🌻﷽🌻
#طرح_ختم_صوات_ویژه_ماه_رجب
📣دوستان و همراهان عزیز طرح ختم صلوات گذاشتیم برای
#سلامتی و #فرج آقا امام زمان علیه السلام
✅ هر کس هر تعداد صلوات رو میتونه بفرسته
لطفا فقط #تعداد رو به آیدی زیر اعلام کنه 👇
@YAMAHDI_MARADARYAB2
@YAMAHDI_MARADARYAB2
🔴این طرح ویژه #ماه_رجب هست و صلوات ها #تا_آخر_ماه_رجب باید فرستاده بشه
#صدها_گره_فتاده_ز_هجرت_به_کار_ما
#خانمها_بخوانند
در ارتباط با همسرتان رفتار منحصر به فرد داشته باشید و از کلمات خاصی برایش استفاده کنید که فقط مختص همسرتون هستند.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گناه یعنی چی؟
👈🏻تا حالا از این زاویه بهش نگاه کرده بودی؟!
#تصویری
@Panahian_ir
استاد #پناهیان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت123 💠 فیلمی پخش شده بود از سربازی سوری که در داریا مجروح به دست #ارتش_آزاد اف
#دمشق_شهرعشق
#قسمت124
💠 جذبه نگاه مصطفی نگاهم را تا چشمانش کشید و دیدم دریای احساسش طوفانی شده و میخواهد دلم را غرق #عشقش کند که سراسیمه پا پس کشیدم.
ابوالفضل نگاهی به من کرد و همیشه شیطنتی پشت پاسخش پنهان بود که سر به سر پیرزن گذاشت :«اگه خودش کسی رو دوست داشته باشه، من نوکرشم هستم!»
💠 و اینبار انگار شوخی نکرد و حس کردم میخواهد راه گلویم را باز کند که با #محبتی عجیب محو صورتم شده بود و پلکی هم نمیزد.
گونههای مصطفی گل انداخته و در خنکای شب آبانماه، از کنار گوشش عرق میرفت که مادرش زیر پای من را کشید :«داداشت میگه اگه کسی رو دوست داشته باشی، راضیه!»
💠 موج #احساس مصطفی از همان نگاه سر به زیرش به ساحل قلبم میکوبید و نفسم بند آمده بود که ابوالفضل پادرمیانی کرد :«مادر! شما چرا خودت پسرت رو زن نمیدی؟»
و محکم روی پا مصطفی کوبید :«این تا وقتی زن نداره خیلی بیکلّه میزنه به خط! زن و بچه که داشته باشه، بیشتر احتیاط میکنه کار دست خودش و ما نمیده!»
💠 کمکم داشتم باور میکردم همه با هم هماهنگ شدند تا بله را از زیر زبان من بکشند که مادر مصطفی از صدایش شادی چکید :«من میخوام مصطفی رو زن بدم، منتظر اجازه شما و رضایت خواهرتون هستیم!»
بیش از یک سال در یک خانه از #داریا تا #دمشق با مصطفی بودم، بارها طعم احساسش را چشیده و یک سحر در #حرم حرف عشقش را از زبان خودش شنیده بودم و باز امشب دست و پای دلم میلرزید.
💠 دلم میخواست از زبان خودش حرفی بگوید و او همه #احساسش در نگاهش بود که امشب دلم را بیش از همیشه زیر و رو میکرد.
ابوالفضل کار خودش را کرده بود که از جا بلند شد و خندهاش را پشت بهانهای پنهان کرد :«من میرم یه سر تا مقرّ و برمیگردم.» و هنوز کلامش به آخر نرسیده، مصطفی از جا پرید و انگار میخواست فرار کند که خودش داوطلب شد :«منم میام!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت125
💠 از اینهمه دستپاچگی، مادرش خندید و ابوالفضل دیگر دلیلی برای پنهانکاری نداشت که با نمک لحنش پاسخ داد :«داداش من دارم میرم تو راحت حرفاتو بزنی، تو کجا میخوای بیای؟»
از صراحت شوخ ابوالفضل اینبار من هم به خنده افتادم و خنده بیصدایم مقاومت مصطفی را شکست که بیهیچ حرفی سر جایش نشست و میدیدم زیر پردهای از خنده، نگاهش میدرخشد و بهنرمی میلرزد.
