#با_شهدا_تا_انتخابات
بدانید هر رای که شما به صندوق می ریزید مشت محکمی است که به دهان ضد انقلاب و دشمنان آمریکایی می زنید و یک قدم آنها را وادار به عقب نشینی می کنید.
"شهید حسن باقری"
#انتخابات
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌷همسر شهید همت می گوید:
"اخلاقم طوری بود که اگر می دیدم کسی خلاف شرع می گوید، با او جر و بحث می کردم."
یک روز بهم گفت:
"باید با منطق حرف بزنی"
بهش گفتم:
"ولی آدم را مسخره می کنن"
گفت:
🌷"می دونی ما در قبال تمام کسانی که راه کج میرن مسئولیم؟ حق نداریم باهاشون برخورد تند کنیم؛ از کجا معلوم که ما توی انحراف اینا نقش نداشته باشیم؟"
وقتی بهش گفتم:
"آخه تو کجایی که مقصر باشی؟"
گفت:
چه فرقی میکنه؟ من نوعی، با برخورد نادرستم، سهل انگاریم، کوتاهیم...
همه اینا باعث انحراف میشه."
"شهید حاج محمد ابراهیم همت"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#با_شهدا_تا_انتخابات
حرف #انتخابات که می شد، تاکیدش روی دو واژه بود، مومن و انقلابی.
می گفت: ما پای آرمانهای امام و انقلاب خون داده ایم. باید کسی رو انتخاب کنیم که این آرمان هارو محقق کنه. به کسی رای بدیم که دنبال منافع انقلاب اسلامی باشه، نه اینکه پی باند بازی و حزب خودش بره.
"شهید حاج سعید سیاح طاهری"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#با_شهدا_تا_انتخابات
اولین دوره #انتخابات ریاست جمهوری، اسم بنی صدر سر زبانها بود؛ حتی خیلی از مذهبی ها میخواستند به او رای بدهند، اما محسن هم سیاست را خوب می فهمید، هم مردان سیاسی را خوب میشناخت. میگفت: میدونم بنی صدر برنده است. شرایط جامعه الان طوریه که اون تونسته خودش را موجه نشون بده؛ اما من بهش رای نمیدم. یه دونه رای هم یه دونه است. بذار حداقل یه دونه رایش کمتر بشه.
"شهید سیدمحسن روحانی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#با_شهدا_تا_انتخابات
همان روزهایی که اسم و آوازه ابوالحسن بنیصدر، خیلیها را که از پشت پرده ها بی خبر بودن گول می زد، ابراهیم روی حرف خودش ماند.
می گفت :
کسی که چند سال توی شرایط بحرانی انقلاب، تو غرب زندگی کرده و حتی یک قدم برای کشورش بر نداشته، دلسوز مردم و انقلاب نیست، یا قدرت طلبه یا منافق.
"شهید حاج ابراهیم جعفرزاده"
#انتخابات
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌹🕊🌹🕊🌹
✅"اگر امام زمان غیبت کرده است،
این غیبتِ ماست نه غیبتِ او...
این ما هستیم که چشمان خود را بسته ایم،
این ما هستیم که آمادگی نداریم..."
🌷شهید دکتر مصطفی چمران 🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌷پایش را گچ گرفته بود و در بیمارستان مریوان بستری بود بچه ها لباس هایشان را شسته بودند.
خبردار که شد بلند شد برود لباسهای آنها را بشوید، گفتم: برادر احمد پاتون رو تازه گچ گرفتن اگه گچ خیس باشه پاتون عفونت می کنه.گفت :«هیچی نمی شه»
رفت توی حمام و لباس همه بچه ها را شست نصف روز طول کشید.
گفتیم: الان تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد
🌷اما یک قطره آب هم روی گج نریخته بود.می گفت:
بیت المال بود مواظب بودم خیس نشه.
"جاوید الاثر احمد متوسلیان"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌹🕊🌹🕊🌹
🌷می گفت: «با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجتاتون رو از امام رضا (ع) نمی خواین؟
🌷یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا (ع). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.»
🌷یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا (ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت.
🌷"شهید حسن باقری"🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
زمان بمبارانهای ایران توسط صدام
شبها با چادر میخوابید..
گفتم چه کاریه دخترم!
🌹میگفت:باید آماده باشیم اگه از زیر آوار درمون آوردن؛ حجابمون کامل باشه..
"شهیده گلدسته محمدیان"
#حجاب
#نجابت_ایرانی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش كه «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد.
از كلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نكرده بود.
خونه که رسید گفت: دیگه نمی خوام برم هنرستان. – آخه برای چی ؟
معلم ها بی حجابن . انگار هیچی براشون مهم نیست.
میخوام برم قم؛ حوزه.
🌷"شهید مصطفی ردانی پور"🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
💠طلبه شهیدی که هر روز پای مادرش را می بوسید
🌹برادر شهید :
اصغر هميشه با روی خوش با مردم برخورد مي کرد و هنگامي كه به منزل می آمد، ابتدا پاي مادر را می بوسيد و ايشان را تكريم می كرد، به همين خاطر مادرم هميشه او را دعا می كرد
اصغر شخصيتی بسيار مهربان داشت و از همان دوران كودكی، آرزوي روحانی شدن را در سر می پروراند و پيگير درسهای طلبگی می شد.
او در سن ۱۴ سالگی وارد حوزه علميه شهر اميديه خوزستان شد و پس از گذراندن ۵ سال تحصيلی، در حوزه علميه اصفهان به تحصيل ادامه داد و از لحاظ درسی در سطح بسيار بالايی قرار داشت و هيچ گاه انجام كاری را بر درسش ترجيح نمی داد
"شهیدمدافع حرم سیداصغرفاطمی تبار"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#شهید_آوینی
اگر انسان هایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند،دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌷 ۱۵ روز بود که بیهوش افتاده بود روی تخت.
