eitaa logo
💕زندگی مهدوی💕
176 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
68 فایل
سربازان مهدی به پاخیزید.دوره دوره ی آخرالزمان است. و سربازی برای او حکم جهاد در راه خدا رادارد. سربازی فقط به نام نیست بلکه به اراده ی شما باز میگردد.به پا خیزید وحماسه ای بیافرینید که در تاریخ بی نظیر باشد. 🚩شروع‌کانال⇜ 1399/4/31 🚩پایان‌کانال⇜ظهورمهدی
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀یاد غریب🥀 ✅من باید نام و یاد تو را زنده کنم... ◀️ نباید گرفتار غفلت بشوم، باید کاری کنم که دوستان و اطرافیانم به تو توجه پیدا کنند. ◀️چقدر زیباست که در شبانه روز، لحظاتی برای خلوت با تو قرار بدهم، با تو سخن بگویم و درد دل کنم. ◀️به راستی قطب نمای دل من، کجا را نشان می‌دهد؟ زندگی من چه سمت و سویی دارد؟ بارها شنیده‌ام که تو «قطب جهان» هستی! باید فکر کنم که آیا قطب نمای دلم، تو را نشان می‌دهد؟ ◀️ باید دل را به عشق تو پیوند بزنم و از غیر تو دوری کنم، باید زندگی ام، رنگ تو را داشته باشد و همواره یاد تو را بر دل‌های دیگران پیوند زنم. ◀️کسی که عاشق می‌شود وقتی نام معشوقش را می‌شنود، ناخودآگاه قلبش از شوق به تپش می‌افتد، این نشانه عشق است، کاش من هم وقتی نام تو را می شنیدم، این گونه قلبم به تپش می‌افتاد و همه وجودم، شوق دیدار تو می‌شد. کاش ضربان قلبم، ندای «یا مهدی» می‌گفت. ◀️کاش به این باور می‌رسیدم که زندگی بدون تو، مرگ است و مرگ بدون معرفت تو، مرگ جاهلیّت است. ◀️به یاد دارم که چقدر برای حاجت‌های خودم به درگاه خدا گریه کردم، از سوز دل دعا کردم، امّا به راستی آیا یک بار این گونه برای آمدنت، گریه کردم، اشک ریخته و دعا کرده ام؟ ◀️ چرا فراموش کرده‌ام که تو هم صاحبِ زمان هستی و هم صاحب مکان! زمین و زمان به اذن خدا در اختیار توست. ◀️ تو حجّت خدا هستی و خدا به تو قدرتی بی نظیر داده است و تو تسلیم امر خدایی، هر زمان که او به تو اجازه بدهد از این قدرت برای پایان دادن به ظلم، بهره خواهی گرفت. * * * 🔶 قرآن در سوره ی انفال، آیه ۲۴ می‌گوید: «ای مؤمنان! وقتی خدا و پیامبر شما را به سوی چیزی فرا می‌خوانند که به شما زندگی می‌بخشد، پس آنها را اجابت کنید». 🔶من باید فکر کنم، خدا و پیامبر مرا به چه چیزی فرا می‌خوانند، چه چیزی باعث زندگی واقعی می‌شود؟ 🔶 آیا خوردن و آشامیدن و بهره بردن از لذّت‌های حیوانی، معنای زندگانی است؟ زنده بودن، یک حرکت افقی است، از گهواره تا گور، امّا زندگی یک حرکت عمودی است، از زمین تا اوج آسمان ها! ❤️آقای من! مولای من! این ولایت و محبّت شماست که معنای زندگی واقعی است، کسی که از ولایت شما بهره ای ندارد، زنده است، امّا از حقیقت زندگی به دور است، قلب او مرده است، زیرا با حجّت خدا ارتباط ندارد. 🔶 خدا مرا به سوی ولایت تو فرا می‌خواند تا در غوغای روزگار، تباه نشوم و عشق این دنیا مرا نابود نکند. 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
