eitaa logo
زندگی مهدوی
332 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
437 ویدیو
3 فایل
🔸زندگی سرشار از آرامش 🔸خانواده ای شاد و موفق👪 🔸مسیری برای بندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی مهدوی
#سه_دقیقه_در_قیامت 📌 #قسمت_نوزدهم 9⃣1⃣ 🔷گفتند همه رفقای شما سالم هستند. تعجب کردم، پس منظور از ا
📌 0⃣2⃣ ✅شب با همسرم صحبت میکردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود. ☘بهش گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند بخاطر دعای همسر و دختری که در راه داری شفاعت شدی.... 🔅گفتم... این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم میشود که تمام این ماجراها صحیح بوده... 🍂 در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد" ♻تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن وادی ترس شدیدی در من ایجاد میکرد و تا چند سال من را اذیت می‌کرد ترس از حضور در قبرستان بود. 💥من صداهای وحشتناکی میشنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود.😭 🌴اما این مسئله در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد" آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسانها پخش میشد. 🌼اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره کنم این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،... میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم. ⚡ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقت‌های اضافه هستم. 🔰اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمیکنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمی‌شود" 🔆 یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است. اما در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور این حرف را ثابت میکردم... 💠به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکارانم را میدیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات میکنم. 💥احساس عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم" میخواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به ملاقات خدا میرفت میدیدم. ❄ اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟ 🌾 چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند میتوانند ثبت نام کنند. 💐 جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را می‌کردم همگی ثبت‌نام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم. ✨ مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم. هیچ علاقه‌ای به حضور در دنیا نداشتم 🍃 مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. 🌱 کارهایی را انجام دادم وصیتنامه و هرکاری که فکر می‌کردم باید جبران کنم انجام دادم. 🍀 آماده رفتن شدم،... به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمیشد...😢 🖇ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi