eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.7هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.6هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امسال قرار نیست ندای "مرگ برآمریکا"را در گلو خفه کنیم، حتی پرشورتر از سالهای پیش با صدای جآن و دل فریاد میزنیم: "مرگ بر آمریکا"🇮🇷 22 بهمن ماه بر شما مبارک 🌹🌹 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕 شخصی میگوید: از دست فرزندم نزد امام کاظم علیه السلام شکایت کردم. حضرت به من فرمودند: او را کتک نزن و با وی قهر کن، اما آن را طولانی نکن. 📚(بحار، جلد ۱۰۴، صفحه ۹۹) ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸تشویق زیادی ممنوع! تا تشویق برای کودک بی ارزش نشود و نیز او پرتوقع نشده و برای هر کاری تشویق نخواهد. 🔸کودک را تشویق کنید؛ ولی نه آن قدر که مغرور و خودبین شود. 🔸به کودک پاداش بدهید نه رشوه؛ رشوه، باج دهی است و محتوی یک قرار قبلی، بنابراین نگویید " اگر این کار رو بکنی من..." پاداش، بدون قرار قبلی صورت می گیرد. 🔸 بین نوع تشویق و عمل کودک، تناسب برقرار کنید. 🔸 بد قولی نکنید. 🔸 قدردانی کنید نه ارزیابی. نگویید " تو بهترین..." بگویید "این کار تو مرا خوشحال کرد." ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دادن مسئوليت به موقع و به اندازه به كودك يكی از روش های آموزش استقلال به كودك است. كودكان وابسته بسيار آسيب پذيرند كودكان بايد ياد گيرند كنترل زندگی خود را به دست بگيرند. غذا خوردن، لباس پوشيدن و حمام كردن از موارديست كه كودك بايد با كندی وريخت و پاش و اشتباه انجام دهد و در مسير رشد به تدريج وبا كمك شما انجام درست آن را بياموزد. كودك بايد مسئوليت بيدار شدن و درس خواندنش را به عهده بگيرد و شما فقط برای كمك حضور داشته باشيد نه انجام كارها. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
خانم آقای بهشتی 🌷 بانوی بهشتی 🌹 ⚠در آخرالزمان مسائل و مشکلات عقیدتی زیاده.. گاهی دینداری شخص از صبح تا شب تغییر میکنه! امکان اینکه فرزندانت عاقبت به خیر بشن و همیشه در مسیر درست و صراط مستقیم باشند،، 👈 خیلی سخته! برای همین ممکنه اضطراب و نگرانی داشته باشید... ممکنه همین الان هم،، فرزندت داره راه شر و ناثواب میره،، و ممکنه عاقبت به خیر نشه و همین باعث اضطرار و استرس زیاد شما شده... ✴صاحب نَفَسی این فرمول رو برای عاقبت به خیری و اصلاح فرزندان بیان کردند : ✳1. تلاوت روزی 5 مرتبه،، "سوره مبارکه انسان" و ثواب آن به امام زمان علیه السلام.. ⬅حتی در اصلاح فرزندانی که تا آخر خط انحراف رفتند،، بسیار بسیار موثره!! برای هر فرزند روزی 5 مرتبه... ✔ ✳2. دعای 25 صحیفه سجادیه: این دعا یک پک فرهنگی و رمز گذاری شده ست. دعا خاصیت تربیتی داره. یعنی با مداومت منظم بر دعای معصوم،، نگرش، فکر،، شخصیت، هویت و حالت شخص دعا کننده و کسی که برای او دعا میشه،، 👈نورانی و الهی میشه. معمولا بعد از سه یا 7 روز اثرات تربیتی دعا را می بینید. برای مداومت بر دعا میتونید به ازای سن فرزند چله بگیرید. مثلا برای فرزند 6 ساله،، شش چله و بعد به صورت همیشگی بخونید. ✳3. توسل به شهدا و مادران شهدا... مخصوصا شهدایی که مشکل شبیه فرزند شما داشتند. 👈توسل به حر یار امام حسین علیه السلام،، 👈 یا شهید ضرغام حر انقلاب... یا شهید هادی، شهید حججی، شهید سلیمانی و.... و مادران بزرگوارشون، بسیار موثر هست. 💥 سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت ولی عصر (عج) صلوات ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان نویسنده : ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت111 💠 پاهای نحسش را دو طرف شانه سیدحسن کوبید و خنجری که برای من کشیده بود، از
💠 کاسه چشمانم از گریه پُر شده و به سختی می‌دیدم مادر مصطفی دوباره خودش را روی زمین به سمتم می‌کشد. هنوز نفسی برایش مانده و می‌خواست دست من را بگیرد که پیکر بی‌جانم را از زمین کندم و خودم را بالای سرش رساندم. سرش را در آغوشم گرفتم و تازه دیدم تمام شال سبزش از گریه خیس شده و هنوز بدنش می‌لرزید. یک چشمش به پیکر بی‌سر سیدحسن مانده و یک چشمش به امانتی که به بهای سالم ماندنش سیدحسن شد که دستانم را می‌بوسید و زیر لب برایم نوحه می‌خواند. 💠 هنوز قلبم از تپش نیفتاده و نه تنها قلبم که تمام رگ‌های بدنم از وحشت می‌لرزید. مصیبت سیدحسن آتشم زده و از نفسم به جای ناله خاکستر بلند می‌شد که صدای توقف اتومبیلی تنم را لرزاند. اگر دوباره به سراغم آمده بودند دیگر زنده رهایم نمی‌کردند که دست مادر مصطفی را کشیدم و با گریه التماسش کردم :«بلند شید، باید بریم!» که قامتی مقابل پای‌مان زانو زد. 💠 مصطفی بود با صورتی که دیگر رنگی برایش نمانده و چشمانی که از وحشت رنگ خون شده بود. صورتش رو به ما و چشمانش به تن غرق سیدحسن مانده بود و برای نخستین بار اشکش را دیدم. مادرش مثل اینکه جانی دوباره گرفته باشد، رو به پسرش ضجه می‌زد و من باور نمی‌کردم دوباره چشمان روشنش را ببینم که تیغ گریه گلویم را برید و از چشمانم به جای اشک، خون پاشید. 💠 نگاهش بین صورت رنگ پریده من و مادرش سرگردان شده و ندیده تصور می‌کرد چه دیده‌ایم که تمام وجودش در هم شکست. صدای تیراندازی شنیده می‌شد و هرلحظه ممکن بود دیگری برسد که با همان حال شکسته سوارمان کرد، نمی‌دانم پیکر سیدحسن را چطور به تنهایی در صندوق ماشین قرار داد و می‌دیدم روح از تنش رفته که جگرم برای اینهمه تنهایی‌اش آتش گرفت... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══