#صفحه298ازقرآن🌸
#جز_پانزده🌸
#سوره_کهف🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_محمدعلی_برنجی_زاده 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت140 💠 پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم میدادند که
#دمشق_شهرعشق
#قسمت141
و💠 جریان خون به زحمت خودش را در رگهایم میکشاند، قلبم از تپش ایستاده و نفسم بیصدا در سینه مانده بود و او طوری عربده کشید که روح از بدنم رفت :«یا حرف میزنی یا همینجا ریز ریزت میکنم!»
و همان #تهدیدش برای کشتن دل من کافی بود که چاقوی کوچکی را از جیب شلوارش بیرون کشید، هنوز چند پله مانده بود تا به قتلگاهم برسم و او از همانجا با تیزی زبان جهنمیاش جانم را گرفت :«آخرین جایی که میبرّم زبونته! کاری باهات میکنم به حرف بیای!»
💠 قلبم از وحشت به خودش میپیچید و آنها از پشت هلم میدادند تا زودتر حرکت کنم که شلیک #گلوله پرده گوشم را پاره کرد و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت.
از شدت وحشت رمقی به قدمهایم نمانده و با همان ضربی که به کتفم خورده بود، از پله آخر روی زمین افتادم. حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد و انگار عدهای میدویدند که کسی روی کمرم خیمه زد و زیر پیکرش پنهانم کرد.
💠 رگبار گلوله خانه را پُر کرده و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را بپوشاند، تکانهای قفسه سینهاش را روی شانهام حس میکردم و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند :«#یا_حسین!» که دلم از سوز صدای مظلومش آتش گرفت.
گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد، پیراهنم از پشت خیس و داغ شده و دیگر نالهای هم نمیزد که فقط خسخس نفسهایش را پشت گوشم میشنیدم.
💠 بین برزخی از #مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بیوقفه، چیزی نمیفهمیدم که گلوله باران تمام شد.
صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود، چیزی نمیدیدم و تنها بوی #خون و باروت مشامم را میسوزاند که زمزمه مصطفی در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد.
💠 گردنم از شدت درد به سختی تکان میخورد، بهزحمت سرم را چرخاندم و پیکر پارهپارهاش دلم را زیر و رو کرد. ابوالفضل روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود، از تمام بدنش خون میچکید و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت142
💠 تازه میفهمیدم پیکر برادرم سپر من بوده که پیراهن سپیدم همه از خونش رنگ گُل شده بود، کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین نوری که به نگاهش مانده بود، دنبال من میگشت.
اسلحه مصطفی کنارش مانده و نفسش هنوز برای #ناموسش میتپید که با نگاه نگرانش روی بدنم میگشت مبادا زخمی خورده باشم.
💠 گوشه پیشانیاش شکسته و کنار صورت و گونهاش پُر از #خون شده بود. ابوالفضل از آتش اینهمه زخم در آغوشش پَرپَر میزند و او تنها با قطرات اشک، گونههای روشن و خونیاش را میبوسید.
دیگر خونی به رگهای برادرم نمانده بود که چشمانش خمار خیال #شهادت سنگین میشد و دوباره پلکهایش را میگشود تا صورتم را ببیند و با همان چشمها مثل همیشه به رویم میخندید.
💠 اعجاز نجاتم مستش کرده بود که با لبخندی شیرین پیش چشمانم دلبری میکرد، صورتش به سپیدی ماه میزد و لبهای خشکش برای حرفی میلرزید و آخر نشد که پیش چشمانم مثل ساقه گلی شکست و سرش روی شانه رها شد.
انگار عمر چراغ چشمانم به جان برادرم بسته بود که شیشه اشکم شکست و ضجه میزدم فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🔅اگر به چشم ما آیی، سپیده خواهد شد
سحربه یُمنِ تو ،ای نور! دیده خواهد شد
🔅فضای باور ما درهوای آمدنت
پر از طراوت سیب رسیده خواهد شد
#اللّهمعجّللولیکالفرج 🍃🌸🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼 #سلام_امام_زمانم 🌼
#ما قرنها منتظر يار غائب ايم
بر ديوِ يأس با #سپر صبر غالب ايم
درپشت ابر #پرتو خورشيدديده ايم
شب تاسحر منتظر صبح صاحب ايم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
ســــــــ🤝🌹ـــــــــلام به همراهان گرامی زندگی عاشقانه، خداقوت میگم امیدوارم پــــــــــرانرژی باشید💖
📌 امروز یک سری نکاتِ
«تمیز کاری حال وپذیرایی» رو عرض میکنم خدمتتون که البته انجام همش کار یک روز نیست
مگه اینکه تصمیم داشته باشید خودتون اذیت کنید‼️
🌀حداقل توی ← ۲ روز→ این کارها رو تقسیم کنید... اگرم عجله ندارید آرومتر انجامش بدین.
⬅️ نکته مهم در "خونه تکونی" در یک ماه اینه که؛ جاهایی که قبلا تمیز کردین دیگه اجازه ندین کثیـــــ👹ــــف بشه...!!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💭 کارهایی که برای تمیزی حال و پذیرایی منزل باید انجام بدین؛👇
1⃣ ) درب ورودی منـــ🚪ــزل و درب ها رو کامل گردگیری و تمیز کنید. «دستگیره» درب هافراموش نشه...
2⃣ ) شــــ🏚ــــــومینه اگر دارین سفال هاش رو بشورین و داخلش رو جارو برقی بکشید
3⃣ ) یک ظرف آب گـــ♨️ــــرم و پودر، آماده کنید و ← گل های مصنوعی → رو توی اون ظرف بگذارید نیم ساعتی بمونه تمیز بشه بعد آبکشی کنید
4⃣ ) « بـــوفه » رو تمیز کنید و تمام ظروف داخلش و همینطور بالای بوفه رو دستمال بکشید💯
5⃣ ) لوســــ🏵ــــــتر ها کامل تمیز شود و حباب ها را بشورید
6⃣ ) "جاکفشی" منزل رو خالی کنید و کفش های زمســـ👢ــــتانی رو جمع کنید و کفش ها را کامل تمیز کرده ومجدد بچینید...
7⃣ ) آینه ها رو تمیز کنید
چراغ های روشـنایی وشمعدان ها رو گردگیری کنید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══