eitaa logo
💕زندگی مهدوی💕
176 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
68 فایل
سربازان مهدی به پاخیزید.دوره دوره ی آخرالزمان است. و سربازی برای او حکم جهاد در راه خدا رادارد. سربازی فقط به نام نیست بلکه به اراده ی شما باز میگردد.به پا خیزید وحماسه ای بیافرینید که در تاریخ بی نظیر باشد. 🚩شروع‌کانال⇜ 1399/4/31 🚩پایان‌کانال⇜ظهورمهدی
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀یاد غریب🥀 🔶‌شیخ مفید در قرن پنجم هجری زندگی می‌کرد.آن زمان از غیبت تو فقط دو قرن گذشته بود، در آن زمان، شیخ مفید بزرگ ترین دانشمند شیعه بود و در میان شیعیان جایگاه ویژه ای داشت، تو نامه ای برای او نوشتی و در آن نامه از نکته مهمی سخن گفتی. 🔶در اینجا قسمتی از آن نامه را ذکر می‌کنم: «ای شیخ مفید! اگر شیعیان بر وفای به عهد و پیمان خود متحّد می‌شدند، ظهور من این قدر به تأخیر نمی افتاد و آنان می‌توانستند مرا ببینند و این سعادت برای آنان زودتر به دست می‌آمد. ای شیخ مفید! آن چیزی که شیعیان را از من دور کرده است و باعث طولانی شدن غیبت شده است گناهان و خطاهای شیعیان است.من هرگز از آنان چنین انتظاری نداشتم». 🔶 چه خطا و گناهی بالاتر از این که شیعیان تو را از یاد برده اند، عهد و پیمانی که با تو داشته اند را فراموش کرده اند. ما از یاد تو غافل شده ایم، این غفلت برای ما عادی شده است، خیلی‌ها هفته‌ها می‌گذرد و از تو یادی نمی کنند، آنان به غیبت تو، عادت کرده اند و به فکر غم‌ها و غصه‌های تو نیستند، به سراب دلخوش شده اند. 🔶وقتی من این نامه تو را با دقّت خواندم به این نتیجه رسیدم که بی قرار نبودن برای تو،بی وفایی به توست. دل تنگ نشدن برای تو، عهدشکنی است. 🔶خیلی‌ها خیال می‌کنند که تو در جایی دور دست زندگی می‌کنی، حال آنکه تو در همین جامعه، در میان ما هستی. به راستی چرا عدّه ای غیبت تو را به معنای «نبودن تو» گرفته اند؟ 🔶وای بر مردمی که تو را از یاد برده اند و به بازی‌های دنیای خود مشغول شده اند.وای بر کسانی که از خورشیدی همچون تو غفلت نمودند و به نور یک چوب کبریت، دل خوش کرده اند! وای بر ما که غفلت از تو، باعث غربت تو شده است و این غفلت به اندازه ای شده است که دل تو را به درد آورده است! دشمنان تو آرزو دارند ما برای تو بی قرار نشویم! وقتی شیعیان تو را فراموش کردند و به تو بی وفایی نمودند، غیبت تو این قدر طولانی شد. 🔶بیش از هزار سال از این پیام و نامه تو می‌گذرد. در این سال‌های دراز، هیچ اتحادی برای وفا به آن عهد و پیمان انجام نگرفت، همان عهد و پیمانی که شیعه با تو بسته است همچنان در غفلت و فراموشی است. 🔶کوتاهی و عدم وفا به آن پیمان، باعث شد که هم شیعه و هم بشر از بزرگ ترین نعمت محروم شوند و روزگار غیبت تو ادامه پیدا کند و در جهنّم ظلم و بی عدالتی‌ها بسوزد.اگر شیعیان به یکباره دلشان از همه جا بریده شود و فقط متوجه تو شوند و از خدا ظهور تو را بخواهند، حتماً خدا به تو اجازه ظهور را می‌دهد، این یک حقیقت است. 🔶ولی افسوس و صد افسوس که از هر صد نفر، یک نفر هم پیدا نمی شود که با تمام وجود، برای ظهور تو دعا کند، امروز دل تو از این غفلت بزرگ، خون است، امروز کسی از تو مظلوم تر نیست! * * * 🔶 از پیمانی که شیعیان با تو دارند سخن گفتم، پیمانی که آیه ۱۷۲ سوره «اعراف» از آن سخن می‌گوید. روزی که خدا از آنان سؤل کرد: «... أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی... ». 🔶در این آیه خدا از روزی سخن می‌گوید که از همه سؤل کرد «آیا من پروردگار شما نیستم؟ » آنان همه گفتند: «آری، ما گواهی می‌دهیم که تو پروردگار ما هستی». 🔶آن روز چه روزی بود؟ در چه زمانی خدا خود را معرّفی کرد و از آنان اعتراف گرفت؟ از امام باقر علیه السلام این سؤل را پرسیدند و آن حضرت چنین پاسخ داد: «خدا فرزندان آدم را از پشت او بیرون آورد، آنان مانند ذرّه‌های کوچکی بودند. خدا در آن روز، خودش را به آنان معرّفی کرد... ». 🔶 قرآن در این آیه از «روز میثاق» یا «عالَم ذَرّ» سخن می‌گوید. عالم ذَرّ، مرحله ای از خلقت است، در آن مرحله، خدا انسان‌ها را به صورت ذرّه‌های کوچکی آفرید و با آنان سخن گفت، آنان خدا را شناختند و به حق اعتراف کردند. 🔶آن روز، روز میثاق بزرگ بود، خدا در عالم ذرّ، خودش را به همه معرّفی کرد و از همه گواهی گرفت، در وجود آنان، حسّی درونی را به امانت گذاشت تا آن‌ها را به سوی یکتاپرستی رهنمون سازد. 🔶در آن روز، خدا از همه پیمان گرفت و پیامبران و جانشینان آنها را هم برای همه مشخّص نمود و آنان را معرفی نمود، سپس از همه خواست تا از آنان، پیروی کنند، آن روز، همه این پیمان را پذیرفتند. 