🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹
#ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی
#فصل_اول
#قسمت9
سلام...
به این فصل خوش اومدی...🌹
بذار ادامه ماجرارو بهت بگم...
وقتی پلیس نتونست مدرکی ازم پیدا کنه موقتا قانع شدن منو با سند آزاد کنن تا اگه مدرکی به دست آوردن دوباره بیان دستگیر م کنن...
بخاطر همین بابام از گرگان اومد اراک تا سند خونه داییم رو بذاره تا موقتا بیام بیرون...
بابام کلا آدم بی خیالیه اما یه چیزی که خیلی برام عجیب بود همین قضیه بود که وقتی اومد سند گذاشت تا آزادم کنه اصلا هیچی بهم نگفت...
😞
🔥من انتظار داشتم بزنه تو گوشم و سرویسم کنه اما از بس استرس گرفته بود کل صورتش پف کرده بود و شبشم همش میگفت رضا تو بازداشتگاه چجوری سر میکنه...
اخه گرماییه و اونجا براش کولر نمیزنن...
😔
یکی از دلایلی که بابام هیچی بهم نگفت میدونی چی بود ؟
به نظرم دلیلش این بود که خودشم درک درستی از این محیط ها داشت...
بابام سه سال اسیر بود و تو بغداد اسیر صدام حسین بود...
😞
بخاطر همین وقتی فهمید یه همچین اتفاقی برام افتاده انگاری یاد اسارت خودش افتاده بود...
😭😭
خالصه بعد کیلومتر ها رانندگی رسیدیم خونه و من بلافاصله رفتم تو اتاقم...
☑️کلا هیشکی نمیدونست چکار کردم ... فقط میدونستن یه چیزی شده که من گرفتار شدم.
از اونجا بود که من شروع کردم به پوست اندازی...
👆🔰🔰
تو کما رفته بودم انگار...
کلا هنگ بودم...
یه حس خالی شدن داشتم.
انگاری دیگه هیچی برام مهم نبود...
❌
ساعت ها میشستم و یه گوشه اتاق رو نگاه میکردم.
📵تموم خط هامو شکونده بودم و رسما با همه کس و همه چی کات کرده بودم...
منی که همش با ماشین بیرون بودم و فوق العاده رفیق باز بودم اما یهو احساس بی میلی به همه
چیز و همه کس پیدا کردم...
دستنویس های #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜
#ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی
#فصل_اول
#قسمت10
تنها چیزی که دوست داشتم این بود که یکی برام از 👈خدا بگه...
دوست داشتم از👈 خدا بشنوم.
🔍💻همش تو گوگل سرچ میزدم
خدا کجاست.
خدا چکار میکنه
خدارو کی درست کرده
خدا چیه
خدارو کی
آفرید
خدا مال کجاست
خدا مال کیاست...
🤔🤔
همه چیم شده بود خدا...
حس کردم ته خطم...
شایدم پایین تر از ته خط.
هیچی برام مهم نبود...
همه میگفتن رضا بیا بیرون میگفتم نمیام.
😕
تو اتاقم بودم و اصلا بیرون نمیرفتم.
برام وقت روانشناس گرفتن اما گفتم نمیام....
🔴⭕️⭕️⭕️
هیچی برام مهم نبود.
دم پنجره میشستم به آسمون نگاه میکردم و بالای پنج ساعت بهش خیره
میشدم...
⏰
✅این اتفاقات بین تاریخ ۲۱ مرداد تا ۳۰ مرداد سال ۱۳۹۳ رخ داده بود...
متاسفانه خیلی حساس شده بودم و از صدای همه متنفر بودم.
چند بارم با اعضای خانواده درگیر شده
بودم که آرومتر حرف بزنن.
دوست داشتم هیشکی حرف نزنه و همه ساکت باشن....
نمیخوام بگم افسرده بودم ...
نه...من فقط دوست نداشتم کسی حرفی بزنه
چون همه جوره به ته خط رسیده بودم.
عین یه تیکه گوشت افتاده بودم گوشه خونه و حتی حوصله نداشتم تا سر کوچه برم.
فقط تنها چیزی که دوست داشتم این بود که یکی برام از #خدا بگه...
💟بزرگترین چیزی که آرومم میکرد قرآن بود...
فقط دوست داشتم قران بخونم...
همه چیم شده بود قرآن و خدا.
هر حرفی جز خدا ناراحتم میکرد...
دوست داشتم از خدا بگم و بشنوم.
دستنویس های #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜
#ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی
#فصل_اول
#قسمت11
خیلی پشیمون بودم...
😞
تصمیم گرفتم برم مسجد اما خودمو لایق مسجد رفتن نمیدونستم.
😔
چندبار خواستم لباس بپوشم اما
دوباره پشیمون شدم و نمیرفتم...
☑️
اصلا نمیدونستم چمه...
