⚜ ذکر صالحین ⚜
#تلنگر
🔻نخـــند...
✨کارگر شهرداری پشت گاریش نوشته بود: به کارم نخند ، محتاج روزگارم...
✋به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
❌به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
🚫به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
❗️به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
⛔️به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سر دارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند...
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
نخند...
⚠️نخند که دنیا ارزشش را ندارد...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
✅آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گاهی خجالت هم می کشند...
👈خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان "خدا"ست، نخند !
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
از قلب تو ندیدهام آقا رحیمتر
از بخشش و کرامت دستت کریمتر
شهادت کریم آل طه، امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد.
@zekre_salehin
⚜ ذکر صالحین ⚜
در راه مشهد شاه عباس
تصمیم گرفت دو بزرگ را
امتحان کند
به شیخ بهایی که اسبش
جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه
است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن
اسب سوار است، حیوان کشش
اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند
به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند،
دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی
چون شیخ بهائی بر پشتش
سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است رسم رفاقت
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
یا حسن مجتبی (ع)
مهرت به کائنات برابر نمی شود
داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود
از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود
شهادت کریم
آل طاها تسلیت باد🏴
@zekre_salehin
▪️ ذکر صالحین ▪️
❖✨ ﷽ ✨❖
غـریبمـــ(حســـــن)ـــادر
•✦✧✧✦•
فکر تواَم و صحن و سرایی که نداری
داغ حــــرم و درد بنــایی که نداری
🏴✨🏴✨🏴✨🏴
له له زدهام تا بنشینم لبـــــ حوض و
فـــوارهای و آبنمــــایی که نداری
زوار تو حیـــــران که چگونه بنشینند
در گوشه ی تنهاییِ جــایی که نداری
🏴✨🏴✨🏴✨🏴
کو کهنه رواقـــی که به قبلم بفشارد
هفتاد و دو تا کـــربوبلایی که نداری
آنقـــــدر غـــریبی که نیفتاده کنارت
مشک و علم و دست جـدایی که نداری
🏴✨🏴✨🏴✨🏴
بگذار که بر سنگ بکـــوبم سر خود را
با محتشـــــم نوحه سرایی که نداری
پس میشکنم تکه به تکه دل خـــود را
در تکیه ی لبریز عــــــزایی که نداری
🏴✨🏴✨🏴✨🏴
سخت است که معصوم زمین باشی و اما
عمری بخوری چوب خطـــایی که نداری
حالا به چه حـــــالی بگذارم دل خود را
در گوشهی ایـــوان طــلایی که نداری
🏴✨🏴✨🏴✨🏴
#مظلوم_زهـــرا (س)
#اربابــــ_بی_حرمم
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
مثل حسين شاعر و نقاش و روضه خوان؛
مثل حسين ؛فرشچيان ؛ محتشم نداشت
از كل خانواده ي خود مادري تر است
تاريخ گفته مادر او هم حرم نداشت
۷صفر شهادت کریم اهل بیت(ع)
تسلیت باد
@zekre_salehin
⚜ ذکر صالحین ⚜
#حکایت
چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گلهام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.»
قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قویتری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمیشوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.»
قدری پایینتر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری میكنی؟ آنها را خودم نگهداری میكنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو میدهم.»
وقتی كمی پایینتر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم كه بیمزد نمیشود. كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.»
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم. غلط زیادی كه جریمه ندارد.»
در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟!
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✨گاهے اگر دعایت مستجاب نشد
سر بر سجده بگزار
یک دل سیر گریه ڪن
شاید لازم باشد میان گریه هایت بگویے↯
⇜۞اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعا۞⇝
@zekre_salehin
🌹دعای قنوت🌹
سالهای متمادی در قنوت عارف واصل آیت الله بهاءالدینی آیات نورانی قرآن ودعاهای مرسوم را می شنیدیم،تااینکه ناگهان دعای قنوت ایشان تغییر کرد ودرقنوت نمازشان برای حضرت مهدی(علیه السلام)این دعا را می خواندند:
🌷اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعه وفی کل الساعه،ولیاوحافظ وقاعداوناصراودلیلا وعینا،حتی تسکنه ارضک طوعاوتمتعه فیهاطویلا🌷
روزی در محضر آقا از تغییر رویه ایشان در دعای قنوت پرسیدیم.
آیت الله بهاءالدینی به یک جمله بسنده کردند((حضرت پیغام دادند در قنوت برای من دعا کنید))
🍀منبع:انس با مهدی(علیه السلام) ص84
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
دلم مےخواهدباتمام وجود
صدایت ڪنم"یااللهُ یارحمان"
وقتےنامهاےزیبایت رازمزمہ
مےڪنم امیددرقلبم جوانہ میزند!
نامهاےقشنگت امیدقلبم است
امیدےڪہ بوےناب بهشت مےدهد!
@zekre_salehin
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
⚜ ذکر صالحین ⚜
⚜ فرعون و رحمتــ خداوند
دیدین بعضیا میگن خدا دیگه منو نمیبخشه ؟ باورکنین گناه این حرفشون از گناهی که کردن بزرگتره..
گناه من و تو بزرگ تره یا رحمت خدا ؟
ازفرعون کمترنباشیم .
🔆🔅🔅🔅
✦ در زمان فرعون خشکسالی عجیبی آمد.کشاورزان که محصولاتشان نابود میشد جمع شده ، به دیدار فرعون آمدند و گفتند : ای فرعون تو خدای ما هستی پس چرا برای ما کاری نمیکنی ؟ فرعون یه کم فکر کرد و گفت برید ، تا دوروز دیگه باران می آد .
وقتی که کشاورزا رفتن ، فرعون به حجره ایی در کاخ خود رفت ، زیر انداز و کنار زد و روی خاک نشست و روبه آسمان کرد :
【 خدایا من که میدونم تو خدایی و من بندتم ، خدایا آبروی من و نبر ... 】 تاصبح گریه و زاری کرد و خدا برایشان باران فرستاد .
🔅 سیداحمد دارستانی
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
🌺 برای امروزتون
🌺 برکت، سلامتی،
🌺 موفقیت ،سربلندی و
🌺 عاقبت بخیری را
🌺 ازیگانه معبودم می طلبم
🌺 الهی شروع امروز
🌺 شروع بهترین ها باشه
🌺 صبح بخیر
@zekre_salehin