🔶 این سخن امام باقر علیه السلام است: «خدا در عالم ذرّ از شیعیان ما برای ولایت ما پیمان گرفت». 🔶 آری، تو آخرین جانشین پیامبر هستی، اگر چه از دیده‌ها پنهان هستی ولی مؤمنان واقعی تو را از یاد نمی برند، آنان در «عالم ذّر» پیمان بستند و همواره بر این پیمان خود وفادار ماندند، آنان که بر آن پیمان خود ماندند، رستگار شدند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔶‌ستمکاران می‌دانستند که تو حکومت ظلم آنان را نابود خواهی کرد، برای همین در تلاش بودند تا تو را شهید کنند، خدا تو را از دیده‌ها پنهان کرد و روزگار «غیبت» تو آغاز شد، شیعیان به ستم‌ها و ظلم‌های فراوان گرفتار شدند. 🔶تو چهار نفر را به عنوان نماینده خود در جامعه قرار داده بودی و از طریق آنان، پیام‌های خود را برای شیعیان می‌فرستادی (البتّه بعد از مدّتی، دیگر تو نماینده خاصی در جامعه قرار ندادی و از مردم خواستی تا در مسائل مورد نیاز به راویان حدیث مراجعه کنند و از آنان جواب سؤلات خود را بپرسند). 🔶تو به «محمّدبن عثمان» که دومین نماینده تو بود، پیام مهمی را فرستادی. آن پیام این بود: «ای شیعیان! برای ظهور من زیاد دعا کنید که گشایش شما در ظهور من است». 🔶شیعیان برای ظهور تو دعا می‌کردند، امّا تو از آنان خواستی تا زیادتر دعا کنند، منتظران واقعی هرگز از چشم انتظاری تو خسته نمی شوند و دست از دعا برای آمدن تو برنمی دارند، آنان می‌دانند که گشایش در همه امور، فقط به ظهور تو وابسته است. 🔶دعا برای آمدن تو، بهترین عبادت است و هیچ چیز مانند آن، خدا را خوشحال نمی کند. کسی که برای ظهور تو دعا کند، گناهانش بخشیده می‌شود، با این کار، بلاها از او دور می‌شود و خیر و برکت زیادی به او می‌رسد، روزی اش زیاد می‌شود، عمرش طولانی می‌گردد و از تشنگی روز قیامت نجات می‌یابد. 🔶خدا مزد رسالت پیامبر را محبّت به اهل بیت علیهم السلام قرار داده است، کسی که برای ظهور تو دعا می‌کند به این دستور خدا عمل کرده است. 🔶اگر من برای آمدن تو دعا کنم، دین خدا را یاری کرده ام، شیطان را خشمگین نموده ام، ثواب کسی را دارم که پیامبر را یاری کرده است و در راه او، جهاد کرده است. 🔶وقتی غم‌ها به دل من هجوم می‌آورند، با دعا برای ظهور تو می‌توانم این غم‌ها را از بین ببرم، با این کار، تو را که مظلوم تر از همه هستی را یاری کرده‌ام و از دعای تو بهره برده ام. 🔶آری، همه شیعیان باید بدانند که خدا هیچ کاری را به اندازه دعا برای ظهور تو، دوست ندارد، این کار باعث شادی دل پیامبر و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امامان معصوم می‌شود. 🔶این سخن امام کاظم علیه السلام است: «مهدی از دیده‌ها پناه می‌شود ولی یادش از دل‌های مؤمنان هرگز فراموش نمی شود». 🔶آری، شیعه واقعی در هر زمان و مکان به وظایفی که بر عهده دارد، عمل می‌کند و همراه آن وظایف تلاش می‌کند با دعا برای ظهور تو با تو ارتباط قلبی داشته باشد و هرگز از یاد تو غافل نمی شود. 🔶دعا برای ظهور، دعا برای همه زیبایی هاست. زیباترین دعای هستی این است: اللهمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الفَرَجَ... ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
‌🥀یاد غریب🥀 ◀️‌روزگاری است که تو از دیده‌ها پنهان هستی. شیعیان تو در امتحان‌ها و سختی‌ها گرفتار شده اند‌ به این فکر می ‌کنم که راه نجات کجاست؟ چگونه می‌توان از این سختی‌ها عبور کرد؟ ◀️ راه نجات را در سخن پدر تو می‌یابم، امام حسن عسکری علیه السلام چنین می‌فرماید: «فرزندم مهدی برای مدّتی طولانی از دیده‌ها پنهان خواهد شد، در آن روزگار مردم زیادی از دین خدا دست برمی دارند و هلاک می‌شوند، کسانی از آن فتنه‌ها نجات پیدا می‌کنند که بر اعتقاد به امامت مهدی ثابت بمانند و همواره برای ظهور دعا کنند». ◀️ وقتی این سخن را می‌خوانم، راه را پیدا می‌کنم، اگر تو را باور داشته باشم و همیشه برای ظهور تو دعا کنم، از فتنه‌ها نجات می‌یابم، خدا در دعا برای تو این اثر را قرار داده است، این کار خداست. خدا چنین اراده کرده است که هر کس برای ظهور تو بیشتر دعا کند به ساحل نجات نزدیک تر باشد. * * * 🔷 کشتی‌هایی که در اقیانوس به حرکت در می‌آیند برای این که بتوانند راه را پیدا کنند باید هر لحظه با قطب نما مسیر خود را کنترل کنند، هر چه دقّت قطب نما، بیشتر باشد، هر چه کنترل مسیر زیادتر باشد، خطر انحراف از مسیر کمتر است. 🔷دعا برای ظهور تو باعث می‌شود که من با تو ارتباط قلبی پیدا کنم، خدا تو را مایه هدایت و رستگاری قرار داده است، وقتی قطب نمای دل من به سوی عشق تو باشد، معلوم است که دیگر راه را گم نمی کنم و از فتنه‌ها نجات پیدا می‌کنم. 🔷وقتی من زیاد برای ظهور تو دعا می‌کنم، در واقع قطب نمای وجود خودم را تنظیم می‌کنم، با این کار، مسیر را گم نمی کنم و در این اقیانوس فتنه ها، منحرف نمی شوم.درست است که آخر الزمان است و جامعه در هجوم فتنه‌ها گرفتار شده است. 🔷امّا خدا هیچ گاه بندگان خوب خودش را رها نمی کند، کسی که برای ظهور تو دعا می‌کند به قوی ترین قطب نمای دنیا دست یافته است، قلب او با تو ارتباط گرفته است و از میان همه فتنه‌ها به سلامت عبور می‌کند، او راه خود را به درستی تشخیص می‌دهد و به سوی سعادت و رستگاری رهنمون می‌شود. قطب نما در دل تاریکی شب هم به خوبی کار می‌کند، برای ناخدای کشتی که از قطب نما استفاده می‌کند، روز با شب فرقی نمی کند، او راه را به راحتی تشخیص می‌دهد. امّا آن ناخدا که قطب نمای او خراب شده است در تاریکی شب در حیرت و گمراهی می‌ماند. 🔷دعا برای ظهور تو، همان قطب نمای دل من است. اگر این قطب نما را داشته باشم، در اوج سیاهی‌ها هم راه را گم نمی کنم. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔶‌تو جلوه لطف و مهربانی خدا هستی، پس چرا ظهور تو به تأخیر افتاده است؟ 🔶این سوألی است که شیخ طوسی به خوبی به آن پاسخ داده است. 🔶خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم هجری زندگی می‌کرد. او یکی از دانشمندان بزرگ شیعه است. 🔶او درباره ی علّت طولانی شدن روزگار غیبت تو چنین می‌گوید: «وجود امام زمان، لطفی از طرف خداست. ظهور او هم لطف دیگری است، امّا علّت این که او از دیده‌ها پنهان است به خاطر رفتارِ ما می‌باشد». 🔶آری، غفلت ما و پیمان شکنی ما، باعث شده است که روزگار غیبت تو، طولانی بشود! ما چه زمانی از این خواب غفلت، بیدار خواهیم شد! کی از این خطای خود، توبه خواهیم نمود؟ 🔶غیبت تو، همانند خانه نشینی حضرت علی علیه السلام است! او امیرمومٔنان و جانشین پیامبر بود. پیامبر در روز عید غدیر دست او را بلند کرد و به همه گفت: «هر کس من، مولای اویم، این علی مولای اوست». 🔶ولی مردم بعد از پیامبر، به غفلتی بزرگ مبتلا شدند و حجّت خدا را از یاد بردند. آنان در محلی به نام «سقیفه» جمع شدند و با ابوبکر بیعت کردند. علی علیه السلام که دلباخته حکومت نبود، او تسلیم امر خدا بود، مردمی که ادّعای ایمان داشتند باید امتحان می‌شدند، آنان حجّت خدا را تنها گذاشتند و غرق دنیاخواهی خود شدند. 🔶بعد از مدّتی، عدّه ای از زنان مدینه نزد فاطمه علیهاالسلام آمدند و به او گفتند: «چرا علی علیه السلام برای گرفتن حق خود به سقیفه نیامد.حضرت فاطمه علیهاالسلام به آنان چنین جواب داد: «امام همچون کعبه است که مردم باید به سویش بروند، نه آنکه او به سوی مردم برود». 🔶 آری، این سنت خداست. همه ما باید امتحان بشویم، تو که شیفته حکومت دنیا نیستی، خدا از تو خواسته است صبر کنی، صبر تو همچون صبر جدّت علی علیه السلام است، بیش از هزار سال است که شیعیانی که ادّعای ایمان دارند، در امتحان خدا قرار گرفته اند. امروز هم روز ماست، ما چقدر به پیمانی که با تو بسته ایم،وفادار مانده ایم؟ 🔶 این سنت خداست. تو به سوی ما نمی آیی، خدا چنین مقدر کرده است، این ما هستیم که باید از خواب غفلت بیدار شویم، باید به سوی تو بیاییم، آن وقت است که ظهور تو فرا می‌رسد و خدا به تو فرمان می‌دهد تا از پس پرده غیبت برون آیی و عدل و داد را در جهان برپا سازی. * * * 🔷زمانی تو می‌آیی که جامعه شیعه پیمانی را که با تو بسته اند به یاد آورند و از این گناه بزرگ توبه کنند، معلوم است وقتی سخن از توبه می‌شود، تکلیف چیست. جامعه ای که یاد تو را زنده کرد از زشتی‌ها و گناهان فاصله می‌گیرد. 🔷چگونه ممکن است کسی مشتاق ظهور تو باشد و از آن غفلت بزرگ توبه کرده باشد، امّا اهل تقوا نباشد؟ کسی که یاد تو را در دل‌ها زنده می‌کند، در واقع از مردم می‌خواهد تا از گناهان فاصله بگیرند، گناه ومعصیت خدا، دل تو را به درد می‌آورد. وقتی محبّت تو در جامعه ریشه دواند وسوسه‌های شیطان رنگ می‌بازد. 🔷عشق تو با دل و جان آدمی کاری می‌کند که انسان از گناه فاصله بیشتری می‌گیرد و ترک همه گناهان، آرزوی دل او می‌شود. 🔷وقتی جامعه ای از غفلت یاد تو پشیمان شد و برای آمدن تو، لحظه شماری کرد به سوی پاکی‌ها حرکت کرده است. آری، هنگامی که شیعیان فهمیدند که گناه، دل تو را به درد می‌آورد و ظهور را به تاخیر می‌اندازد، از گناه و معصیت و فساد فاصله می‌گیرند و اینجاست که مقدمه ظهور تو فراهم می‌شود. مقدمه ظهور تو، پاکی و تقوای جامعه است. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔶‌پیامبر و یازده امامی که قبل از تو بوده اند، از تو سخن گفته اند، مادرت حضرت فاطمه علیهاالسلام هم از تو یاد کرده است. آری، تو همان مولایی که خوبان جهان به تو افتخار کرده اند. 