‌🥀یاد غریب🥀 🌿‌به برکت وجود تو، همه روزی می‌خورند، اگر خدا باران می‌فرستد، اگر خورشید می‌تابد، به خاطر توست، اگر تو نباشی، زمین بر هم پیچیده می‌شود. 🌿خدا به خاطر تو این هستی را برپا نگه داشته است، حکایت آن کشاورزی را شنیده‌ام که به خاطر درختان میوه، باغ خود را آبیاری می‌کرد، البتّه در پای درختان، علف‌های دیگر هم سیراب می‌شدند، خدا این جهان را به خاطر تو و پدران معصوم تو آفریده است، خدا فیض و رحمت خود را بر شما نازل می‌کند، در این میان، موجودات دیگر هم از این رحمت، بهره ای می‌برند. ولی اگر تو یک لحظه نباشی، نظامِ هستی به هم می‌ریزد. 🌿هر کجای جهان، قلبی می‌تپد و نفسی در سینه جاری است، هر کجا اثری از زندگی هست از برکت وجود توست. همه هستی به اذن خدا بر سر سفره تو، مهمان هستند. امّا چه شده است که صاحب سفره را فراموش کرده اند؟ * * * 🍀 تو خزینه ی خدا هستی، هر نعمتی در این دنیا خدا به من داده است، تو واسطه آن بوده ای، اگر من به این نکته توجه بیشتر بنمایم، آن وقت است که محبّت تو در دلم بیشتر جلوه می‌کند و شما را بیشتر دوست خواهم داشت. 🍀اگر چشم من می‌بیند، اگر گوش من می‌شنود، اگر قدرت دارم از جا برخیزم و راه بروم، همه این کارها به دلیل وجود توست: «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا». و به راستی که زمین به نور تو، روشن شده است، منظور از «نور»، وجود توست، اگر تو نباشی، همه چیز در تاریکی و نابودی فرو می‌رود. 🍀همه این‌ها را خدا به تو داده است، تو در بالاترین مقام این جهان هستی و بیش از همه به خدا نیاز داری. تو باید این قدرت را از خدا بگیری و سپس آن را به همه موجودات عطا کنی، همه این‌ها به اذن خداست. 🍀همه برکت‌هایی که در جهان است با عنایت شماست، در «زیارت جامعه» چنین می‌خوانم: «بِکُم فَتَحَ اللهُ وَبِکُم یختِمُ وَبِکُم ینَزِّلُ الغَیثَ... ». 🍀شما همه کاره این جهان هستی هستید، در همه زمان‌ها و مکان ها، از عرش گرفته تا این دنیای خاکی، همه کارها به شما برمی گردد، خدا شما را محور جهان هستی قرار داده است، حرف اوّل و حرف آخر را شما می‌زنید، از اوّل هستی شما بوده اید و تا آخر هم شما خواهید بود. هر کس که با خدا کار دارد باید به درِ خانه شما بیاید، به اذن خدا، شما همیشه و همواره، همه کاره جهان هستی می‌باشید. 🍀به واسطه شما خدا رحمت خود را بر بندگانش نازل می‌کند و بلاها را از آنان دور می‌کند، شما ستون جهان هستی هستید، اگر شما نباشید، زمین و زمان در هم می‌پیچد. اگر برای یک لحظه، «حجّت خدا» نباشد، جهان نابود خواهد شد. * * * 🔺اکنون وقت آن است جمله ای از «دعای عدیله» را ذکر کنم: «بِیمنِهِ رُزِقَ الوَرَی... ». به برکت تو همه روزی می‌خورند، با وجود توست که آسمان و زمین برپا است، همه هستی، سفره مهربانی توست، وقتی این سفره باز شد، زمین و زمان آفریده شد، عرش، خورشید، ماه و آسمان خلق شد، همه این‌ها به وجود تو وابسته است. 🔺اگر تو نباشی، هیچ کدام از این‌ها نمی توانند به وجود خود ادامه بدهند، وقتی تو نباشی، همه جهان نابود می‌شود. این قانونی است که خدا در این جهان قرار داده است. 🔺اگر من بخواهم خیمه ای برپا کنم، باید یک چوبی را ابتدا پیدا کنم، آن را عمود قرار بدهم و بعد خیمه خود را بر پایه آن چوپ برافراشته کنم. خیمه من بر آن عمود وابسته است، اگر یک لحظه آن عمود را بردارم، خیمه سرنگون می‌شود. خدا قبل از این که جهان را بیافریند، نور شما را آفرید، نور شما را عمود هستی قرار داد، برای همین است که همه هستی به وجود شما وابسته است. 🔺امروز اگر زمین و زمان برپا است، به خاطر وجود توست. در هر نفسی که من می‌کشم به تو وابسته ام، هر بازدمی که دارم، به تو وابسته ام، همه جهان در همه لحظاتش به تو وابسته است. 🔺وقتی من نماز می‌خوانم، به رکوع و سجده می‌روم، سر سفره تو هستم. این قدرت در بدن من است، خدا به من داده است، امّا این قدرت به واسطه تو در وجود من جاری می‌شود. تو واسطه هر خیر و برکت و نعمت هستی. 