میخواستم باور کنم خدا هست اما ذهنم نمیپذیرفت...
🔥
همش میگفتم اگه خدا بود پس چرا من انقدر کج رفتم...
چرا کمکم نکرد...
خدا اصلا وجود نداره.
همه اینا الکیه...
قرآنم یه شاعر نوشته...
😐🤔
🔥میرفتم تو سایت های آدمای بی خدا و تموم حرفاشونو میخوندم...
اونا هم میگفتن خدا نیست و همه این چیزا ساخته ذهنه و آدما دوست دارن خدا باشه تا آروم باشن...
♨️
یعنی هیچ جوره باورم نمیشد خدا هست
📛یه سری کارهای اشتباه کردم که نمیدونم بگم یا نه...
مثلا چند بارم خودمو زدم و ...
نه ... نمیتونم بگم...چون ممکنه درست نباشه...
اما یه حالت های روحی بدی داشتم...
یه حسی بهم میگفت نیست...
یه حسی میگفت هست
و منم مونده بودم حرف کدومو باور کنم...
♨️اون صدایی که بهم میگفت خدا نیست همیشه استدلال میاورد که این همه آدم دارن زندگی میکنن
انقدر براشون مهم نیست بعد اونوقت تو میگی خدا ؟
😒
اینا همه چرت پرته.
خدا کجا بود بابا...
ماها موجودات تک سلولی هستیم که یهویی درست شدیم و تهشم اینجاییم...
⚜اما یه حسی بهم میگفت : اون تک سلولی رو کی آفرید پس...
کلا یه جنگ درونی در وجودم به وجود میومد که من روز به روز داشتم دیوانه تر میشدم...
دیگه خیلی داغون بودم...
حالم خیلی بد بود...
افتادم گوشه خونه و رسما شب و روزم شده بود اضطراب...
😣😓😥☑️
دست نویس های #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜
#ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی
#فصل_اول
#قسمت12
از یه طرف منتظر رای دادگاه بودم و از طرفی نیاز داشتم به کسی تکیه کنم...
اما کی ؟😞
هیشکی نمیتونست کمکم کنه...
نماز میخوندم...
اما اخر نماز یا خودمو میزدم یا مهر نماز رو میکوبیدم به دیوار یا پرتش میکردم تو کوچه...
کلا مخم پر از فکر و صدا بود...
داشتم دیوانه میشدم از دست خودم...
از طرفی میگفتم خدا هست ...
از طرفی میگفتم خدا نیست...
قران میخوندم و میگفتم خدا هست..
اما تو گوگل سرچ میزدم سایت های بی خدا میگفتن
قران کلی مشکل توش داره و اینو یه شاعر عرب زبان نوشته.
این کتاب از خدا نیست. اینا همه ساخته ذهنه ماست ...
یهو یه اتفاقی در من افتاد...👌
من یه آینه داشتم...
اونو آوردم جلوم و سعی میکردم به چشم ها و مو ها و لب و ابروی خودم نگاه کنم و بعدشم به دست و پای خودم نگاه میکردم و میگفتم:
رضا اینارو کی درست کرده؟
یهو مخم هنگ میکرد...
اون صدایی که بهم میگفت خدا نیست هیچ جوابی براش پیدا نمیکرد...
♨️❌
بار ها پیاز و خیار و سیب زمینی و توت فرنگی و لوبیا رو میریختم رو بشقاب و میاوردم نگاشون میکردم و سعی میکردم فکر کنم...
🍓🍅🍏🌽
و اینجا بود که استارت وجود خدا در من شکل گرفت...
بارها به صورت و چشمای خودم نگاه میکردم و میگفتم : اینا الکی نیست... یکی درستشون کرده...
از اونجا بود که فهمیدم یه راز و یه حقیقتیه که من نمیدونم...
رفتم قبرستون و خاک ریختن مرده هارو نگاه میکردم و میگفتم اینا کجا میرن؟؟؟؟
بعدشم میومدم خونه و مدام قرآن میخوندم...
حتی موقع خواب هم قرآن گوش میکردم.
وقتی حس کردم خدا هست تصمیم گرفتم سایت بزنم و تموم تجربیاتمو به دیگران بگم...
این کار رو ۲۸شهریور سال ۱۳۹۳ کردم و بعدش شروع کردم به دادن آگاهی هام در مورد خدا به بقیه...