🔶پیامبر در روز غدیر به مردم چنین گفت: «مهدی یاری کننده دین خداست، همه پیامبران به او بشارت داده اند، او ولیّ خدا در روی زمین می‌باشد». 🔶حضرت علی علیه السلام بارها در فراق تو اشک ریخت و از نهاد دل، آه کشید و گفت:«آه! چقدر دوست دارم او را ببینم»، «مهدی تنها و غریب است»، «پدر و مادرم به فدای او باد! ». 🔶حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت: «خوشا به حال کسی که امام زمانش را دوست بدارد و محبّت او را در دل داشته باشد». 🔶امام حسن علیه السلام گفت: «هر کس امام زمانش را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است». 🔶امام حسین علیه السلام است نیز از تو یاد کرد.امام سجاد علیه السلام منتظران تو را بهترین مردم همه زمان‌ها معرفی کرد و این گونه ارزش انتظار تو را بازگو کرد.کسی که منتظر واقعی تو باشد، مقامش از شهدای کربلا بالاتر است. 🔶امام باقر علیه السلام گفت: «اگر در زمان مهدی علیه السلام بودم، جانم را فدای او می‌نمودم». 🔶امام صادق علیه السلام در فراق تو اشک ریخت و آه از دل کشید و خطاب به تو چنین گفت: «ای آقای من! غیبت تو، خواب از چشمان من ربوده است خاطرم را پریشان کرده است». 🔶وقتی امام کاظم علیه السلام از تو یاد کرد بارها چنین گفت: «پدر و مادرم به فدای او! »، «او غریب و تنها است». 🔶هنگامی که امام رضا علیه السلام نام تو را شنید، دست روی سرش گذاشت و برای تو دعا کرد و از خدا ظهور تو را طلبید. 🔶وقتی امام جواد علیه السلام از تو یاد کرد، گریه زیادی نمود و برای غربت و مظلومیت تو اشک ریخت. 🔶امام هادی علیه السلام به شیعیان سفارش نمود که همواره چشم به راه تو باشند و از یاد تو غفلت نکنند و تو را از یاد نبرند. امام حسن عسکری علیه السلام تو را به شیعیان معرفی کرد و گفت: «این پسرم مهدی علیه السلام است که سرانجام همه دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد». 🔶از پیامبر تا پدرت امام عسکری علیه السلام بارها از تو سخن گفتند، خضر علیه السلام که پیامبری بلندمرتبه است، افتخارش این است که خادم درگاه توست. حضرت عیسی علیه السلام هم سال‌های سال است در انتظار ظهور توست و آرزوی او این است که در بیت المقدس پشت سر تو نماز بخواند. * * * ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🍀‌تو واسطه فیض خدا بر جهان هستی. فرشتگان، انسان‌ها و هر چه در این جهان به چشم می‌آید، به خاطر تو زنده و پابرجاست.به خاطر تو باران می‌بارد. به خاطر توست که کره زمین، آرام است و اهلش را فرو نمی برد! 🍀 تو آن آب زندگانی هستی که اگر لحظه ای نباشی، همه می‌میرند.گلها می‌خشکند، درختان نابود می‌شوند. 🍀ای صاحب زمان! ای صاحب مکان! ای شریک قرآن! ای ولیّ امر! ای ولیّ عصر! تو نجات دهنده انسان هایی! یگانه حجّت خدایی، پس چرا این چنین غریب و مظلومی؟ تو که سلطان جهانی، چرا غریب مانده ای؟ چرا از یاد رفته ای؟ فرشتگان افتخار می‌کنند که خدمتگزار دوستان و شیعیان تو باشند، پس چرا ما از تو غافل شده ایم؟ 🍀ما برای امام حسین علیه السلام گریه‌ها کرده ایم، برای مظلومیّت حضرت علی علیه السلام اشک ریخته ایم، مجلس روضه برگزار کرده ایم، خیابان‌ها را سیاه پوش کرده ایم، برای حضرت فاطمه علیهاالسلام گریه کرده ایم، امّا چه کسی برای مصیبت غربتت و مظلومیّتت، اشک ریخته است؟ چه کسی غیبت تو را «مصیبت» می‌داند؟ چه کسی از داغ دوری تو، دلش سوخته است؟ امروز علی علیه السلام برای تو گریه می‌کند،فاطمه علیهاالسلامبرای مظلومیّت تو، اشک می‌ریزد، چشمان حسین علیه السلام بر غربت تو اشکبار است... همه پیامبران بر تو می‌گریند. * * * 🔺وای بر من! کجا ایستاده ام؟ کجا هستم؟ چگونه زندگی می‌کنم؟ آیا «غیبت» تو را عادی می‌دانم و به آن عادت کرده‌ام یا آنکه آن را «مصیبت» می‌دانم؟ دانستم و خطا کردم، نمک خوردم و نمک دان شکستم! مولای من! عزیز دل من! جانم به فدای تو! مرا دریاب که از فتنه‌های این روزگار می‌ترسم، از غم غربت تو که خودم باعث آن شده‌ام می‌هراسم! مرا دریاب! آقای من! دشمنان تو که تکلیفشان مشخّص است، آنان از غیبت، خشنودند، امّا من چه می‌کنم؟ 🔺کجا ایستاده ام؟ وقتی من در بی خیالی به سر ببرم و غیبت تو را مصیبت نمی دانم، به غفلت گرفتار شده‌ام و با این غفلت، دل تو را به درد آورده‌ام ودشمنان تو خشنود کرده ام. 🔺آقای من! من پشیمان هستم! من به خطای خود اعتراف می‌کنم! مرا ببخش! ای جلوه مهربانی خدا! مرا ببخش! چه کنم؟ کسی به من نگفت که غیبت تو، مصیبت است! کسی برای من این سخن‌ها را نگفت. 🥀مولای من! گویا بدون حضور تو ما راحتیم! از بس تو را صدا نزدیم و به فکر تو نبودیم، دیگر بی خیال ظهور تو شدیم، آری، وقتی که یاد تو رها شد، یاد دیگران در دل ما جای گرفت... ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔷مسلمانان در روز غدیر با حضرت علی علیه السلام بیعت کرده بودند، ولی بعد از پیامبر، آنان در «سقیفه» جمع شدند و با ابوبکر بیعت کردند، این اتفاق با برنامه ریزی خط نفاق انجام شد. 🔷خط نفاق برای رسیدن به هدف خود از سال‌ها پیش برنامه ریزی کرده بود و برای این که بتواند حکومت را به دست بگیرد مردم را از «حجت خدا» غافل کرد. آری، وقتی مردم «حجّت خدا» را از یاد ببرند، خط نفاق می‌تواند بر آنان حکومت کند. 🔷آتشی که در «سقیفه» روشن شد، هنوز شعله می‌کشد، «سقیفه» حضرت علی علیه السلام را خانه نشین کرد و مظلومیت او را رقم زد، این «سقیفه» بود که حادثه کربلا را پیش آورد مردم جامعه با پیروی از سیاست سقیفه، امامان را در اوج مظلومیت قرار دادند. 🔷امروز هم تو مظلوم هستی و غریب! کسانی که محبّت ریاست در دل دارند دوست دارند تا مردم تو را از یاد ببرند، سیاست آنان غفلت از یاد توست، تو که حجّت خدا می‌باشی، آنان چنان دچار غرور و خودخواهی شده اند که خود را سلطان بزرگ دنیا می‌خوانند و نمی گذارند نامی از تو برده شود، آنان نمی خواهند آزادگان جهان با تو آشنا شوند.آنان می‌خواهند خودشان باشند و قدرت خودشان و دیگر هیچ! آنان در اوج تاریکی اند و تاریکی را می‌خواهند و دشمن روشنایی اند و برای همین، جایگاه تو را غصب کرده اند، آنان که تاریک اند، دشمن خورشیدند. 🔷«اهل سقیفه» علی علیه السلام را خانه نشین کردند و تو را هم از چشم‌ها غایب نمودند، اگر علی علیه السلام درد دلش را با چاه بیان کرد و شرح غربتش را به بیابان گفت، تو هم دل شکسته ای و درد دلت را به بیابان می‌گویی! اگر یاران امام حسن علیه السلام او را تنها گذاشتند، تو هم تنها مانده ای! وقتی معاویه سکه‌های طلا برای یاران امام حسن علیه السلام فرستاد، آنان از لشکر او جدا شدند و به سپاه معاویه پیوستند و شمشیر به روی حجت خدا کشیدند، دیروز کسانی که از دوستی امام خود دم می‌زدند، وقتی سکه‌های طلا رادیدند، او را از یاد بردند. 🔷امام حسین علیه السلام روز عاشورا فریاد برآورد: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟ »، این ندای آن حضرت، فقط در روز عاشورا بود، ولی تو صدها سال است این چنین ندا می‌دهی ولی خیلی‌ها عهد و پیمان با تو را فراموش کرده اند. تو خوب ترین خوب‌ها می‌باشی که تمام دردها و مصیبت‌ها را به جان خریده ای، سال‌های سال است که در انتظاری تا شیعیان از خواب غفلت بیدار شوند... 🔷تو آقایِ ما، صاحب ما، مولای ما هستی و ما این را باور نداریم، آخر چگونه ممکن است ما این را باور داشته باشیم و این گونه خاموش بمانیم و در مصیبت و غم‌های تو، ناله سر ندهیم! به اذن خدا، بر سر سفره مهربانی تو نشسته‌ام همان گونه که همه جهان، ریزه خوار سفره لطف توست، پس چرا چشم به سفره‌های دیگران دارم؟ افسوس از این همه بی توجهی و غفلت! همه محتاج تواند، من سر سفره تو هستم ولی چشم به دست گدایان دیگر دوخته ام! این چه دردی است که مرا فرا گرفته است! به برکت وجود تو، همه مخلوقات، روزی می‌خورند، من چنین امام عزیزی داشته باشم ولی باز هم به در خانه این و آن بروم و منتظر یک قرص نانی باشم که آنان به من بدهند؟ وقتی من تو را از یاد برده ام، به چنین مصیبت‌هایی گرفتار می‌شوم! چه مصیبتی بدتر از این که تو را رها کنم و نیاز خود را به گدایان دیگر ببرم! ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔶‌شیعه دو سرمایه بزرگ دارد: «عاشورا، انتظار». دشمنان شیعه از این دو سرمایه، هراس عجیبی دارند و در فکر آن هستند این دو باور را از بین ببرند یا آن دو را به انحراف بکشانند. 🔶دشمنان وقتی می‌خواهند جلسه ای برای خودشان بگیرند، باید چقدر پول خرج تبلیغات کنند و جمعیّتی را گرد هم جمع کنند، ولی شیعیان با یک «یاحسین» دور هم جمع می‌شوند و با یک استکان چای هم پذیرایی می‌شوند و با یک قطره اشک، باورهای خود را محکم می‌کنند و با ایمانی قوی تر مجلس را ترک می‌کنند. 🔶شیعیان از گریه بر حسین علیه السلام روحیه می‌گیرند، آنان با یاد تو که مولای آنان هستی، سراسر امید می‌شوند و به آینده ای زیبا فکر می‌کنند.آری، دشمنان از عاشورا و از نام تو می‌هراسند، زیرا نام و یاد تو، به شیعیان امید می‌دهد و افکار آنان را شکوفا می‌سازد. 🔶تا زمانی که یاد تو در جامعه زنده باشد، دشمنان نمی توانند به اهداف خود برسند، آنان تلاش زیادی می‌کنند جوانان را به سوی خود بکشانند، امّا وقتی عاشورا فرا می‌رسد، جوان شیعه برای حسین علیه السلام اشک می‌ریزد، او بر سر و سینه می‌زند و برای ظهور تو دعا می‌کند، اینجاست که او بار دیگر به اصل خود باز می‌گردد، از گذشته درس می‌گیرد، تاریخ را در جلو چشم خود می‌بیند، او گریه می‌کند. 