🔺اگر به این معرفت برسم، دیگر جدایی بین من و تو برای یک لحظه هم، امکان ندارد، افسوس که غفلت مرا فرا می‌گیرد و تو را فراموش می‌کنم، این نعمت‌ها را در راه غفلت تو، خرج می‌کنم، مشکل اینجاست، وگرنه جدایی بین من و تو نیست، تو از خود من به من نزدیک تری! ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 ◀️‌یک قطره آب، چه کاری می‌تواند بکند؟ نه تشنه ای را سیراب می‌سازد، نه گلی را می‌رویاند و نه جایی را آباد می‌کند، ولی هنگامی که این قطره به اقیانوس وصل می‌شود، می‌تواند کشتی‌ها را حرکت بدهد، ماهی‌ها را در دل خودش روزی بدهد، وقتی خورشید بر آن بتابد، ابرهای بزرگ تولید کند و دشت‌های تشنه را سیراب سازد، رودها را جاری کند و... ◀️من همانند آن قطره آب هستم، آن قدر ناچیز که به حساب نمی آیم، امّا آنگاه که وجودم با عشق تو همراه شد، دیگر به اقیانوس وصل می‌شوم. ◀️قرآن از من می‌خواهد تو را دوست بدارم، خدا به پیامبر چنین وحی کرد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی». مزد رسالت پیامبر این است که من تو را دوست بدارم، در این دوستی، دشمنان تو را شریک نکنم، در این دوست داشتن، اخلاص داشته باشم. ◀️خدا که به من این گونه فرمان می‌دهد، می‌خواهد من به تو وصل بشوم، تو حجّت خدا هستی، همه کاره خدا در این جهان! این دوستی من برای خدا و تو، نفعی ندارد، نفع آن به خود من می‌رسد، اگر من بخواهم به سعادت و کمال برسم، باید راه عشق تو را بپیمایم. این خاصیت عشق است که انسان را به معشوق وصل می‌کند. ◀️ اگر من عاشق تو بشوم و همه جا یاد تو را زنده کنم و در جستجوی رضایت تو باشم، دیگر به تو وصل شده ام، همانند آن قطره که به اقیانوس وصل شد، آن وقت است که فقط چیزی را می‌خواهم که تو می‌خواهی، اراده من در اراده تو فانی می‌شود، قدرت تو در دست من جاری می‌شود، تو اجازه می‌دهی و من با این که ناچیز هستم با قدرت تو می‌توانم شگفتی بیافرینم، دست من، واسطه ای می‌شود تا قدرت تو جلوه گر شود. * * * ◀️بلقیس، پادشاهی بود که در سرزمین «سبا» حکومت می‌کرد. او خورشید را می‌پرستید. حضرت سلیمان علیه السلام او را به بیت المقدس دعوت کرد تا او را به توحید و یکتاپرستی هدایت کند. سلیمان علیه السلام تصمیم گرفت تا کاری فوق العاده انجام دهد تا بلقیس با دیدن آن راحت تر بتواند حقیقت را دریابد، سلیمان علیه السلام دوست داشت که تخت باشکوه بلقیس را از سبا به بیت المقدس بیاورد، تخت بلقیس بسیار بزرگ و گران قیمت بود، آن را با انواع جواهرات آراسته بودند و مأموران زیادی از آن نگهبانی می‌کردند. ◀️سلیمان علیه السلام رو به اطرافیان خود کرد و گفت: «ای بزرگان! کدام یک از شما می‌تواند تخت بلقیس را قبل از آن که آنان به اینجا برسند، برای من بیاورد». فاصله بیت المقدس و محل حکومت بلقیس، بیش از هزار کیلومتر بود، رفت و آمد به آنجا بیش از یک ماه زمان می‌خواست. ◀️«آصِف» به سلیمان علیه السلام گفت: «من آن تخت را فوری و در فاصله چشم به هم زدنی نزد تو می‌آورم». آصِف از یاران سلیمان علیه السلام بود و به آن مقام رسیده بود که سلیمان علیه السلام قسمتی از اسم اعظم خدا را به او یاد داده بود. ◀️اینجا بود که سلیمان علیه السلام به او اجازه داد، ناگهان همه دیدند که تخت باشکوه بلقیس در مقابل آنان است. همه از این کار آصف تعجّب کردند، این معجزه ای بزرگ بود. ◀️به راستی آصف چگونه توانست این کار را انجام دهد؟ در آن زمان، سلیمان علیه السلام حجّت خدا بود، آصف در پیروی از حجّت خدا به این قدرت رسیده بود، او همانند قطره ای بود که به اقیانوس وصل شده بود، برای همین بود که او توانست این شگفتی را بیافریند. 🍀آقای من! مولای من! امروز هم کسانی که از شیعه واقعی تو هستند به اذن تو می‌توانند شگفتی‌ها بیافرینند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
