eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
855 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺 بسم رب الشهدا 43 ‌ درحالیکه گوشی دستم بود غرق زندگی شهید قربانخانی بودم اشکهایم میبارید یهو دست عطیه اومد جلو گوشیم گرفت عطیه:یادت باشه چه قولی بهم دادی -عطیه سخته بخدا دلم برای صداش ،دیدنش ،عطر تنش تنگ شده وقتی بالای پله ها رسیدیم گوشی حسین از ‌کیفم در آوردم صداش پلی کردم : سلام زینب قشنگم سلام عزیزدل داداش دلم برات ی ذره شده همه زندگی برادر داریم میریم عملیات مواظب چادرت باش ان شاالله تو بهشت همدیگه ببینیم با تمام شدن ویس گریه های من بیشتر شد به آغوش زینب رفتم تسبیح بین دستام فشار دادم که گوشی خودمم زنگ خورد -شماره عراقه 😳 عطیه :خب جواب بده -الو بفرمایید مرتضی:‌سلام آبجی جونم خوبی؟ -سلام عزیزدلم خوبی ؟ مرتضی:آجی جونم اومدیم کربلا من رفتم حرم خیلی دعا کردم تا داداش حسین بیاد تو و مامان دیگه گریه نکنید -‌الهی من فدای تو بشم دیگه چیکار کردی؟ مرتضی:اووووم آهان عمو محسنم دیدم -خب مرتضی:عمو محسن گفت رفتی حرم دعاکن اون خاله ای من دوسش دارم بامن ازدواج کنه منم خیلی دعا کردم -عمومحسن گفت اینو ؟😳 مرتضی:اره آجی از بازار برات ی چادر خریدم -اجی فداتو بشه گوشی میدی ب مامان ؟ مرتضی:بله مامان:سلام دختر قشنگم خوبی ؟ -سلام این محسن چرا چرت پرت ب بچه گفته؟ مامان:خخخ حرف دلش زده تو چیکار داری ؟ -خیلی هم ممنون شما هم طرفداری اون میکنی ؟ مامان:من بعنوان داماد قبولش دارم -مامان من برم خداحافظ صدای خنده مامان میمود ک گفت خداحافظ وقتی گوشی قطع کردم عطیه گفت :چرا باز گوجه شدی ؟ -وای محسن روانی رفته ب مرتضی گفته رفتی حرم دعا کن خاله ای که دوسش دارم بامن ازدواج کنه عطیه :پاشو پاشو تا سکته نکردی -این محسن بـاید خفه کرد عطیه :نامحرمها 😁 -کوفت مرگ وارد غار شدیم آرامش وصف نشدنی تمام وجودم گرفت عطیه:زززززینب اینجا این شهید هویت مشخصه دفترچم از کیف دراوردم نام نویسنده:بانوی مینودری .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