🔶گریه جوان شیعه در روز عاشورا چه معنا و پیامی دارد؟ او مصیبت جدا شدن از امام را درک کرده است.او مردم کوفه را نکوهش می‌کند که چرا امام خود را تنها گذاشتند و سپس به این نتیجه می‌رسد که نباید تو را تنها بگذارد، شاید او این سخن را به زبان نیاورد، امّا معنای آن را با تمام وجود حس می‌کند. 🔶او از کربلا به انتظار می‌رسد، او با اشک چشم خود، فریاد اعتراض برمی آورد که نباید امام زمان را تنها گذاشت، او با اشک، باورهای خود را آبیاری می‌کند. 🔶اینجاست که وظیفه اهل سخن سنگین می‌شود، کسانی که برای مردم سخنرانی می‌کنند، باید بیشتر درباره پیام اصلی عاشورا سخن بگویند، اهل قلم باید بیشتر درباره آن بنویسند، هر جا که مجلس عزای امام حسین علیه السلام برگزار می‌شود، باید بیشتر از تو سخن گفت، باید این پیامی که در قلب‌های همه است به زبان آید، آشکار شود تا همه یک صدا و یک زبان برای ظهور تو دعا کنند. * * * 🔷 در اینجا می‌خواهم خاطره ای را نقل کنم. سی سال از آن زمانی که من وارد حوزه علمیّه شدم، می‌گذرد.جوانی خود را صرف تحصیل علوم دینی نمودم. 🔷اگر کسی از من می‌پرسید چرا وارد حوزه علمیه شدی، به او می‌گفتم: «می خواهم نوکری امام عصر را بنمایم». سال‌ها گذشت، من همچنان درس می‌خواندم، با علوم مختلف اسلامی آشنا شدم و در بعضی از آن ها، کتاب به زبان عربی نوشتم. 🔷روزی از روزها به دیدار بزرگی رفتم. به او گفتم: چگونه بفهمم در خواب غفلت هستم یا نه؟ او به من نگاهی کرد و گفت: «اگر برای امام زمان خود کاری می‌کنی، سخنی می‌گویی، قدمی برمی داری، کتابی می‌نویسی، اگر به ظهور او، کمک می‌کنی بدان که بیداری، ولی اگر این طور نیستی بدان که در خواب غفلتی هر چند علم فراوان داشته باشی». 🔷آن روز، سخن او مرا به فکر فرو برد، در آن سکوت، خیلی با خودم سخن گفتم، من خود را سرباز تو می‌دانستم، ولی چقدر به یاد تو بودم؟ چقدر رنگ و بوی تو را داشتم! مدال نوکری تو را به گردن انداخته ام، مردم مرا به این عنوان می‌بینند، امّا من چقدر از تو سخن می‌گویم؟ چقدر دل‌های مردم را به تو پیوند می‌زنم؟ من چه خدمتی به نام و یاد تو کرده ام؟ آیا تسلّط بر علوم اسلامی، همه وظیفه من بود؟ مگر اساس دین، محبّت و ولایت تو نیست، من چقدر برای این اساس دین، تلاش کرده ام؟ وجود من در جامعه، چقدر یادآور مولای من است؟ 🔷آن روز، این سؤلات من، بی جواب ماند، جواب آن سؤلات مهم نبود، مهم این بود که آن سؤلات، مسیر زندگی مرا عوض کرد. 🔷آن روز، من شرمنده تو شدم. تلاش کردم قدمی هر چند کوچک در راه تو بردارم. 🔷تو هر روز، منتظر یاری شیعیانت هستی، می‌دانی چه کسی با اخلاص از تو سخن می‌گوید. 🔷اگر عملی با اخلاص همراه نباشد، باعث خشنودی تو نمی شود. از تو می‌خواهم به من کمک کنی تا کارهایم با اخلاص همراه شود. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔸‌روزگار «غیبت» است و تو از دیده‌ها پنهان هستی. تو «غائب» هستی. دوستان تو به مشکلات و گرفتاری‌های زیادی مبتلا می‌شوند و همواره دعا می‌کنند این روزگار غیبت به پایان رسد و تو ظهور کنی. 🔸به راستی منظور ما از روزگار غیبت چیست؟ آیا تو همیشه از دیده‌ها پنهان هستی و مردم اصلاً نمی توانند تو را ببینند؟ 🔸در اینجا ماجرای یوسف علیه السلام و برادارانش را بیان می‌کنم: یوسف علیه السلام، پسر یعقوب علیه السلام بود. یعقوب دوازده پسر داشت، او یوسف را بیش از همه دوست داشت زیرا می‌دانست او به مقام پیامبری می‌رسد. برادران یوسف به او حسادت ورزیدند و او را داخل چاهی انداختند. 🔸خدا می‌خواست یوسف را بزرگ و عزیز کند، کاروانی به سر چاه آمد، یوسف را از چاه بیرون آورد و او را به مصر برد، عزیز مصر یوسف را خریداری کرد. یوسف از خود لیاقت‌های زیادی نشان داد تا آنجا که خزانه دار مصر شد و بعد از مدّتی «عزیر مصر» شد. 🔸قحطی همه جا را فرا گرفت، یعقوب و پسران دیگرش در کنعان (منطقه ای در فلسطین) زندگی می‌کردند، آنان در فقر و سختی بودند، برادران یوسف به سوی مصر حرکت کردند تا گندم تهیه کنند. آنان نزد «عزیز مصر» آمدند ولی نمی دانستند که او، همان یوسف است، آنان یوسف را نشناختند، آنان باور نمی کردند که یوسف زنده باشد و به این مقام و شکوه رسیده باشد. 🔸آنان به یوسف گفتند: «ای عزیز مصر! بر ما صدقه بده که خداوند صدقه دهندگان را دوست دارد». 🔸یوسف هم در حق آنان مهربانی کرد، به آنان گندم زیادی داد. آنان به کنعان بازگشتند و ماجرا را به پدر گفتند. بعد از مدّتی بار دیگر آنان به مصر آمدند و گندم گرفتند ولی باز هم یوسف را نشناختند. وقتی برای بار سوم آنان به مصر آمدند، یوسف تصمیم گرفت خود را به آنان معرفی کند. 