گفتند به هوش اومده خودتون رو برسونید. با پدرش رفتیم بیمارستان. انگار داشت اشاره می کرد. تشنه بود.
آب که به لبش رسید حالش عوض شد. شاید یاد تشنگی امام حسین علیه السلام افتاده بود.شروع کرد به یا حسین علیه السلام گفتن.
🌷بعد از ۱۵ روز بیهوشی این اولین کلمه ای بود که به زبون آورد. هنوز داشت یا حسین علیه السلام می گفت که شهید شد…
"شهید حسینعلی پوراسحاق"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
ڪـانال ذڪـر روزانہ
💠https://eitaa.com/zekrroozane
🌹اواخر سال ۵۸ بنزین کمیاب شده بود. برای تقسیم عادلانه ی آن، طرح جیره بندی به اجرا در آمد.
🌹عمویم موتورسیکلتی داشت که به وسیله ی آن معاش خانوادهاش را تأمین می کرد. سهمیه ی سوختی که دریافت می کرد، برای گذران زندگی اش کافی نبود.
🌹سیدعلی برای انجام مأموریت های درون شهری خودرویی از سپاه تحویل گرفته بود. شب هنگام عمویم ماتمزده به خانه مان آمد و گفت که از عهدهی تأمین مخارج خانواده اش برنمی آید. او ملتمسانه از سیدعلی خواست که روزانه مقداری از بنزین خودرویی را که در اختیار دارد، به او بدهد.
🌹برادرم قریب یک ساعت با او صحبت کرد و با استدلال و کلام صادقانه اش وی را متقاعد کرد که ماشین و بنزینی که در اختیار اوست، بهای خون شهیدان و اشک چشم یتیمان آنهاست و او مجاز به این گونه بذل و بخششها نیست.
"شهید سیدعلی حسینی"
راوی: برادر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
غاده جابر (همسر دکتر چمران) میگفت: حجاب درستی نداشتم یکبار دکتر چمران برایم روسری گلدار خرید و با یک لبخند به من گفت بچههای یتیم خانه دوست دارن شما رو با روسری ببینن!
میگفت از همونجا دیگه روسریم نیفتاد...
#ایران_عفیف
#گوهر_ایرانی
✍سردار
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
21.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باورتون میشه ما در جنگ تحمیلی یه شهید اروپایی داریم؟؟؟
آشنا بشید با ماجرای تنها شهید اروپایی در ایران، کمال کورسل
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌹روزگار امتحان و آزمایش است صدر اسلام دارد تداعی می شود اسلام دارد ظهور می کند اسلامی که تا دیروز در زیر خاکسترآتش هواهای نفسانی یزیدیان زمان پنهان بود اسلامی که داشت فراموش می شد ولی خوب اراده خداوند بر این تعلق گرفت که اسلام فراموش شده در همین عصر سیاه به فعلیت برسد تا حق یک سری انسانهای مظلوم او ستمدیده گرفته شود .
"محمد رضا قلی وند"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🏴نسبت به نماز حساس بود. هرجا که می شد، نماز جماعت را برپا می کرد. در نیمه های شب، نماز شب می خواند و با خدای خودش راز و نیاز می نمود.
🏴اوقات بیکاری، قرآن، کتاب و یا روزنامه می خواند. ورزش می کرد و افراد را هم به ورزش کردن تشویق می نمود. او دوست داشت افراد سیگار را کنار بگذارند و به ورزش بپردازند. می گفت: «هزینه هایی که صرف دخانیات می شود، اگر صرف مسائل فرهنگی و ورزشی شود، جوانانی پر شور و با نشاط خواهیم داشت.»
🏴در مراسم دعا شرکت می کرد و افراد را هم تشویق می نمود. گروه سرود تشکیل داده بود. علاقه ی عجیبی به جبهه داشت. زمانی که به او می گفتند: «از این جبهه دست بردار.» می گفت: «تا فتح کربلا در جبهه می مانم.»
🏴به خانواده اش توصیه می کرد: «غیبت نکنید. نمازتان را اول وقت بخوانید. از حضرت زهرا (س) الگو بگیرید. پیرو خط امام باشید.
"شهید غلامرضا جنگی "
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌹به یاد حسین مراسم دعای کمیل در منزل برگزار کردیم. بعد از مراسم یادمان رفت چراغ هایی که در کوچه افروخته بودیم، خاموش کنیم
🌹صبح، زن همسایه به سراغمان آمد.
-چرا دیشب لامپ ها رو جمع نکرده بودین؟! نگران شدم.
-چطور؟ مگه اتفاقی افتاده؟
🌹مکثی کرد و پس از لختی سکوت گفت: «دیشب خواب دیدم حسین لابه لای چراغا میچرخه. منو که دید، دسته گل قشنگی که دستش بود، داد بهم و گفت، اینو بدین به مادرم. بعد هم غنچه ای از لابه لای گل ها بیرون کشید و گفت، اینو بدین به پسر خواهرم و بگین اسم منو روش بذارن. به مادرم بگین وقتی اون به دنیا اومد، شونه ی راستشو ببوسه. آخه اونم مثل من خالی روی شونه راستش داره».
🌹ماتم برد. دختر من که هنوز فرزندی نداشت. به توصیه ی من رفت آزمایش
بله! او باردار بود.
🌹نوهام حسین، خال سیاهی بر کتف راست دارد که بوسهگاه من است.
"شهید حسین کوکبی"
✍راوی: مادر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم