#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
حی شدم وبمناسبت وفات حضرت معصومه(س)کیک پختم.واسه دخترمم توضیح دادم ایشون چه کسی هستن ودرکجادفن شدن.البته دخترمم که بدنیااومدنذرحضرت معصومه شدامیدوارم قبول کنن ازم.
✍ قبول باشه
#حضرت_معصومه (س)
💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرایش و آراستگی برای #همسر
#کلیپ_تصویری
کم حجم پیشنهاد دانلود
استاد #قرائتی
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#بهانه_گیری_ممنوع #قسمت_هشتم #خانم_محمدی 🍃🌀🍃🌀🍃🌀🍃 توی همین مراحل است که #شیطان با همه قوا تلاش می
#بهانه_گیری_ممنوع
#قسمت_نهم
#خانم_محمدی
🍃🌀🍃🌀🍃🌀🍃
ما برای #غلبه بر #بی_حوصلگی موقع برنامه ریزی زندگی در #زمان_حال را توصیه می کنیم. چون اغلب آدم ها یا پریشانند یا پشیمان. به آینده فکر می کنند پراضطراب و پریشان می شن و فکر گذشته حس بد پشیمانی رو براشون ایجاد می کنه. این از مکر شیطان نشات می گیره.👾👾 کاری که ما را به غلبه به این دست بی حوصلگی ها #کمک_میکنه اینه که از #گذشته ⬅️ #عبرت بگیریم، از زمان #حال⬅️ #بهره ببریم و سعی کنیم مفید سپری بشه و برای #آینده⬅️ #برنامه_ریزی کنیم.
حین انجام کار برای خودتون جایزه تعریف کنید🎈🌟🍎🏓🍦 تا به سمت انجام نیکی اشتیاق بیشتری داشته باشید.
فایده غلبه بر بی حوصلگی علاوه بر امور مادی بر تربیت معنوی ما هم موثره. 💠🍃💠🍃اینکه من خودم را انسانی با هدف و ماندگار در آفرینش می بینم و به نفسم اجازه بهانه تراشی توی مسایل کوچیک خونه مثل تزیین غذا نمی دهم من را برای امور بزرگ معنوی هم آماده می کند. 🍃♻️🍃♻️
بسیار می شنویم وقتی میگیم اول وقت نماز بخوان می گویند حوصله ندارم، 😶حجابت را رعایت کن: هوا گرمه😎. انواع بهانه ها آورده می شود چراکه نفس عادت به تنبلی و بهانه تراشی کرده است. 🙃🙃🙃
@jalasaaat
ارسال مطلب ✅
کپی ممنوع ⛔
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
#دلشده
#در_حسرت_دیدار_دوست
نویسنده : #زهرا_قزلقاشی
مشخصات کتاب
عنوان و نام پدیدآور: دلشده در حسرت دیدار دوست/ اثر زهرا قزلقاشی
مشخصات نشر: قم مسجد مقدس جمکران ۱۳۷۸.
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دلشده #درحسرت_دیدار_دوست #قسمت12 یکباره همه افکار و تصوراتم از هم گسست و اندیشههایی نو در اعماق
#دلشده
#در_حسرت_دیدار_دوست
#قسمت13
سلام محبوب من، من از وادی بی خبری و سرگردانی به سویت آمده ام. راستش قبلا میشناختمت اما، اما چند وقتی است که شوق دیدار تو خواب را از من ربوده است. اگر بدانی چقدر دلتنگ تو بودم!
بارها و بارها با خود تمرین کرده بودم که وقتی او را دیدم با او چگونه صحبت کنم، اما هیچکدام از حرفهایم به دلم نمی نشست و زیبا نمی نمود. سرانجام رو به خدا کرده و درد دل نمودم.