دست نویس های #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
💞 @zendegiasheghane_ma
#نون_کوهی 😋😋😋
مامان علی وفاطمه😍😍😍
خمیرمایه ۲ ق غ
شکر ۱ق غ
آب ولرم نصف لیوان
تخم مرغ ۳عدد
شکر ۱لیوان
شیر ۱لیوان
روغن مایع ۱لیوان
آردبه میزان لازم(تقریبا۱کیلوشایدم بیشتر)
موادداخل نون😍
گردو وکنجدآسیاب شده،پودرقندوهل ساییده😋
ابتدایک قاشق شکروخمیرمایه رابه آب ولرم اضافه کرده هم میزنیم کنارگذاشته صبرمیکنیم تاعمل بیاید(پف کند)
دراین فاصله تخم مرغ ها روباشکرمیزنیم
بعدازچنددقیقه شیروبعدروغن وپس ازآن خمیرمایه عمل آمده رااضافه کرده هم میزنیم آردراالک کرده کم کم اضافه کرده وهم میزنیم تاجایی که خمیرلطیفی به دست آمده وبه دست نچسبد...
البته چسبندگی کمی داشته باشدمشکلی نیست.
خمیرراخوب ورزداده یابه ظرف میکوبیم.
روی خمیرراپوشانده داخل پارچه یاپتوپیچیده درجای گرم بمدت۱تا۲ساعت استراحت میدهیم تاحجم خمیرافزایش پیداکند.
سپس پف خمیرراگرفته وازخمیرگلوله های به اندازه دلخواه برداشته وازموادشکم پری داخلش ریخته وبادست جمع میکنیم تابه حالت گرد دربیاید.
نان ها رابه همین ترتیب آماده کرده ودرسینی میچینیم.
باتخم مرغ رومال کرده کنجدمیپاشیم ودرفرازقبل گرم شده باحرارت۱۷۰درجه بمدت۲۰تا۳۰دقیقه میپزیم.
من۱۰تا۱۵دقیقه اول طبقه وسط میزارم بعدمیزارم یه طبقه بالاترکه زیر نونام نسوزه😉اگرروی نون ها طلایی نشد چنددقیقه هم گریل میکنیم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
شکلات صبحانه طبیعی برای خانواده 😉 ارده و عسل و پودر مغزیات پسته و نارگیل و کنجد و سیاهدونه ...خوشمزه شده
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#ایده
اینم ب سفارش همسرجان درست کردم برای تشکر از استاد کلاس برق
✍چه هدیه ای میگیره این استاد برق😉
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
سلام
من از کانال تون خیلی ایده و انگیزه گرفتم .
این کیک خامه ای رو برای اولین بار درست کردم .
ممنون از کانال خوبتون که به خانم های خونه دار انگیزه و اعتماد به نفس میده .
من این کانال رو به دوست هام که مشکل خانوادگی داشتن پبشنهاد دادم .
خداوند بهتون اجر اخروی بدهد.
✍خداقوت بانو به به برای اولین با عالیه نوش جان😋
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
#تقویم_شیعه
🌏🌖تقویم واعلانات نجومی🌔 🌍
دوشنبه 👈 ۱۰ دی ماه 👈 ۹۷
👈 ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸ 👈 ۲۳ ربیع الثانی ۱۴۴۰
👈موضع ماه در بروج فلکی این دو شنبه #قمر_در_برج_عقرب واقع است.
رخدادها
❌❗️ورود قمر به عقرب حدود ۴ صبح
🔽این روز خوبی برای امور زیراست:
🔘 امور جاری و روزمره
🔘کشاورزی و زراعت
🔘خیرات ومبرات
🔘حضور در مشاهد واماکن مقدسه
👶مولود
فرزندی که این روز بدنیا می آید حکمی نیست دارد اما 👈 #مباشرت در این دوشنه شب حکمی وارد نشده بدان معنی جهت فرزند آوری بهتر آنست انجام نشود .
⚪️اصلاح سر و صورت
در این روز از ماه قمری خوب است باعث روبراهی امور است.
🔵ناخن
دو شنبه این ماه قمری برای گرفتن #ناخن، روز خوبی است .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت خوب است. موجب شادی و روشنی دل است.
👚امورلباس
دوشنبه این ماه برای بریدن، دوختن، خرید #لباس_نو
روز خوب ومبارکی است زیرا موجب برکت میشود. میتوان به جهت قمر در عقرب نوپوشیدن را به بعداز آن موکول کرد .
🕕 وقت #استخاره
در روز دو شنبه: از اذان صبح تا طلوع آفتاب و در روز تا ظهر ، از عصر تا نماز عشا میباشد
✳️ ذکر روز دو شنبه ۱۰۰ مرتبه #یا_قاضی_الحاجات
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا_لطیف
✳️ذکر طول روز :۱۰۰۰ مرتبه #سبحان_الله_و_الحمدالله میباشد
🌺روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌏روزخلقت:خلقت جنبندگان زمین ودریا
💭تعبیر خواب:
طبق آیه ۲۳ سوره مبارکه 👈مومنون
✨وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ✨
معنی : طبق استخراج علوم قرانی و تعابیر معتبر از جایی خیری ب او رسد که در باورش نیاید در حال دوم اینکه نصیحت وپند بکسی دهد ک او قبول نکند .
