#شهید_شاپور_برزگر_گلمغانی
یه دستش قطع شده بود ، امام دست بردار جبهه نبود.بهش گفتند :«با یه دست که نمی تونی بجنگی ، برو عقب» می گفت:«مگه حضرت ابوالفضل(ع) با یک دست نجنگید؟ مگه نفرمود:«ولله ان قطعتمو یمینی ، انّی احامی ابداً عن دینی»»
عملیات وافجر 4 مسئول محور بود.حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل(ع) رو از محاصره دشمن نجات بده. باعده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی مأموریت.
...لحظه های آخر که قمقمه رو آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:«مگه مولایمان حسین(ع) در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم»
شهید که شد ،هم تشنه لب بود هم بی دست ...
*منبع: کتاب حماسه دو لاله ، زندگینامه و خاطرات شهید شاپور برزگر
@zendagibazendagishohada