از خدا ما را به این صورت در آورده.
🔅حضرت فرمودند: بر خداوند حق است که نجات دهد خائف را.
✔️پس حضرت بر سه نفر دیگر عبور کرد، آنها هم لاغر بودند.
❓حضرت فرمود: شما چرا ضعیف و لاغرید؟
❗️عرض کردند: اشتیاق به بهشت ما را زرد و ضعیف کرد.
🔅حضرت فرمود: حق است بر خداوند که عطا فرماید آنچه را که مخلوق از او امید دارند.
✔️حضرت از آنها گذشت به سه نفر دیگر لاغرتر از قبلی ها بنظر می رسیدند.
❓فرمود: شما چرا لاغر می بینم؟
❗️عرض کردند: حب الله.
دوستی و علاقه به ذات پاک خداوند ما را لاغر نموده.
💠حضرت عیسی توجهی عمیق به آنها نمود و فرمود: #انتم_المقربون.
🌀شما مقرب درگاه خداوند هستید
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
هفدهم
ارزش حجاب در آمریکا
الهام اتحادی (الیزه)
طراح لباس و حجاب، هیوستون تگزاس
بعد از هجرت به آمریکا، عمیقاً فهمیدم حجاب چقدر برایم عزیز است! اما چیزی که باعث شد در زمینهی حجاب دست به قلم شوم، محجبه بودن مادر، مادر بزرگ و مادر مادر بزرگم نبود؛ بلکه واکنشهای جدید مردان و زنان غیر مسلمانی است که چند ماهی میشود در کنارشان قرار گرفتهام!
یک ماه از ورودم به آمریکا گذشته بود که برای سوال راجع به رشتهی مورد علاقهام، به کالج شهر فعلیمان (هیوستن تگزاس) رفتم.
برای ملاقات با مشاور کالج نوبت گرفتم و بر روی صندلی در سالن انتظار نشستم.
آن روز علاوه بر بستن حجاب روسری، یک کلاه رسمی زنانه بر سر داشتم. متوجه نگاه نیمه سنگین دانشجوها شده بودم، اما همچنان زل زده بودم به خطوط کتابی که در دستم بود بی آنکه خطی از صفحه را بخوانم...
سعی کردم با خودم عادی برخورد کنم و روی یکی از خطوط تمرکز کنم: «برای طراحی یک استایل رسمی، نخست به جنس پارچه بیاندیشید. انتخاب جنس مناسب میتواند....»
- ببخشید خانم! سرم را بالا بردم...
دختری مو بور بود، با چشمهای روشن. کنارم نشست و گفت: میتوانم یک سوال بپرسم؟
با لبخند گرمی که زیبایی حجابم را درونی نشان دهد، گفتم: بله حتماً، بفرمایید.
- میتوانم بپرسم دین شما چیست؟
- اسلام؛ مسلمان هستم.
صورتم منقبض شد و لبخندم محکمتر، تا درونی و قلبی بودن زیبایی حجابم حفظ شود!
- همیشه پوشش سر دارید؟
- بله.
- ازدواج کردهاید؟
- بله، متاهلم.
- نظر همسرتان نسبت به پوشش سرتان و لباستان چیست؟
- حجاب؛ به این پوشش سر میگوییم حجاب. او خیلی از حجابم لذت میبرد.
- همسرتان باید به شما افتخار کند! آرزویم این است که بتوانم روزی به اندازهی شما به خودم احترام بگذارم و برای تن و روحم حرمت قائل شوم و با پوششم... همان حجابم، به مردان و زنان اطرافم بگویم من یک زنم با حریم شخصی؛ حرمت من نگه داشتنیست چون حفظش کردهام.
با حجابم بگویم تا همینجا، پشت همین پوشش، قابل دسترسیست و باقی حریم شخصی من است.
عضلات صورتم که تحت فشار لبخند مذکور بود، کم کم وا رفت.
ادامه داد: اما خانوادهام مسیحیان متعصبی هستند که نمیگذراند پوشش، ببخشید حجاب اسلامی، داشته باشم.
چشمانم داغ شده بود و یک تکان کوچک کافی بود تا اشکم بلغزد روی گونهام. باید چه میگفتم؟! خدایی! منِ ۲۸ سالهای که حجاب را از کودکیام تا آمریکا آورده بودم، در جواب آن توصیفات تکان دهندهی دختری از یک خانوادهی متعصب مسیحی در مورد حجاب، چه باید میگفتم؟!
بالاخره زبانم چرخید و گفتم: چقدر زیبا توصیف کردید.
جواب داد که: و شما با آن پوشش سر و لباس پوشیده، چقدر زیبا حجاب را معرفی کردید.
من توصیف کردم و شما برتر از آن، به تصویر کشیدید.
نوبت مشاورهاش شد. دستم را گرفت و گفت: از دیدارتان خیلی خوشحال شدم. امیدوارم مادرم زودتر بیاید تا شما را به او نشان دهم. او باید ببیند که حجاب یک زن مسلمان، چقدر میتواند زیبا باشد!
تصویر آن چهره و آن چشمهای رنگی، حک شد روی مردمک چشمم.
همانجا، همان لحظه، مطمئنتر از همیشه، به خودم قول دادم که به تلاشم در زمینهی طراحی حجاب ادامه دهم و آن طراحِ حجابِ رویاهایم باشم.
به این فکر میکنم که حجاب، گاهی یک جاذبه به حساب میآید؛ نه به این عنوان که موجب جلب توجه و تبرج در نظر نامحرمان گردد، بلکه یک خانم مسلمان میتواند با حفظ حیا و حجاب وزین و زیبای خود، دیگران (چه غیر مسلمانها و چه مسلمانانِ شناسنامهای و غیر مذهبی) را به دین خدا جذب کند.
وقتی حجابِ یک زن مسلمان زیبا و وزین باشد، میتواند از هزار هفتهی مد نیویورک و لندن و پاریس و غیره بیشتر مورد پسندِ فطرت انسانها واقع شود!
به چشم خودم میبینم که گاهی چطور پوششم در نظر زنان و مردان غیر مسلمانی که حتی با حجاب مخالفند، وزین و دلنشین میآید و بعضاً مخالفتشان به کنجکاوی تبدیل میشود. لذا تصمیم گرفتم بعنوان یک بانوی محجبهی ایرانی، فعالیتم را در زمینهی ارائهی حجاب گستردهتر کنم تا علاوه بر حفظ حجاب خودم، معتقدین به سایر مذاهب را هم به حجاب علاقمند کنم.
📚مشاهدات چند دانشجوی ایرانی🇮🇷 از جامعه امریکا🇺🇸
🌹الماس، برای مصون ماندن، نیاز به صدف دارد، دختران و خانمها، الماس زندگیند و نیازمند صدف🌹
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
هجدهم
👈 عنایت امام زمان عج به نمازگزاران عاشق
ملا زین العابدین سلماسی، شاگرد علامه بحرالعلوم می گوید: در خدمت بحر العلوم به حرم مطهر امام حسن عسکری علیه السلام رفتیم، برای زیارت و نماز. پس از زیارت، چند نفر بودیم که به امامت علامه نماز خواندیم. ایشان پس از تشهد رکعت دوم، کمی ایستاد و به جایی خیره ماند. توقفش از حالت عادی بیشتر شد. پس از تمام شدن نماز، کنجکاو شده بودیم تا بدانیم علت توقف علامه چه بود؛ اما هیچکدام از ما جرات نمی کرد از ایشان علت را سوال کند.
برگشتیم منزل. سر سفره یکی از دوستان به من گفت: شما از سید بپرس. گفتم: شما از من به سید نزدیکتری، خودت بپرس. آرام صحبت می کردیم، اما علامه متوجه ما شد و گفت: شما دو نفر درباره چی حرف می زنید؟ من جرات کردم و گفتم: آقا می خواهیم بدانیم سر توقف شما در حال نماز چه بود؟ ایشان با آرامش جواب داد: در حال نماز بودیم که حضرت بقیة الله ارواحنا الفداء برای زیارت پدر بزرگوارش وارد حرم شد، من از دیدن چهره نورانی حضرت مبهوت شدم و آن حالت به من دست داد.
🍂در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
🍂حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
📗 #نماز_نیاز_عاشقان
✍ سیدحسین هاشمینژاد
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
نوزدهم
📕حکایت پندآموز
مردی جهانديده چهار فرزند داشت. براي آنكه درسي از زندگي به آنها بياموزد آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابیای فرستاد که در فاصلهای دور از خانه شان روییده بود.
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند، از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و درهم پیچیده. پسر دوم گفت: نه… درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.
پسر سوم توضيح داد: نه… درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین… و با شکوه ترین صحنهای بود که تا به امروز دیدهام. و سرانجام پسر آخري گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها… پر از زندگی و زایش
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید!
شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید. لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان بر میآید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
بنابراين اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید! مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل، زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند!
و تو اي دوست من زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین؛
در راه های سخت پایداری کن.
لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
بیستم
👈 امام صادق عليه السلام و ترك مجلس شراب
هارون پسر جهم نقل می كند: هنگامی كه حضرت صادق عليه السلام در (حيره) منصور دوانيقی را ملاقات نمود، من در خدمت ايشان بودم. يكی از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه كرده بود. عده زيادی از اعيان و اشراف را برای وليمه دعوت كرد. امام صادق عليه السلام نيز از جمله دعوت شدگان بودند. سفره آماده شد و مهمانان بر سر سفره نشستند و مشغول غذا شدند.
در اين ميان، يكی از مهمانان آب خواست. به جای آب، جامی از شراب به دستش دادند. جام كه به دست او داده شد، فورا امام صادق عليه السلام نيمه كاره از سر سفره حركت كرد و از مجلس بيرون رفت. هر چه خواستند امام را دوباره برگردانند، برنگشت. فرمود: از رحمت الهی بدور و ملعون است آن كس كه بر كنار سفره ای بنشيند كه در آن شراب باشد.
📗 #بحارالانوار، ج 47، ص 39
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
ا🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
ا﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
ا🌺﷽🌺﷽🌺﷽
ا﷽🌺﷽
ا🌺☑️ #دومین کتاب #pdf در کانال ثبت شد..
📙 نام کتاب : لوطی و آتش ( مجموعه داستان بر اساس زندگی سردار شهید حسن باقری )
✍ نویسنده : رحیم مخدومی
⚜ به اهتمام سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه
📚 ناشر : صریر ( وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس )
🔶 چاپ دوم ، تهران ، 1385
کتاب لوطی و آتش در پنج فصل و پنج داستان زیبا از زندگی سردار شهید حسن باقری تنظیم شده است و در هر داستان زمان و موقعیتی مهم و تاثیر گذار از زندگی شهید را روایت می کند . شروع داستان از تولد او، درادامه دوران دانشجویی و سربازی تا شهادت او را بیان می کند . سبک نگارش داستان ها بسیار زیبا و گیراست و شرایطی را موجب می شود که خواننده را تا تمام کردن کتاب با خود همراه می کند .
✂️ برشی از کتاب
رفقا ! بیچارگی در نمره جیم نیست . بیچارگی درنوکری مسلمان هاست .آن هم برای چه کسی ؟ صهیونیست ها ! از جیم تا الفمان ،همه نوکریم . تازه وقتی الف می شویم ، نوکریمان غلامانه تر می شود . بیچارگی در این است که صهیونیست ها چشم در چشم شما ،دست در جیبتان کنند تا پول فاکتور سلاح هایی را بپردازند که سینه برادران مسلمان شما را در فلسطین دریده است ...
_ مگر می شود ؟ اسلحه ، با پول ما ، آن هم برای قتل عام برادران ما ؟ ...
امکان ندارد !
_ می بینید که شده است . می بینید که امکان دارد . یزید بوزینه باز بود؛ نه همجنس باز ! هیچ می دانید نخست وزیر شما مسلمانان ، هم بهایی است و هم همجنس باز!
می بینی که گردن ها رفته رفته دارد صاف و بر افراشته می شود !
از این به بعد همه این دانشجوها هنگام راه رفتن بر افراشته قدم خواهند برداشت . هر چند بر افراشتگی آن ها منجر به اخراج غلامحسین از دانشگاه شود .
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🔶🔸🔸 شما را به خواندن مجموعه پنج داستان کوتاه از زندگی شهید حسن باقری دعوت می کنیم .🔸🔸🔶
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