خداوندا، از آن روز که دست مهر بر سرم کشیدی و به من نعمت وجود بخشیدی، میدانستم که بیهوده مرا نیافریدی، همیشه سرگردان و آواره کوی و برزن بوده ام، اما به تازگی شوق دیدار حسین به زندگیم جهت بخشیده است. تو را قسم به عظمت
حسین تقدیر مرا جز به دیدار او رقم مزن.
هنوز از راز و نیاز با خدایم فارغ نشده بودم که طولانی ترین روز زندگیام به شب گره خورد. وقتی ستارهها را دیدم، احساس کردم که از بالا مرا به هم نشان داده، به هم چشمک میزنند و در گوش هم پچ پچ نموده و میخندند. فکر کردم بروم زیر پاهای فرشتههایی که به سمت خیمه او دایره وار سجده کرده اند و از چنگال آن نگاهها بگریزم، اما یادم آمد که ممکن است باد بیاید و مرا نیابد، چقدر سنگین بود آن نگاهها، مخصوصا وقتی که شب با آن متانت و سنگینی به تماشا نشسته بود. بدتر از همه دلشوره ای بود که با دیر آمدن باد هر لحظه در دلم آشوب به پا میکرد.
وقتی نخلهای اطراف را دیدم که چطور رو به خیمه امام علیه السلام تعظیم نموده اند، بیشتر دلم گرفت. پیشترها که حسین علیه السلام نیامده بود، در روزهایی که باد نبود، نخلها زودتر از همه خبرها را از خورشید میگرفتند و بعد با چه آب و تابی برای مان تعریف میکردند و حالا چه به کام رسیده و با چه لذتی او را تسبیح میگفتند.
#شبی_دوصفحه_کتاب
💞 @zendegiasheghane_ma
آقـ❤️ـا جان ...
راستش را بخواهید ...
درد جدایی از آن دردهای بی انتهاست،
که هر روز تازهتر میشود.
مثل جداییِ ...
حضرت معصـ💔ـومه از امام رضـ❤️ـا علیه السلام.
آقـ❤️ـا ...
بیا و به این جدایی پایان بده.
◼️آجرک الله یا صاحب الزمان ....
شبتون نورانی
یا علی
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم
خانم گل😊
آقای عزیز☺️
تمام خستگیها و مشکلات و گرفتاریهایی که در طول روز داشتید رو موقعی که به هم میرسید بزارید کنار 👌
آقا! مشکلات رو بزار پشت در و برو خونه با روی باز و لب خندون😊
خانم! موقع ورود آقا غر نزن خستگی و سختی بچه داری و ... فراموش کن با لبخند برو #استقبال☺️
💞 @zendegiasheghane_ma
#آقایان_بخوانند
زندگی مثل كامپيوتر؛ دو جنبهی
👈 #سخت_افزاری
و
👈 #نرم_افزاری
داره
❣اغلب مردان كه مديران خانه هستند با تهيهی غذا،🍽
مسكن،🏡
پوشاک 👗
و... قسمت سختافزاری رو تأمين میكنند.
اما از قسمت #نرمافزاری زندگی،
👈مثل گفتگوهای صميمانه با اعضای خانواده،
خريد گل🌹
يا كادوی🎁 هر چند ارزان قیمت برای همسر و بچهها،
ابراز كلامی عشق،❣
تفریح،
شركت در جلسات مثبت
و..... غافلند.
👌بنابراین اگه میخواید از زندگی لذت ببرید
و اهل خانه شاد و سرحال باشن
باید به
👈 #نرم_افزارهای_زندگی👉
هم بها بدین.😉
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#صوتی استاد #دهنوی #عواطف_شدید_خانمها پیشنهاد دانلود👌 💞 @zendegiasheghane_ma
26.mp3
8.13M
ادامه ویژگیهای خانمها و آقایان
#صوتی
حاج آقا #دهنوی
#سردی_عواطف_آقایان
کم حجم پیشنهاد دانلود👌
💞 @zendegiasheghane_ma
#آقایان_بخوانند
❤️یکی از زمانهای گفتن "دوستت دارم"
یکی از بهترین زمانهایی که میتوانید به همسرتان ابراز محبت کرده وجمله معروف و مورد علاقه همسرتان یعنی "دوستت دارم" را بگویید زمانی است که صبح از خواب بیدار شدهاید یا میخواهید به محل کار خود بروید.
این جمله هم باعث میشود خودتان به لحاظ روانی به حد مطلوبی برسید و هم به همسرتان انرژی مثبتی دادهاید.
💞 @zendegiasheghane_ma
استقبال دیروزازهمسری که روزهای جمعه بیشترکنارماهستن ☺️انشالله همتون کانون گرم داشته باشین .
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
💞 @zendegiasheghane_ma
🌷 مطالعه سهم #روز_هشتاد_ونهم از طریق لینک زیر:
https://eitaa.com/nahj_khatm110/2337
✨📖 ✨ #من_نهج_البلاغه_میخوانم
🌐 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#روز89
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
#دلشده
#در_حسرت_دیدار_دوست
نویسنده : #زهرا_قزلقاشی
مشخصات کتاب
عنوان و نام پدیدآور: دلشده در حسرت دیدار دوست/ اثر زهرا قزلقاشی
مشخصات نشر: قم مسجد مقدس جمکران ۱۳۷۸.
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دلشده #در_حسرت_دیدار_دوست #قسمت13 سلام محبوب من، من از وادی بی خبری و سرگردانی به سویت آمده ام. ر
#دلشده
#درحسرت_دیدار_دوست
#قسمت14
وقتی نخلهای اطراف را دیدم که چطور رو به خیمه امام علیه السلام تعظیم نموده اند، بیشتر دلم گرفت. پیشترها که حسین علیه السلام نیامده بود، در روزهایی که باد نبود، نخلها زودتر از همه خبرها را از خورشید میگرفتند و بعد با چه آب و تابی برای مان تعریف میکردند و حالا چه به کام رسیده و با چه لذتی او را تسبیح میگفتند.
فکر کردم بهتر است بسوی فرات بروم. از دور دیدمش بر زمین دامن گسترده بود و چشم به مهتاب به یاد معشوق غزل میسرائید، تا به او برسم جان دادم.
آن هم چه جان دادنی، بارها احساس کردم که اجل رو به رویم ایستاده، اما جلوتر نمی آید، شاید به خاطر او بود بخاطر حسین علیه السلام.
همانطور که به سوی فرات میرفتم، احساس کردم خورشید از کنارم گذشت. یک لحظه فکر کردم الان که نیمه شب است، اما مهم نبود. بی تامل به دنیای خود بازگشتم. باید با فرات حرف میزدم.
هنوز به فرات نرسیده بودم که دستی به شانهام نشست، برگشتم باد هیسِ کشداری کشید. هر وقت نمی بایست من حرف بزنم این طور رفتار میکرد، اما من میخواستم با او حرف بزنم.
- چقدر دیر آمدی؟
و این بار هم فقط با هیس جوابم را داد.
وقتی نگرانیام را با نگاه به وصورتش ریختم، لبخندی بر لبانش نشست و با سرعت مرات به دامن نشانده و به راه افتاد.
- حرف نزن نباید کسی ما را اینجا ببیند.
چه جواب محکمی!
چقدر دلم میخواست گریه کنم، اما نمی دانم چرا نمی توانستم؟
یعنی من داشتم به سوی او میرفتم؟ اگر او مرا نمی پذیرفت؟ اگر او مرا دوست نمی داشت؟ اما آیا او مرا دوست داشت؟ آیا من او را دوست داشت؟ اصلا من برای چه باید آنجا میرفتم؟
- من جلوتر نمی آیم.
ای وای چه حرفی، فقط همین مانده بود که باد مرا نزدیک خیمه او زمین بگذارد و بگوید که نمی آید.
#شبی_دوصفحه_کتاب
💞 @zendegiasheghane_ma