🔸یوسف به آنان گفت: «آیا به یاد دارید زمانی که جاهل بودید با یوسف چه کردید؟ ». آنان گفتند: «یوسف را از کجا می‌شناسید؟ »، یوسف گفت: «من یوسف هستم». 🔸اینجا بود که آنان سرهای خود را از شرمساری پایین انداختند، یوسف به آنان گفت: «امروز خجل و شرمنده نباشید، من شما را بخشیدم، امیدوارم خدا هم گناه شما را ببخشد که او مهربان ترین مهربانان است». 🔸قرآن، این گفتگوها را که در اینجا نوشتم در سوره یوسف بیان کرده است، پسران یعقوب، یوسف را می‌دیدند ولی او را نمی شناختند، همان گونه که ما تو را می‌بینیم ولی نمی شناسیم! * * * 🔺 روزی از روزها امام صادق علیه السلام به یاران خود رو کرد و چنین گفت: "مهدی علیه السلام شباهتی به یوسف دارد، برادران یوسف وقتی نزد یوسف آمدند، با او داد و ستد کردند ولی او را نشناختند، وقتی یوسف خود را معرفی کرد، او را شناختند. 🔺وقتی خدا مصلحت در این ببیند که کسی حجّت او را نشناسد، این کار را می‌کند و روزگار غیبت آغاز می‌شود. 🔺یوسف پیامبر خدا بود، یعقوب هم پیامبر خدا بود، یعقوب سال‌های سال، در فراق یوسف اشک ریخت، اگر خدا می‌خواست جایگاه یوسف را به یعقوب نشان می‌داد، ولی خدا در آن مدّت، مصلحت در آن دید که خبری از یوسف به پدرش یعقوب نرسد. 🔺خدا همان شیوه ای را که در غیبت یوسف داشت، در غیبت مهدی علیه السلام دارد، پس چرا عدّه ای این موضوع را انکار می‌کنند؟ مهدی علیه السلام همان مظلومی است که حقش غصب شده است. 🔺سپس امام صادق علیه السلام این گونه سخن خود را ادامه داد: صَاحِبُ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ یَتَرَدَّدُ بَیْنَهُمْ. وَ یَمْشِی فِی أَسْوَاقِهِمْ. وَ یَطَأُ فُرُشَهُمْ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ. مهدی علیه السلام در میان مردم رفت و آمد می‌کند، در بازارهای آنان راه می‌رود، بر فرش‌های آنان قدم می‌گذارد، ولی مردم او را نمی شناسند. هر زمان خدا بخواهد و به او اجازه بدهد او خود را معرفی خواهد کرد (و روزگار غیبت تمام خواهد شد)، همان گونه که خدا به یوسف اجازه داد تا خود را به برادرانش معرفی کند. * * * ◀️مناسب است به این جمله بیشتر فکر کنم: «مهدی علیه السلام بر فرش‌های مردم قدم می‌گذارد». ◀️این یک کنایه است، منظور این است که تو مهمان خانه‌های شیعیانت می‌شوی، در مهمانی‌ها و مجالس آنان شرکت می‌کنی، ولی آنان تو را نمی شناسند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 🔷آیا این جمله را شنیده ای؟ «مَنْ اَحَبَّکُم فَقَد اَحَبَّ اللّه». «هر کس اهل بیت علیهم السلام را دوست بدارد، خدا را دوست داشته است». 🔷محبّت به حجّت خدا، محبّت به خداست. باید برای زدودن صفات ناپسند، راه محبّت امام زمان را بپیمایی، اگر در این راه گام برداری به راحتی صفات خوب را به دست می‌آوری و از گناه هم دوری می‌کنی! هر چقدر محبّت امام زمان در دل تو بیشتر بشود، صفای دل و کمال معنوی تو زیادتر می‌شود،اگر تو گرفتار صفات ناپسند هستی، قطعاً امام زمانت را آن چنان که باید و شاید، دوست نداری، زیرا اگر محبّت محبوب در جان تو ریخت، اوّلین نشانه اش، اطاعت از محبوب و پرهیز از ناخوشایندهای اوست.هر چه محبّت تو به آقا بیشتر بشود، دل تو صفای بیشتری پیدا می‌کند و خود به خود از پلیدی‌ها دوری می‌کنی، این کار چون در راه عشق محبوب است، شیرین است و دیگر در نظر تو، سخت جلوه نمی کند. 🔷محبّت، اکسیر عجیبی است، هر جا که بیاید، تحول بزرگ ایجاد می‌کند، تاریکی‌ها را به نور تبدیل می‌کند، محبّت گوهر عجیبی است و همانند آهن ربا است. کسی که واقعاً امام زمان را دوست دارد، در واقع همه خوبی‌ها را دوست دارد، او ناخودآگاه به سوی خوبی‌ها می‌رود و از زشتی‌ها دوری می‌کند. وقتی محبّت او در دل تو افتاد، صفحه وجودت عوض می‌شود، قطب نمای دل تو همواره به سوی مرکز خوبی‌ها است و این سرانجام نتیجه می‌دهد. 🔷فرزندم! باید به امام زمانت محبّت واقعی پیدا کنی، هیچ گنجی، هیچ راهی بالاتر از این راه نیست، باید به آنجا برسی که در فراق آقای خود، اشک بریزی، به معنای حقیقی، در طلب او درآیی و در این راه خسته و مانده نشوی! 🔷وقتی محبّت تو شدید شد، خود این محبّت، راه‌ها را باز می‌کند و تو را به مولایت نزدیک و نزدیک تر می‌کند. فرزندم! برای کمال و رستگاری، سخن‌های فراوان گفته اند، امّا عصاره همه آن سخنان، چیزی جز محبّت به آقا نیست، تو اگر در این راه گام برداری، راه را نزدیک کرده ای و به اصل همه خوبی‌ها دست یافته ای. 🔷محبّت نشانه‌هایی دارد، یکی از نشانه‌های محبّت این است که تو، آثار محبوب را دوست داری، حتماً ماجرای «مجنون» را شنیده ای که عاشق «لیلی» بود، او وقتی وارد کوچه لیلی می‌شد، در و دیوار آن کوچه را می‌بوسید، در نگاه مجنون، دیوارهای آن هم دوست داشتنی بود. 