‌🥀یاد غریب🥀 🔷‌روزهای آخر زندگی پیامبر بود، پیامبر در بستر بیماری بود و در تب می‌سوخت، اثر زهری که دشمنان به آن حضرت داده بودند، آشکار شده بود، گروهی از مسلمانان به عیادت او آمدند. 🔷پیامبر به آنان رو کرد و گفت: «برای من قلم و دوات بیاورید تا مطلبی برای شما بگویم بنویسید تا هرگز گمراه نشوید». 🔷پیامبر نگران بود که مسلمانان گمراه شوند، او در روز عید غدیر، علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی کرده بود، امّا در آن لحظه می‌خواست سخنی نوشته شود و برای همیشه از او به یادگار باقی بماند. 🔷یکی از جا برخاست تا قلم و دوات برای پیامبر بیاورد، ناگهان عُمَر فریاد برآورد: «سر جایت بنشین! این مرد هذیان می‌گوید، قرآن ما را بس است». 🔷این چه سخنی بود؟ چه دسیسه ای در کار بود؟ معلوم بود که می‌خواهند جامعه را از هدایت اهل بیت علیهم السلام جدا کنند. پیامبر بارها از مردم خواست از قرآن و اهل بیت علیهم السلام پیروی کنند؟ رستگاری جامعه در پیروی از این دو می‌باشد، امّا وقتی شعار «قرآن ما را بس است»، آمد، راه سعادت گم شد! 🔷آقای من! امروز من باید به هوش باشم، اگر تو را فراموش کنم و قرآن را به گونه ای تفسیر کنم که مرا به سوی تو رهنمون نکند، راه را گم کرده ام. تو قرآن ناطق هستی، ولایت تو، حقیقت قرآن است، قرآن مرا به سوی تو دعوت می‌کند. * * * ☘ در سوره حمد چنین می‌گویم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ... ». از خدا می‌خواهم که مرا به راه مستقیم هدایت کند، می‌دانم عدّه ای می‌خواهند به سوی خدا بروند، امّا بیراهه می‌روند و رستگار نمی شوند. راه مستقیم، همان راه ولایت امامان معصوم علیهم السلاماست، امروز تو امام و پیشوای من هستی، خدا از من خواسته است تا ولایت تو را قبول کنم و پیرو تو باشم، به سوی تو بیایم به هدایت تو، رهنمون شوم. ☘در ادامه سوره حمد چنین می‌گویم: «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ». «خدایا! مرا به راه کسانی که به آن‌ها نعمت داده ای رهنمون کن! ». برترین نعمت کدام است؟ خدا به چه کسانی این نعمت را عطا کرده است؟ منظور از این نعمت، نعمت محبّت و ولایت توست! من از خدا می‌خواهم مرا از کسانی قرار بدهد که به آنان نعمت ولایت تو داده شده است. ☘«غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ». «خدایا! مرا از راه کسانی که به آنان غضب کرده ای دور کن، مرا از راه کسانی که گمراه شده اند، دور کن». ☘به راستی خدا به چه کسانی، غضب کرده است؟ هر کس دشمن توست، به خشم و غضب خدا، گرفتار شده است. این سخن پیامبر است: «هر کس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیّت می‌میرد». * * * 🔶از کودکی وقتی به مسجد می‌رفتم، بعد از نماز جماعت، همه رو به قبله می‌ایستادند و چنین می‌گفتند: السلام علیک یا صاحبَ الزّمان! السلام علیک یا شریکَ القرآن! من هم این جملات را تکرار می‌کردم، بعد از سال‌ها به این حقیقت رسیده‌ام که تو «شریک قرآن» هستی! 🔶آری، وقتی قرآن را کتابی بدانم که مرا به سوی تو فرا می‌خواند، نماز هم رنگ و بوی تو را پیدا می‌کند، کاش همه قرآن را این گونه می‌فهمیدیم! 