eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.8هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸 خدای مهربانم به امید رحمت بیکرانت از خواب بیدار شدیم آنچه عنایت کنی نشان از کرامتت آن چه ندهی حکمت نهفته ات در همه احوال ماست خـدايا به ما حکمتی ده که فقط زیبائی‌ عظمت تو را در درونمان احساس کنيم ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕 همسر عصبانی و بددهن مهمترین اصول در جلوگیری از دعوای زن و شوهری و عصبانیت و بدزبانی همسر این است که قِلِق همسرتان را بشناسید و بهانه‌ی عصبانیت و بدزبانی او را ایجاد نکنید. اگر مجبور باشید ساعتی در کنار یک دیوانه‌ی خطرناک سر کنید یقیناً در این مدت قلق او را به دست می‌آورید تا در امان باشید. به فرض اگر قاشق شما به ته بشقاب بخورد و با صدای آن، عصبانی می‌شود مواظب خواهید بود تا قاشق شما به ته بشقاب نخورد. از مهمترین اصول در جلوگیری از دعوا، عصبانیت و بدزبانی همسر این است که قلق همسرتان را بشناسید و بهانه‌ی عصبانیت و بدزبانی او را ایجاد نکنید. لازمه‌ی اینکار ، شناخت توقّعات و گلایه‌های پرتکرار ولو بیجای همسر است. تا با مدیریت رفتار و گفتار خود، فضای خانه را از تشنّج دور نگه دارید. و البته نتیجه‌ی این مراقبت و مدیریت که نوعی مبارزه با هوای نفس است ، کسب محبوبیت برای شماست و به تدریج صفات ناپسند همسرتان اصلاح خواهد شد. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕 ➕سیاست و مدیریت زندگی مخصوص بانوان عزیز 1. استقلال و قدرت مرد را با سوال کردن زیاد از بین نبرید. 2. آیا میدانید با بعضی از سوال ها مانند تا به حال کجا بودی ، مرد احساس بی استقلالی میکند؟ 3. به فکر کنترل و تغییر شوهرتان نباشد ؛ چرا که اوضاع بدتر میشود . 4.اگر قدرت مرد در خانه تخریب شود ، زن نمیتواند جایگاه آن را در خانه پر کند 5.آیا میدانید با جدل کردن ، فریاد زدن و سوال های زیاد ، خصوصا جلوی بچه ها قدرت مرد را کاهش میدهید؟ 6. سعی نکنید حرف آخر را در زندگی شما بزنید. 7.مردان بیشتر دوست دارند در کارهایشان به آن ها آفرین گفته شود. 8. اگر شوهرتان یکی از وسایل خراب خانه را درست کرد ، او را تشویق کنید. 9.مردان دوست دارند بخشی از تعریف و تحسین را از همسرشان بشنوند. 10. متوجه باشید که شوهرتان گاهی نیاز دارد با دوستانش تفریح کند. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👸🏻 طریقه تغییر رفتار شوهر خانما یه موقع شوهرتون یه ایرادی داره توی رفتار یا اخلاق یا برخوردش یا هر چیز دیگه ای، شما سریع به خاطر اون ایراد تذکر ندین و غر نزنین چون باعث میشه بعدا حتی با روشهای درست هم بخواین کمکش کنین واسه رفع اون مشکل حتما جبهه گیری میکنه 👈🏻چون مردها اگر بدونن کمر همت بستین واسه تغیرشون شدیدا مقابله میکنن، پس صبور باشید و با تدبیر درست سعی کنین اون ایراد رو برطرف کنین مثلا: شوهرتون تو جمع حواسش به شما نیست و انگار شما رو یادش میره یه موقع که اوضاع خوبه و توجه بهتون نشون میده و هواتونو داره ✔ بگید: وای چقد خوبه که حواست بهم هست ممنونم که همیشه هوامو داری اینجوری خیلی خوشحالم میکنی و توی بقیه مشکلات میتونید از این روش کمک بگیرید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
1_402222712.mp3
4.09M
🎙 برای یک زندگی شیرین و موفق، این نکات را باید زن و مرد رعایت کنند. استاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
اگر روابط شما آن طور كه می‌خواهيد نيست، مطمئن باشيد كسی كه بايد تغيير كند، خود شما هستيد!!! ما يک عمر منتظر زن ايده‌آل يا مرد ايده‌آل می‌نشينيم، در حالی که زن ايده‌آل و مرد ايده‌آل وجود ندارد. با خودتان فكر كنيد و ببينيد اگر شما مرد ايده‌آل يا زن ايده‌آل خود نيستيد و اگر شما با خودتان ازدواج نمی‌كرديد، چرا كس ديگری بايد با شما ازدواج كند؟ اگر شما با تمام وجود عاشق خودتان نیستید و اين عشق قابل لمس نيست و در پوست خود راحت نيستيد، شفاف نيستيد، صادق نيستيد، اين را عوض كنيد. ‌انرژی خود را در عوض كردن شوهر یا زن خود هدر ندهيد. اگر شما نخواهيد خودتان را نجات بدهيد، خدا هم شما را نجات نخواهد داد! ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان محتوایی ..... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت50 تا درو بست روی زانو هام افتادم...😣😭 دلم میخواست بلند گریه کنم.ولی جلوی دهانم
وقتی چشمهامو باز کردم.. یاد امین افتادم و رفتنش.😣😭دوباره چشمه ی اشکهام جوشید.به اطراف نگاه کردم.اتاق سفید و خالی.فهمیدم بیمارستان هستم.🏥😣 مامان اومد بالا سرم.هیچی نداشتم بگم.مامان هم چیزی نگفت.علی اومد تو اتاق.گفت: _بیدار شدی.😊 فقط نگاهش کردم.گوشی رو گرفت سمت من و گفت: _امینه.وقتی از حال رفتی فامیلاش بهش زنگ زدن زهرا حالش بد شده،برگرد.الان پشت خطه.نگرانته.😊 دستم تکان نمیخورد.به سختی گوشی رو ازش گرفتم.😢😣مامان و علی رفتن بیرون. -سلام امین جانم😍 نفس راحتی کشید و گفت: _سلام جان امین...خوبی؟😧😥 صداش خیلی نگران بود.بالبخند گفتم: _خوبم،نگران نباش.ترفند زنانه بود.😌باید پیش فامیل شوهر طوری رفتار میکردم که بدونن خیلی دوست دارم.☺️😍 خندید.بعد گفت: _نمیدونی چه حالی شدم.هزار بار مردم و زنده شدم.😍😥 از اون طرف صداش کردن.🌷به اونا گفت: _الان میام... به من گفت:_زهرا جان😍 -جانم☺️ -صدام میکنن.باید برم.مراقب خودت باش😍 -خیالت راحت.برو.خداحافظ😊👋 -خداحافظ😍 تاگوشی رو قطع کردم عمه زیبا زنگ زد.گفت _خوشحالم حالت خوبه.الان دیگه خیالم راحته امین بخاطر تو هم شده برمیگرده.😊 روزهای بدون امین خیلی سخت تر از اون چیزی بود که فکر میکردم... هر روز میگفتم امشبو دیگه نمیبینم،امروز دیگه میمیرم.😣ولی بازهم زنده بودم.کلاس های دانشگاه رو میرفتم،باشگاه میرفتم،بسیج میرفتم،مهمونی میرفتم،مهمون میومد خونه مون پذیرایی میکردم،شوخی میکردم،میخندیدم ولی فقط بود.😞😣 برای اینکه پدرومادر و برادرام کمتر اذیت بشن. ولی خودم خوب میدونستم دارم فیلم بازی میکنم.جای خالی امین قابل تحمل نبود. یه روز عمه زیبا بهم زنگ زد. خیلی مهربون باهام صحبت میکرد.از سیلی ای که عمه دیبا بهم زده بود خیلی عذرخواهی کرد.ازم خواست بهش سر بزنم.😊منم قبول کردم.هفته ای یکبار میرفتم دیدنش و هربار با محبت باهام رفتار میکرد.مطمئن نبودم رفتن پیش خاله ی امین کار درستی باشه.از امین پرسیدم،گفت برو پیشش،خوشحال میشه. به خاله ش هم سر میزدم... حانیه دیگه مثل سابق باهام رفتار نمیکرد.کلا حانیه از اولین باری که امین رفته بود سوریه، خیلی تغییر کرده بود.😔 چهل و پنج روز گذشت... چهل پنج روزی که برای من به اندازه ی چهل و پنج سال بود.احساس پیری میکردم.😞😣 باالاخره روز موعود رسید.... امروز امین میرسه.😍😇همه خونه خاله مهناز دعوت بودن.من و خانواده م هم ناهار دعوت بودیم.امین قرار بود بعدازظهر برسه.همه خوشحال بودن و من خوشحال تر از همه.صدای زنگ در اومد.همه رفتن تو حیاط. پاهای من قدرت حرکت نداشت.جلوی در هال ایستاده بودم.😥😍😢به دیوار تکیه داده بودم که نیفتم. در حیاط باز شد و امین اومد تو.... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══