eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
852 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
#بی_پر_پروانه_شو #قسمت171 سلام سبحان آسایش هستم سابین باهاش دست داد ... و نگاهشو چرخوند سمت من -
منم دوست داشتم یه زمانی نقاش شم ولی سر از صادرات و واردات و نمیدونم کوفت و زهرمار در آوردم ... -نقاشیتون خوب بود ؟ خندید ... مردونه ... جذاب ... -هی بگی نگی ... خط خطی میکردم کاغذارو ... -هیچ وقت فک نکردین که ادامش بدین ؟ -حقیقتش نه ... میدونی ه́ خوبه ... نقاشی به قول تو چیزی بود که روح منو آروم میک رد ولی نون و آب نمیشد برا خودم و بچم ... اگه میخواستم اونو ادامه بدم الان سها رو تو یکی از خونه های جنوب شهری تهران دا شتم بزرگ میکردم با فکر و خیال اینکه قبض آب و برقمو با فروش کدوم تابلو پرداخت کنم ... -همه چی که پول نیست ... -بله خانوم ه́مند ... پول همه چیز نیست ... ولی نبودنشم باعث نبودن خیلی چیزاس یکیش همین آرامش ... -یعنی آرامش و میشه با پول خرید ؟ -به نظر تو بی پولم میشه آروم بود ؟ .... و قتی روحت آرومه و ذهنت مشغول و هزار و یک مشکل کوچیک و بزرگته ... این معنی آرامشه ؟... ببین هر چند میگما تو دختری شرایطتت زمین تا آسمون با من و امثال من فرق داره ... هرچند همین الانم رک بگم ریسک کردی ... تو ایران جای پیشرفت زیادی برای تو نیست .... اگه با مدرک دکترام برگردی زیاد به درد ت نمیخوره ... مگه اینکه یه شوهر درست و حسابی برای خودت دست و پا کنی ... زدیم زیر خنده ... -ولی حس پشیمونی ندارم -خیلی خوبه .. خیلی خوبه آدم یه تصمیمی بگیره و تا آخرش پاش وایسته ... اگه فک می کنی کار درست و انجام دادی پس تا آخر ش بمون و کنار نکش ... -شما میخوای تا کی تو فرانسه بمونی ؟-نمیدونم تا هر وقت که بشه .... من جز پدرو مادرم کسی و تو ایران ندارم هر چند وقت یبارم میرم و بهشون سر میزنم ... دوست دارم سها تو محیط اینجا ولی با آداب و رسوم ایرانی بزرگ بشه ... نمیخوام یه دختر بسته بارش بیارم .. -تو ایران نمیشد همین کارو بکنید ؟ کامل چرخید به طرفمو لیوان نسکافشو که حالا سرد سرد شده بودو یه نفس بالا کشید -شاید میشد نمیدونم ولی حتی اگه خود منم میخواستم محیط ایران جوریه که این اجازه رو کم به من میده ....خواه ناخواه مجبورم دخترمو محدود کنم....شاید من بتونم سها رو آزاد ولی خوش فکر بار بیارم ولی نمتونم تضمینی برای اینکه آدمایی که باهاش در ارتباطن مثل خودش باشن داشته باشم -شونه بالا انداختم -چه بدونم والا صلاح مملکت خویش را خسروان دانند ... -آره بابا.. بعد اینکه سها از آب و گل در او مد اگه خواست برمیگردیم اگرم نه که هیچی ... -پس خانمتون چی ؟ حس کردم اخماش رفت توهم ولی لبخند کمرنگی زد -من سالهاست از همسرم جدا شدم ... با بهت گفتم -واقعا ؟... سری تکون دادو نگاشو از من گرفت -تقریبا از همون سالی که سها به دنیا اومد از هم جدا شدیم -برای چی ؟ خندید -سر یه سری مسائل خانوادگی ... از حرفش ناراحت نشدم ولی با اخم گفتم -یعنی دخالت نکنم دیگه ؟! انگشت شست و اشارشو بهم چسبوند ، مسیرسبز راه پولدار شدن 🌲 @Be_win مسیرسبز ☞☜ ایــتا 🌲 @Be_win_3 مسیرسبز ☞☜ تلگرام اینجا زندگیتو متحول کن 👆 نگی نکفتی