طبق هرروز
بردن نام حسین بن علی میچسبد:
👏السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
روزتان متبرک به نگاه ارباب دو عالم🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
💥 همسرم تو خونه ساکت و کم حرفه و زیاد اهل شوخی و خنده نیست ولی با دوستاش اهل بگو و بخنده اهل گل خریدن و کادو دادن و ... نیست باید چیکار کنم ؟
💥پاسخ :
بی توجهی و تحویل نگرفتن برای همه ناراحت کننده ست،، و وقتی بیشتر ناراحت کننده میشه که از طرف همسر و شریک زندگی فرد انجام بشه،،
حق داری ناراحت بشی خانوم،
گفتین سه تا فرزند دارین و چندین سال از ازدواج تون میگذره و هنوز نتونستید با همسرتون یه قدم زدن دونفره داشته باشید. اینم خیلی اذیت کننده و ناراحت کننده ست،
به هر دلیل این کناره گیری انجام میشه، آزار دهندگی اش برای شما کاملا محسوس هست.
گاهی کم حرفی و قاطی نشدن مرد بعد از یه دوره در زندگی شروع میشه و ار ابتدا وجود نداشته،،، که در این صورت باید بررسی بشه و علت اش مشخص بشه،،
اما گاهی این رفتار از ابتدای زندگی هست، مثل همسر شما، در این صورت چند نکته حائز اهمیت هست،،
اول اینکه، همسرتون دوران کودکی سختی رو گذرونده، رابطه اش با مادرش خوب نیست و از نظر روحی بسیار آسیب پذیر و حساس هست.
دوم اینکه، ناراحتی، شکایت واصرار برای تغییر رفتار، وضعیت ایشون رو بدتر میکنه و اصرارشون برای همراه نبودن با شما بیشتر میشه.
سوم،، این رفتار همسرتون برای خودشون کاملا توجیه موجه داره و دلیلش قابل قبول هست،،
سرزنش، نصیحت و سفارش دیگران باعث تنهایی و بداخلاقی ایشون و فاصله بیشتر از شما میشه.
چهارم،، با هر کس در مورد این رفتار همسرتون صحبت کنید،، حق رو به شما میدن، حتی بچههای خودتون هم طرف شما رو میگیرند،، و این باعث تنهایی و تشدید رفتار همسرتون میشه.
بنابراین آیا راهی هست؟ 😔
بله هست بانو،،
عزیزم،، گاهی مشکل رو باید حل کرد
و گاهی حل مشکل، در قبول کردن اون هست،،
یعنی چی؟
یعنی پذیرش مسئله،، این یه راهکار و تکنیک درمانی برای حل مشکل هست.
خانومی، این همه سال، اذیت شدین تا همسرتون رو متقاعد کنید شما رو ببینه، حضورتان رو احساس کنه و در کنار شما دیده بشه،،،، نشد.
هم خودتون خسته شدین هم همسرتون،،
گاهی عصبانی شدین،
گاهی احساس زبون بودن و ضعف کردین،
و شاید گاهی متوجه نگاه تحقیر آمیز و سرزنش اطرافیان تون شده باشید.
درسته؟
عزیزم،،، بیا از امروز به بعد،،، روش تون رو تغییر بدین! 😍
اینطور فکر کنید 👇👇
"همسرم یه مرد مهربون، باگذشت، دست و دل باز، مسئولیت پذیر، مردم دار، حلال خور و کاری هست،،
یه پدر خوب و وظیفه شناس،،
و یه دوست و همسر خوب مثل همه ی مردهای خوب دیگه،،،
فقط یه فرق با بقیه
دلش نمیخواد با زنش بیرون بره،،، صحبت کنه، گرم برخورد کنه،،گل بخره، حرفهای قشنگ بزنه،،
تغییر هم نمی کنه،،،
اما در عوض برای من و بچهها کم نمیذاره،، مهربون و خوبه،، یه همسر و یه پشتیبان محکم هست.
این کارش اذیتم می کنه،،، اما با تمام وجود بهش احترام می ذارم و قبولش میکنم.
مثل خیلی از آدمهای دیگه که یه نقص جسمی دارند،،
و ازدواج کردند، همسرشون هم با نقص همسرشون کنار اومده و همون طوری که هست، بهش احترام میذاره. "
تغییر نگرش شما باعث
تغییر رفتارتون میشه،،
و تغییر رفتار شما،، تغییر رفتار بچهها تون و
⏪⏪⏪⏪⏪آرامش، پذیرش و محبت همسرتون رو به دنبال خواهد داشت. ان شا الله.
و فاصله بین تون کاهش پیدا می کنه،
مطمئن هستم تا امروز، این احترام و تکریم همسرتون در خانواده، توسط فرشته مهربانی مثل شما انجام شده چون،، توانستید این مدت طولانی رو تحمل کنید و فرزندان خوب و شایسته ای تربیت کنید.
فقط از درون خودتون دارین ، حرص و جوش و حسرت میخورین،،،
پس از این به بعد حرص و جوش و شکایت ممنوع ⛔
با شنیدن و دیدن حال و زندگی و آرزوی شما،،، بسیاری از ما متوجه شدیم که یه حمدلله و شکرا لله از ته دل به خدا
بدهکاریم. و شما بانی این شکر هستید.
موید باشید ✋
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#سیاستهای_زنانه 😉
🔵خانوما یکی از رفتارهایی که مردها خیلی دوست دارن،
اینه که خانومشون تند و فرررز باشه،
سعی کنید یه کم تو کارها سرعت عملتون را بالا ببرید، این سرعت عمل به خرج دادن شما را به روحیات مردتون نزدیک میکنه...
👈👈 مثلا وقتی قراره برید جایی، سریع آماده بشید...
نذارید شوهرتون سه ساعت لباس پوشیده منتظرتون بمونه و کلافه بشه...😖
این طبیعیه که خانوما مدت زمان آماده شدنشون خیلی بیشتر از آقایونه،
ولی یه خانووووم 👈جوری وقتو برنامه ریزی میکنه که هم زمان با شوهرش آماده بشه...
🔵یا مثلا تو مراسم های عروسی که معمولا بعد از شام مردها همه بیرون تالار جمع میشن منتظر همسرانشون؛شما سعی کنید جز اولین خانومایی باشید که آماده میشه و میاد پیش شوهرش؛
❌نه اینکه هی صد بار شوهرتون زنگ بزنه بگه چرا نمیای پس کجایی؟
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#آقایان_بخوانند
🍃 محبت برای روح یک زن، مثل هوا برای تنفس لازم است. زن و مرد به محبت همدیگر احتیاج دارند اما نیاز روحی یک زن به محبت شوهر، فوق العاده مهمتر و حساستر است...*
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#همسفربا_خورشید #قسمت13 📌 شماره عمود ۱۳۰۰ 🏙 شهر از دور پیدا بود. تعداد زائرهای پیاده هر لحظه بیشت
#همسفربا_خورشید
#قسمت_آخر
📌 عمود شماره ۱۴۵۲
🔆 خدای من! اینجا یه تیکه از بهشته. نه، اصلا خود بهشته! مگه بهشت چیزی غیر از با امام بودنه؟ از درب اصلی حرم وارد شدیم. خشایار اصلا تو حال خودش نبود. منقلب شده بود و من فقط صدای نالههاشو میشنیدم.
🌅 صدای الله اکبر اذون صبح که بلند شد، درست روبهروی شش گوشهی ملکوتی بودیم. برگشتم و نگاه ملتمسانهای به صورت آقا سید انداختم. خودم هم نمیدونستم چی میخوام. فقط میدونم دلم میخواست پاهام یاریم میکردن و میتونستم به رسم ادب، پای برهنه، برسم خدمت حضرت ارباب. حرم هم عجیب شلوغ بود.
❤️ یا حسین فاطمه! چه عطری فضا رو پر کرده بود، عطر سیب؟! گریه امونم نمیداد. آقا سید گفت: «بلند شو.» بیاختیار از روی ویلچر بلند شدم و قدم برداشتم. هیچ اثری از درد تو پاهام نبود. خشایار داد زد: «حالت خوبه؟ میتونی راه بری؟» اشکهام رو پاک کردم و رو به ضریح گفتم هیچ وقت تو زندگیم این قدر خوب نبودم.
▫️ صورتم رو به سمت آقا سید برگردوندم. چند مرتبه صداش زدم: «آقا سید! آقا سید!» اما نبود. حتی از ویلچر هم اثری نبود. به خشایار گفتم: «ببین میتونی آقا سید رو پیدا کنی؟» انگار سید ما، مثل یه قطره تو همین عطر سیب گم شده بود.
🔻 حالا من اینجام و مسافر اربعین. زیر قبهی اباعبدالله الحسین(ع) و تنها چیزی که مدام به یادم میاد، حرف آقا سیده که میگفت: «مراقب باش، اگر رفتی کربلا دیگه از کربلا برنگردی.»
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت98 💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم ش
#تنها_میان_داعش
#قسمت99
دیگر قدمهایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل #آمرلی هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار میکنی؟»
💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با #داعش بودی؟» و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و #مظلومانه شهادت دادم :«من زن حیدرم، همونکه داعشیها #شهیدش کردن!»
ناباورانه نگاهم میکردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار میکردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول #اسیر شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بستهاش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم.
💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی میدادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، #رزمندهای خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!»
با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازهام را روی زمین میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کردهاند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══