eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
855 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 پیرمردی بود، که پس از پایان هر روزش از درد و از سختی‌هایش می‌نالید، دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری!؟ پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم که باید آنها را رام کنم دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند دو تا عقاب هم دارم که باید آنها را هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده‌ام شیری نیز دارم که همیشه باید آنرا در قفسی آهنین زندانی کنم بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم مرد گفت: چه می‌گویی!؟ آیا با من شوخی می‌کنی؟ مگر می‌شود انسانی این همه حیوان را با هم در یکجا جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمی‌کنم اما حقیقت تلخ و دردناکیست آن دو باز چشمان منند، که باید با تلاش و کوشش از آنها مراقبت کنم آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند آن دو عقاب نیز دستان منند، که باید آنها را به کار کردن آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم، آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی از او سر بزند، شیر، قلب من است که با وی همیشه در نبردم که مبادا کارهای شروری از وی سر زند، و آن بیمار، جسم و جان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من دارد، این کار روزانه من است که این چنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده است!!! 🌺 ﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽ ﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽ 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee ✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