🔶آری، در نماز، سوره حمد می‌خوانم، اکنون معنای واقعی دعای این سوره را درک می‌کنم، من در سوره حمد، دو درس می‌آموزم: درس محبت به تو و درس دشمنی با دشمنان تو! این گونه است که نمازم با ولایت تو، قبول می‌شود. 🔶هر روز در نماز از «راه مستقیم» می‌گویم، این راه، راه توست، تو حقیقت نماز هستی، اساس دین، ولایت توست. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔶‌خدا در قرآن از ما می‌خواهد تا در انجام کارهای خیر از یکدیگر پیشی بگیریم: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ... ». 🔶اگر بخواهم به این سخن قرآن عمل کنم، باید وقتی که اذان می‌گویند، زودتر از همه به سوی نماز بشتابم،وقتی شخص نیازمندی را در جامعه می‌بینم، زودتر از دیگران به او کمک کنم، این گونه من از آنان هستم که در «خیرات» از یکدیگر پیشی می‌گیرند. 🔶به راستی کدام خیر از دوستی و محبّت تو، بالاتر است؟ این آیه مرا به سوی بهترین «خیرات» که ولایت توست، فرا می‌خواند. 🔶 اگر ولایت تو را نداشته باشم، خیرات دیگر من هم بی معنا می‌شود و خدا آن را قبول نمی کند! در زیارت جامعه چنین می‌خوانم: إنْ ذُکِرَ الٌخَیْرُ کُنتُم أوّلُهُ و أصلُهُ و فَرعُهُ... 🔶در هر کجا خیر و خوبی ذکر شود، تو اصل و فرع آن خوبی هستی! هر کس به سوی خوبی‌ها برود، در واقع به سوی تو آمده است. 🔶همه خوبی‌ها با تو آغاز شده است، زیرا خدا نور تو و نور سیزده معصوم دیگر را در آغاز خلقت آفرید، خدا همه خوبی‌ها را اوّل به شما داد. 🔶تو اصل همه خوبی‌ها هستی! تو فرع خوبی‌ها هستی! همه خیرها و زیبایی‌ها نزد توست، تو جایگاه همه زیبایی‌ها و خوبی‌ها می‌باشی. 🔶آری! هر کس به دنبال خوبی‌ها باشد، سرانجام به تو می‌رسد، هر کس گلی از گلستان خوبی‌ها بچیند، باید بداند آن گل از بوستان توست. 🔶من فدای تو بشوم! چگونه بتوانم مدح و ثنای تو را بنمایم؟ چگونه خوبی‌ها و زیبایی‌های تو را بشمارم؟ خوب می‌دانم خدا مرا به خاطر تو دوست دارد، خدا مرا به خاطر ولایت تو، عزیز کرد و نعمت ایمان واقعی را به من عطا نمود و مرا از عذاب نجات داد و از گرداب‌های غم رهایی بخشید! 🔶من فدای تو بشوم! در سایه محبّت تو بود که من دین راستین را شناختم، به خاطر این که من تو را دوست داشتم و ولایت تو را قبول نمودم، خدا مشکلات زندگی‌ام را برطرف نمود، ولایت و محبّت توباعث شد تا زندگی من زیبا شود. 🔶با ولایت تو توحید و خداپرستی، کامل می‌شود، بدون ولایت تو، هیچ کس نمی تواند به مقام توحید دست پیدا کند. 🔶شرط قبولی اعمال بندگان، ولایت توست، اگر کسی ولایت تو را قبول نداشته باشد، خدا هیچ عبادتی را از او قبول نمی کند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔶‌عدّه ای دوست دارند که مردم از تو بترسند، خشنودی آنان در این است که شیعیان تو را از تو دور کنند تا آنان کمتر برای آمدن تو دعا کنند. آنان به مردم می‌گویند: «وقتی امام زمان بیاید، جویِ خون به راه می‌اندازد، اگر او بیاید اوّل گردن ما را می‌زند». 🔶آنان با این سخنان، مردم را از ظهور تو می‌ترسانند، در حالی که تو تجسم مهربانی خدا هستی. وقتی فقط از برق شمشیر تو حرف می‌زنند، بزرگ ترین تهمت را به تو می‌زنند و در حق تو ظلم می‌کنند. 🔶ظهور تو وابسته به دعای شیعیان است، وقتی عدّه ای این تهمت‌ها را به تو می‌زنند، دیگر مردم از صمیم قلب برای آمدنت دعا نمی کنند و همین می‌تواند باعث عقب افتادن ظهور تو باشد. 