💠 مادرش به بهانه بدرقه ابوالفضل بهزحمت از جا بلند شد، با هم از اتاق بیرون رفتند و دیگر برنگشت.
باران #احساسش به حدی شدید بود که با چتر پلکم چشمانم را پوشاندم و او ساده شروع کرد :«شاید فکر کنید الان تو این وضعیت نباید این خواسته رو مطرح میکردم.»
💠 و من از همان سحر #حرم منتظر بودم حرفی بزند و امشب قسمت شده بود شرح #عشقش را بشنوم که لحنش هم مثل دلش برایم لرزید :«چند روز قبل با برادرتون صحبت کردم، گفتن همه چی به خودتون بستگی داره.»
نگاهش تشنه پاسخی به سمت چشمه چشمانم آمد و من در برابر اینهمه احساسش کلمه کم آورده بودم که با آهنگ آرمشبخش صدایش جانم را نوازش داد :«همونجوری که این مدت بهم اعتماد کردید، میتونید تا آخر عمر بهم #اعتماد کنید؟»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت126
💠 طعم #عشقش به کام دلم بهقدری شیرین بود که در برابرش تنها پلکی زدم و او از همین اشاره چشمم، پاسخش را گرفت که لبخندی شیرین لبهایش را ربود و ساکت سر به زیر انداخت.
در این شهر هیچکدام آشنایی نداشتیم که چند روز بعد تنها با حضور ابوالفضل و مادرش در دفتر #رهبری در زینبیه عقد کردیم.
💠 کنارم که نشست گرمای شانههایش را حس کردم و از صبح برای چندمین بار صدای تیراندازی در #زینبیه بلند شده بود که دستم را میان انگشتانش محکم گرفت و زیر گوشم اولین #عاشقانهاش را خرج کرد :«باورم نمیشه دستت رو گرفتم!»
از حرارت لمس احساسش، گرمای #عشقش در تمام رگهایم دوید و نگاهم را با ناز به سمت چشمانش کشیدم که ضربهای شیشههای اتاق را در هم شکست.
💠 مصطفی با هر دو دستش سر و صورتم را پوشاند و شانههایم را طوری کشید که هر دو با هم روی زمین افتادیم.
بدنمان بین پایههای صندلی و میز شیشهای سفره #عقد مانده بود، تمام تنم میان دستانش از ترس میلرزید و همچنان رگبار #گلوله به در و دیوار اتاق و چهارچوب پنجره میخورد.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته
⛔️هیچ زن و شوهری بیعیب نیستن...!
#هردوبشنویم 😊
استاد #عباسی_ولدی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
بچه زیر 11 سال داری؟؟
پس معطل چی هستی سریع #عضو شو 👆👆
🎈 از بهترین کانالهای حوزه کودک در ایتا👌👌
#صفحه290ازقرآن🌸
#جز_پانزده🌸
#سوره_اسرا🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_احمد_تدین 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
♨️انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است.
🔸از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر(سلام الله علیه) را نزدیک فرماید و چشم های ما را به جمال مقدسش روشن.
🔹 ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این انتظار خدمت بکنیم.
🔸انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند، و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود.
🖋#امام_خمینی (ره)
📚صحیفه نور، جلد ٧،صفحه ٢۵
🔅بیا که دیده به دیدارت آرزومند است...
#اللّهمعجّللولیکالفرج 🌾🌹
🌾🍃🌹🌾🍃🌹🌾🍃🌹🌾🍃
#هردوبخوانیم 🧕
آقای بهشتی 🌹
بانوی بهشتی 💐
✍اختلاف داشتن در زندگی زناشویی بسيار طبيعیه،،
اما چگونگی حل اختلافات،،
"هنر" یک آقا و بانوی بهشتی هست. 👉
💎با كمک همسرتون "قوانينی" برای زمانی كه عصبانی هستيد،،
يا با رفتار همسرتون مخالفيد وضع كنيد.
مثلا ...
1⃣قهر نكنيم.
2⃣ به هم "ناسزا" نگیم.
3⃣ مقابل "بچهها" دعوا نكنيم.
4⃣ جای "خواب" خود رو جدا نكنيم.
5⃣ "اشتباهات گذشته" رو به رخ نكشيم.
6⃣ اختلافات خانوادگی رو "بيرون" از محيط خونه مطرح نكنيم.
7⃣در هر صورت به نظر و عقیده هم احترام بگذاریم.
🍃آقا و بانوی بهشتی 🍃
👈 برای حل مشكل زندگی تون "وقت" بذارید.
در زمان گفتگو،،
گوشی موبايل، تلفن، روزنامه،
و بقيهی مواردی كه باعث"پرت شدن حواس" تون میشه،،
رو از دسترس خارج كنيد.
در این جلسه ی زوجینی،،
سعی كنيد به "یه نتيجه" برسيد،،
⬅كه هر دو طرف راضی باشيد.➡
اگر به چنين نقطهای "نرسيديد"،،
نتيجه بگيريد كه،،
بر سر اين موضوع تفاهم نداريد و
#آتش_بس كنيد.⏩
و بعد از این،،
هر بار به این مسئله رسیدید،،
بدون نیش و کنایه و طعنه،،❌
به نظر و عقیده همدیگه احترام بذارین و
همدیگه رو آزار ندین و
⏪ از موضوع بگذرید.
بعد از مدتی،،
👈ثمره این احترام و ادب،،
اینه که،،
بدون اینکه متوجه بشین،،
👌💖محبت و عشق تون بهم زیادتر و مسائل حل نشده بین تون،،
کمرنگ، بی اهمیت و حل خواهد شد. ✅
#هنر_حل_تعارض_زوجینی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🧔🏻
نیمی از گلایه ها زمانی تمام می شود
که فقط به او بگویی:
حق با توست!
حق با توست، یعنی عذرخواهی کردن
یعنی "دوستت دارم"
یعنی اینکه می بوسمت.
باور کن
برای آدم هایِ با ارزش در زندگیتان
جمله "حق با توست"
زیباترین جمله آتش بس است..
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#آقایان_بخوانند🧔🏻
🔴 #مقدم_داشتن_همسر_از_فرزندان
💠 مردان بدانند که باید برای همسرشان بیشتر از فرزندان #ارزش قائل شوند.
کاری کنید که #بچهها بدانند شما اول از همه به همسرتان توجه دارید.
💠 چنین توجهی از جانب شما #انرژی مضاعف به همسرتان میبخشد و هر دوی شما را نسبت به اداره مشکلات، هماهنگ و #همدل میسازد.
💠 علاوه بر اینکه بسیار در #حل اختلافات و نیز تولید #محبت جدید کارساز است.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند 🧕
#سیاستهای_همسرداری 🎀
💢هرگاه خواستهای از شوهرتان دارید و او به هر دلیلی (ولو بیجهت) با شما مخالفت میکند به او با روی باز و رضایت بگویید:
چون شما گفتی چشم...
انجام نمیدهم
♨️ مردها ناخواسته شیفته و عاشق چنین زنی میشوند.
♨️ و یقینا چنین مردی به مرور، خواستههای چنین همسری برایش ارزش پیدا کرده و در رفتار، او را درک خواهد کرد.
♨️ فقط کمی صبوری میخواهد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#حدیث_عشق
امام صادق (ع)
هر چه محبت مرد بر زن بیشتر گردد بر فضیلت ایمانش افزوده میشود
من لایحضره الفقیه ج 3.ص 251
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══