📚 منابع مطالب ما:
🗓 تقویم های نجومی معتبر
📙 مفاتیح الجنان
🗒تقویم جامع رضوی
📗 بحارالانوار
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
#9دی روز #بصیرت
#بصیرت این است ڪه انسان بداند، حقایق را درڪ ڪند، جایگاه خودش را، جایگاه ڪشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه #منطق_انقلاب را، جایگاه آن خطّ مستقیم و صراط مستقیمے ڪه #امام در ڪشور ترسیم ڪرد؛ جایگاه اینها را بداند؛ این، #بصیرت است.
[ #نه_دی / #فتنه / #9دی /#فتنه88 ]
+ #حضرتـــ_آقــا
۱۳۹۴/۹/۴
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
#مهـــدی_جــــان
ذوق یڪـ لحظــه وصــال تو به آن می ارزد،
💓 ڪـــه ڪسـی
💓تـــا بـــه قیـــامت
💓نگــــرانت
💓بنـــشیـند.....
مهدی جان، مولا ، آقای خوبیها....
نگرانت هستیم، بهتر است بگویم نگران خودمان که در فتنه های اخر زمان کم بیاوریم و به بیراهه برویم...
آقا جان....
مولا...
برگرد امام غریبم... برگرد که بی تو یتیم و بیچاره ایم😔
شبتون مهدوی
یاعلی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
داده آرامش بہ قلبم ذڪرِ زیباے حسین
در دلم هرگز نمےگیرد کسے جاے حسین
در گلو عمریسٺ جا خوش ڪرده آواے حسین
میشود خوشبخٺ آنڪه پیر شد پاے حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹
🍃 #یــابــن_الحســن
بــازآ ڪه در فراق تـو چشـم امیـدوار....
چـــون گـوش روزه دار بـر الله اڪبـراست.
🍀 العجــل یا مــولا یا صاحـب الزمــان
💞 @zendegiasheghane_ma
#همسرداری
#نقاط_قوت_همسر
به دنبال نقاط قوت شوهر خود گشته و به او بگویید که چقدر از نقاط قوت موجود در او لذت می برید. بخت در این است که او برای افزایش و بالا بردن وجهه و آبروی خود بسیار سخت کوشش کند.
یک مرد همیشه نیاز دارد از زبان همسرش بی پرده و بی واسطه بشنود: عزیزم! نمی دانم چه طور باید این همه محبت و لطفی که نسبت به ما داری را جبران کنم.🌹
همین جملات ساده می تواند انگیزه ای برای تلاش مضاعف مردها باشد.
از همسر خود در حضور والدین او یا دوستانش تشکر و قدردانی نمایید. با انجام این کار ارزش شما بیشتر می شود.
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹
#سياست_هاي_زنانه
🔵یه وقتایی خانوما از این ناراحت میشن که چرا همسرشون وقتی بیرونه یه مدت طولانی بهشون زنگ نزده...
🔹و وقتی زنگ زد؛
تا گوشی را جواب دادن
کلی غر و طعنه میزنن و بدون سلام و احوال پرسی یه دفعه میگن:
😡چه عجب یادت افتاد یه زن و بچه ای هم داری
یا
😡معلوم هست تو کجایی؟؟
😡نباید با خودت بگی من مردم یا زنده؟
😡از اونموقع تا حالا دنبال خوش گذرونیت بودی چه عجب یه زنگ زدی...
و...
⛔️⛔️⛔️
میدونی به جاش تا گوشی را جواب دادی چی بگی؟که تاثیرش هم خییییلی بیشتر از این همه غر و دعواست...
تا گوشی را جواب دادی بگو:
وای عزیزم خیلی خوشحال شدم که زنگ زدی؛
حالت چطوره؟
🔹🔸در حالت اول فقط شوهرتو بیشتر از خودت دور میکنی،آیا دفعه ی بعد رغبت داره که بهت زنگ بزنه؟وقتی این همه جیغ و داد را پشت گوشی میشنوه؟
🔸🔹ولی در حالت دوم شوهرت خودش انقدر شرمنده میشه که توضیح برات میده،و سعی میکنه جبران کنه...
✅حالا دیگه خودت انتخاب کن...
💞 @zendegiasheghane_ma
#همسرداری
شوهرتان #زن میخواهد نه مادر!
جمله هایی مثل: « عزیزم با این لباس بیرون نرو، سرما میخوری »، « غذا خوردی؟ حتما بخور ضعف می کنی »
یکی از معمول ترین و مخرب ترین عادات ارتباطی ما با مردها است.
به گونه ای با آنان رفتار میکنیم، گویی کودکی بیش نیستند
باید به او اعتماد کنید و مانند یک شخص توانا و قابل اعتماد با او رفتار کنید..
💞 @zendegiasheghane_ma