🔶هر کس با سخنانی باعث شده است که مردم از تو بترسند، باید توبه کند و از خدا بخواهد خطای او را ببخشد، او باید از مهربانی تو برای مردم سخن بگوید تا جبران خطایش را بنماید. 🔶تو همچون پیامبر، مایه رحمت برای همه جهانیان می‌باشی! «رحمةٌ لِلْعالِمین». وقتی به احادیث مراجعه می‌کنم می‌بینم تو را با این ویژگی‌ها معرفی کرده اند: «رحمةَ اللّه الواسعة»، «کاشفَ البلوی»، «غَوث»، «کَهف»، «مُزیلَ الهمّ» ای مهربانی وسیع خدا! ای بر طرف کننده بلاها! ای پناه ما! ای پشتیبان ما! ای کسی که همه غم و غصه‌ها را از بین می‌بری! آری، هیچ کس در این دنیا به مهربانی تو نمی رسد، امروز هیچ پناهگاهی از تو محکم تر نیست، هیچ فریادرسی از تو دلسوزتر و مهربان تر نیست! هیچ مشکل گشایی از تو تواناتر نیست! هیچ دستی از تو کریم تر و بخشنده تر نیست! * * * 🔷یکی از شیعیان نزد امام رضا علیه السلام رفت و به او خبر داد که مردم درباره «مقام امام» سخن می‌گویند، آن حضرت تصمیم گرفتند تا حقیقت این مقام را بازگو کنند، برای همین این سخنان را بیان کردند: «امام همچون پدری مهربان و برادری دلسوز است، امام همانند مادری که نسبت به فرزند خردسالش عشق می‌ورزد به شیعیانش مهربانی می‌کند». 🔷در این زمان، خدا تو را پناه و دادرس بیچارگان و درماندگان قرار داده است، تو از هر کس، مهربان تر هستی و در زمان ظهور، دلسوزانه مردم را به اطاعت از دین حق فرا می‌خوانی. تو دانش آسمانی را به مردم یاد می‌دهی، برای آنان روشنگری می‌کنی، آنان را موعظه می‌نمایی، حق را آشکار می‌کنی، تا آنجا که اگر کسی کمترین آمادگی برای پذیرش حق را داشته باشد، به راه حق هدایت می‌شود و برای همین است که حتّی مسیحیان و یهودیان، دسته دسته به تو ایمان می‌آورند. 🔷روشن است که اگر عدالت بخواهد جایگزین باطل شود، باید تخت ستمگران را واژگون کرد، برای آن که مظلومان و ستمدیدگان تاریخ بتوانند نفس راحتی بکشند باید با ستمکاران مبارزه کرد، وقتی ستمکاران، نصیحت‌ها و پندها را نمی پذیرند و حاضر به اصلاح نیستند، اینجا دیگر کار به مبارزه می‌رسد، وقتی آن ستمکاران دست به سلاح می‌برند باید به جنگ آنان رفت و آنان را سر جای خود نشاند. شمشیری که در دست توست برای مقابله با آن ستمکاران است، تو می‌آیی تا حکومت ظلم و ستم آنان را پایان ببخشی. * * * 🍀 روزگار ظهور تو، بهار دل‌ها و مایه شادمانی همه است، زندگی واقعی انسان در آن زمان آشکار می‌شود، آن وقت است که انسان طعم آبادانی و راحتی را می‌چشد. 🍀هر کس گوشه ای از روزگار ظهور تو را درک کند، می‌فهمد که آنچه ما امروز به آن دل خوش کرده ایم، زندگی نیست. آری، در آن روزگار، هیچ کس فقیر و نیازمند نمی ماند، مردم برای صدقه دادن به دنبال شخص فقیری می‌گردند ولی پیدا نمی کنند و به هر کس که می‌خواهند صدقه بدهند او می‌گوید: «من بی نیاز هستم». 🍀 در آن روزگار، باران بسیار می‌بارد، زمین گیاهان خود را آشکار می‌سازد، کینه‌ها از دل‌ها برطرف می‌گردد، امنیت همه جا را فرا می‌گیرد. بیماران شفا می‌گیرند، باران به اندازه کافی می‌بارد، سرتاسر زمین سرسبز می‌شود. 🍀کینه‌ها از دل‌ها می‌رود، مردم با هم مهربان می‌شوند، عقل انسان‌ها کامل می‌شود. مردم فقط خدا را می‌پرستند، تمام مرزهای جغرافیایی برداشته می‌شود، همه زمین با یک حکومت و قانون اداره می‌شود، هر کس در هر زمان بخواهد می‌تواند به شرق یا غرب دنیا با امنیّت سفر کند و کسی مانع او نمی شود. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی