eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
852 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
#بی_پر_پروانه_شو #قسمت169 سامان نگام به پاهای تپل مپل نوا بود که میدوئید سمتم .... روی زانو خم ش
پناه کولمو انداختم بالا تر ...سابین اگه اراده میکرد میتونست عصاب خورد کن ترین مرد روی کره زمین بشه ... صدای قهقه خودش و دوستاش و غر غرای دخترا باهم قاطی شده بود . .. قدماشو شل تر کردو عقب عقب اومد کنارم ایستاد ... -خسته شدی دختر ایرونی ؟ چشم غره ای بهش رفتم -خونت حلاله ... نمیخوای بگی اونقدر به ورزش علاقه مند شدی که منو با خودت تا اینجا کشوندی ؟ بلند خندید ... - -نه پس چی... سرشو کمی به گوشم نزدیک تر کرد ... -اون دختررو میبینی ... همون تازه واردی که کنار ژولی وایستاده ... نگاهی به دختره کردم ...زیاد هیکل رو فرمی نداشت ولی چهره قشنگ و جذابی داشت ... -خب ؟! دستاشو گذاشت توی جیبش ... -میخوام باهاش یه قرار بزارم ... چشمام گرد شد -قرار ؟! سری به نشونه تائید تکون داد ... -میدونی از دوستای ژولیه تو جشن عید پاک دیدمش .. .. بدم نمیاد بیشتر بشناسمش ... -بعد تو میخوای اونو بیشتر بشناسی چرا منو تا اینجا کشوندی ... اخماشو کشید تو هم -پناه یکم کلتو به کار بنداز ... منکه نمیتونم غرورمو بزارم زیر پامو برم بهش پیشنهاد دو ستی بدم .. -خب من باید برم و پیشنهاد دوستی بدم ؟ انگشت اشارشو رو هوا تکون داد -آ ... آ.... با اخم و تخم نگاهش کردم ... -ببین تو میری با این دختره دوست میشی بعد هی باهم میرین خریدو قرار و از این چیزا ... منم به وا سطه تو بهش نزدیک تر میشم و اون عاشقم میشه ... به زور جلوی خندمو گرفته بودم .. .. داشت مثله یه پسر هفده هجده ساله حرف میزد ... شناخته بودمش طاقت نه شنیدن نداشت و سر همینم نمیخواست ریسک کنه و خودشو ضایع کنه ... بعد کلی فک زدن و متقاعد کردن من دل کندو رفت پیش دوستاش ... آب معدنی واز توی کولم بیرون کشیدم و نشستم روی یکی از صخره ها و درشو باز کردم ... نگام به بچه ها بود که زیاد ازم دو ر نبودن .... پاهامو دراز کردم و کش و قوسی به بدنم دادم که یهو پام خورد به کوله کنا رم و کوله سر خورد سمت پایین ... تند از جام خیز برداشتم ودویدم سمتش .... سراشیبی نسبی کوه باعث سرعت بیشتر کوله شد ....نمیدونم چی شد و پام پیچ خورد و افتادم روی زمین ... همزمان کوله جلوی پاهای یه نفر ایستاد .... خم شدو کوله رو برداشت ... سریع خودمو جمع و جور کردم ولی درد خفیفی تو پام پیچید ... -فک کنم دنبال این بودین ... نگاه قدر شناسانم از روی کو له روی خو دش غلتید و یه آن رنگ اشنایی گرفت ... چشمامو ریز کردم و سعی کردم تا یادم بیارم این مردو کجا دیدم ... با اون چشمای نافذ مشکی و هیکل وتیپ مردونه .. انگار اونم داشت تو صورت من دنبال ردی از اشنایی میگذشت ... -ما قبلا جایی همدیگرو ندیدیم ؟ دقیق تر نگاهش کردم -نمیدونم برای منم چهرتون خیلی آشناست ... ابروهاش کمی گره خورد توهم و عمیق تر نگام کرد و یه آن حس کردم چشماش خندید ... -اوه یادم اومد ... شما همون منشی هستید که من دفترشونوخریدم .... منو یادتون نمیاد آسایش هستم ... سبحان آسایش ... کمی فکر کردم تا یادم اومد کی و کجا دیده بودمش ... لبخند عریضی نشست روی صورتم ... -آها یادم اومد ... عجب تصادفی ... لبخند جذاب و مردونه ای به روم زد - خوشحالم این افتخار نصیبم شدو دوباره دیدمتون ... -من بیشتر اصلا انتظارشو نداشتم ابرویی برام بالا انداخت -برخلاف شما من اعتقاد دارم زمین گرده و یه روزی همه همو دوباره میبینیم ... دست توی جیب شلوار مارک آدیداس طوسی رنگش کردو من نگام چرخ خورد روی تیپ ورزشکاری و هیکل بی نقصش .... -اومدین کوه نوردی ؟ -هی اگه بشه اسمشو کوه نوردی گذاشت بله ... خواستم یه قدم بردارم که آخی ناشی از درد پام گفتم ... -هی مواظب باشین .... پاتون ممکنه صدمه دیده باشه ... -نه چیزی نیست فک کنم یکم دردش گرفته همین ... دستای قویشو انداخت دور بازوم -اجازه بدین کمکتون کنم ... دستمو گرفت و نشوندم پای همون صخره و اینبار کیفمو کمی دور تر از خودم گذاشت -چیزی لازم ندا... -هی پناه چی شد ؟ با صدای سابین هر دو گردنمون چرخید سمتش ... کمی نگرانی تو چشماش دیده میشد نگاهش بین منو سابین چرخید... دستش دراز کرد سمت سابین ... ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانالها شوید 🔴🔴 در اینجا هم 👇 همراه با راهنمایی‌های مشاورین مجرب ، پولدار شوید👇 🌲 @Be_win مسیرسبز ☞☜ ایــتا 🌲 @Be_win_3 مسیرسبز ☞☜ تلگرام ❣ با مدیریت