🔷هر چیزی نشانه ای دارد، نشانه محبّت به امام زمان این است که تو شیعیان او را دوست بداری و همواره نام و یاد او را زنده نگاه داری، دل‌های غافلان را متوجه آقا کنی، از خوبی‌ها و مهربانی‌های آقا برای مردم بگویی، برای ظهور او دعا کنی! اگر محبّت آن حضرت در دل داشته باشی، در جستجوی رضایت او هستی، به سراغش می‌روی، در راه اطاعت او گام برمی داری، عاقبت، جوینده یابنده بود، البتّه این راه، راهی است که صبر و حوصله می‌خواهد، رنج راه را باید تحمّل کنی و رنج فراق را باید بکشی، باید از دوری مولای خود بسوزی، این‌ها نشانه‌های محبّت است. 🔷فرزندم! بعضی‌ها گمان می‌کنند که واقعاً خدا، پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را دوست دارند، امّا وقتی امتحان پیش می‌آید، حقیقت مطلب آشکار می‌شود، در وقت امتحان معلوم می‌شود که محبّت به خدا، پیامبر و اهل بیت علیهم السلام سرپوشی است برای محبّت به خودشان! یعنی چون خودشان را دوست دارند و می‌خواهند از عذاب و گرفتاری نجات پیدا کنند و به بهشت و رفاه برسند، خدا را عبادت می‌کنند و به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام توسل می‌جویند و از محبّت آنان سخن می‌گویند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
‌❓آیا می‌دانی نشانه محبّت واقعی چیست؟ آیا می‌خواهی راهی را به تو نشان بدهم تا بدانی که آیا امام زمان را واقعا دوست داری یا نه؟ هر وقت خودت را برای امام زمان بخواهی و دوست داشته باشی جانت را فدای او کنی، این محبّت واقعی است، امّا اگر امام زمان را برای خودت بخواهی تا بتوانی به منافع خودت برسی، این محبّت واقعی نیست! آیا تاکنون در بستر بیماری افتاده ای؟ 🔷وقتی پزشک بالای بستر تو می‌آید، تو او را دوست داری و در وجود خودت به او علاقه شدید احساس می‌کنی، امّا این دوستی و محبّت، واقعی نیست، تو خودت و سلامتی خودت را دوست داری، از مرگ می‌هراسی، فعلاً این پزشک وسیله ای برای نجات توست، برای همین به او محبّت می‌ورزی، چه بسا وقتی سلامتی خود را باز یافتی دیگر به او توجهی هم نکنی! فرزندم! وقتی می‌خواهی در وادی بیماری افتاده ای؟ 🔷وقتی پزشک بالای بستر تو می‌آید، تو او را دوست داری و در وجود خودت به او علاقه شدید احساس می‌کنی، امّا این دوستی و محبّت، واقعی نیست، تو خودت و سلامتی خودت را دوست داری، از مرگ می‌هراسی، فعلاً این پزشک وسیله ای برای نجات توست، برای همین به او محبّت می‌ورزی، چه بسا وقتی سلامتی خود را باز یافتی دیگر به او توجهی هم نکنی! 🔷فرزندم! وقتی می‌خواهی در وادی محبّت امام زمان گام برداری، باید از این مرحله بالاتر بروی، نباید مولایت را به خاطر خودت دوست بداری، بلکه باید او را دوست بداری چون شایسته دوست داشتن است، باید ولایت او را بپذیری و در محبّتش بی قرار شوی، چون کس دیگری غیر او شایستگی این امر را ندارد، تو باید به آنجا برسی که جان و مال و همه هستی خود را با افتخار، فدای خاک پای مولایت کنی و خودت را دیگر نبینی. اگر به چنین جایگاهی رسیدی، خوشا به حالت که به «کیمیای سعادت» رسیده ای! این محبّت اگر در جان تو ریشه کرد، همه زشتی‌ها را به خوبی‌ها تبدیل می‌کند، مس وجود تو را طلا می‌کند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🥀یاد غریب🥀 ◀️قسمت پایانی ❤️‌آقای من! 🔶تو از بین خوبان جهان، خوب ترین هستی. 🔶تو اصل و اساس همه کمالات و زیبایی‌هایی... 🔶 انتظار تو، آرمان و جهت زندگی من است.اگر این طور نباشم، جهت زندگی خود را گم می‌کنم و از کمال خود دور می‌شوم. 🔶کمال من در این است که هر چه بیشتر به یاد تو باشم و این گونه رحمت خدا را به سوی خود جذب کنم. 🔶شاید من پیرو خوبی برای تو نباشم،. اُفتان و خیزان از تو پیروی کنم، امّا مهم این است که تو را می‌خواهم و در انتظار تو هستم، من راه را گم نکرده‌ام و امام خود را شناخته ام.من با کسی که اصلاً راه سعادت را نمی شناسد، خیلی تفاوت دارم. 🔶خدا به تو مقام عصمت داده است و تو از هر خطایی به دور هستی. محبّت به تو، سرمایه ای ارزشمند است، هر چقدر دل من از این محبّت تو بهره بیشتری داشته باشد، ارزش من بیشتر و بیشتر می‌شود. * * * 🔷بار خدایا! روزگاری است که از امامِ خود دور افتاده ام، از تو می‌خواهم کمکم کنی تا من دست از دین و آیین خود برندارم. 🔷من به تو پناه می‌برم از این که طولانی شدن روزگار غیبت، باعث شکّ و تردید من بشود. 🔷از تو می‌خواهم که توفیق دهی تا همیشه به یاد امامِ خود باشم و او را فراموش نکنم. 🔷توفیقم بده برای ظهور او دعا کنم! مرا در زمره یاران او قرار بده... ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی