eitaa logo
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
24.4هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3هزار ویدیو
88 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام وقت بخیر من ۱۷ سال ازدواج کردم ولی انتخاب همسرم نبودم مادر همسرم دنبال یه عروس متدین و مذهبی میگشته اگه خودش پسند میکرده نظر خودش رو القا میکرده به پسرش و به قول همسرم میگه منم جرعت نمیکردم که بگم این زنو نمیخوام دوست ندارم ولی به زور اجبار ازدواج میکنه از همون اول سردی همسرم رو حس میکردم هیچ وقت توی خونه نمیموند همیشه فراری بود و بیشتر با دوستاش خوش می‌گذروند گفتم بچه دار میشم به هوای بچه تو خونه پابند میشه ولی نشد که نشد خیلی دوست داره با دوستاش رفت و آمد کنه گلایه که میکنم میگه خب تو هم بیا بریم خونه دوستام با خانمش آشنا میشی و دوست میشی کلا رفت و آمد با خانواده دوستاش رو هم خیلی دوست داره ولی من هیچ علاقه ای ندارم برای همین میگه تو زن به حرف گوش کنی نیستی کلا دیگه باهام حرف نمیزنه صبح ساعت ۹ میره سرکار تا ۹ شب بعد سر کار میره خونه دوستاش مافیا بازی میکنه تا ساعت ۱۲ شب بیرون شام میخوره همچین میاد خونه که منو بچه هام خوابیم دخترام هم دیگه باباشون رو نمیبینن حتی روزهای جمعه ساعت ۹ صب میزنه بیرون ساعت ۱۲ شب میاد دخترام فقط صبح جمعه پدرشون رو میبینن هیچ محبتی بین پدر و دخترام رد و بدل نمیشه دختر بزرگم ۱۶ سالش میگه منکه محبت پدر ندیدم اگه به راه کج کشیده نشدم اگه دوست پسر ندارم فقط لطف خدا و امام زمان که هوای منو دارن من ۴۰ سالم اینقدر نیاز به محبت دارم اینقدر کم آوردم نمیدونم چطوری ۲۰ سال با این مرد زندگی کردم با این شرایط الان بیشتر از زمان جوانیم نیاز به همدم و مونس دارم نیاز به رابطه دارم بخدا بدن درد میشم هواسمو پرت میکنم که نکنه شیطون گولم بزنه خود ارضایی کنم اگه ترس از خدا نبود حتما مرتکب گناه میشدم گریه دخترم رو میبینم داغون میشم با شوهرم صحبت میکنم دلیل کارش رو میخوام توضیح بده میگه اون طوری که من میخوام باید لباس بپوشی و راه بری اون مهمونی هایی که من میرم باید بیای از نظر اعتقادی زمین تا آسمون با هم فرق میکنیم به طلاق فکر میکنم دخترم رای مو میزنه میگه باز سایه بابا روی سرمون هست باید خدا رو شکر کنیم منکه فکر میکنم حتمی شوهرم با کس دیگه ای در ارتباط هست مگه میشه نیاز نداشته باشه لطفا راهنمایی بفرمایید خسته ام خسته 😔
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام آقای دکتر وقت بخیر دختری هستم هفده ساله چندین خواستگار داشتم هر کدوم را به دلایلی جواب کردم یه خواستگاری دارم چند سالی هست که میاد ، خانوادم همه میگن خوبه و مشکلی ندارد اما از نظر مالی خانواده ما بهترن حس خودم نسبت به پسره رو نمیدونم نمیتونم بگم دوسش دارم یا اینکه هیچ حسی بهش ندارم از وقتی این خواستگار برام اومده وسواس ذهنی گرفتم ، هر ظرف رو چندین بار آب میکشم تو کوچک ترین کار وسواس ذهنی به خرج میدم چیکار کنم بنظرتون؟
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام در مورد دوران نامزدی بیشتر توضیح میدید که چگونه باید باشد تحت چه چهار چوب هایی و چه مقدار زمان ؟ متشکرم
🔰 مهم سحر و جادو و نام مادر کد کیهانی و شمع تراپی و انرژی قرآنی و... 👇👇👇👇👇 لطفا با دقت گوش دهید 👇👇👇👇👇
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام‌روزتون بخیر. ببخشید اقای دکتر دختری دارم ۶ساله کلاس اول میره.یه مشکلی داره اینکه خیلی انرژی زیادی داره یکسره میخواد باهاش بازی کنیم اصلا خسته نمیشه و یه جا بند نمیشه تو ماشین یا مهمونی یا تو خونه حتی همش در حال راه رفتن و تکون خوردنه.یه مشکل دیگه اینکه هر حرفی بهش میگیم برعکس عمل میکنه.خیلی براش نگرانم.دو تا پسر بزرگتر هم دارم اصلا اینطوری نبودن. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
⁉️ مهم 🔰 با توجه به همزمانی عید و ایام شهادت مولا امیرالمومنین ع، آیا تبریک عید گفتن ایراد دارد ⁉️ ✅ جواب : حضرت آقا در سال ۱۳۸۵ که عید و همزمان شده بود ، اینگونه هم گفتند و هم . می شود هر دو‌ را با هم جمع کرد با رعایت حدود و حرمت ایام شهادت.
📌 ارسالی شما عزیزان همراه من ۱۳ساله ازدواج کردم وهمسرم ازتحصیلات بالایی برخورداره ولی بااین وجودوقتی من ازشون تقاضایی میکنم وتاکیدمیکنم که مثلافلان قضیه ایی روبه کسی نگن ولی متاسفانه مکرراین کاروانجام میدن ومن به شدت بااین قضیه مشگل دارم چون خیلی وقتهاباعث اختلافتی شدیدشده که حتی منجربه ناراحتی های فامیلی هم حتی شده که من به سختی تونستم دوباره رابطه روجوش بدم من درمقابل این رفتارهمسرم که متاسفانه تغییرناپذیره چه کارکنم ؟
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام روز بخیر جناب دکتر صادقیان تشکر از زحمات شما من دارم تلاش میکنم نسبت به چند مورد که باعث تعارض در زندگی مشترک شده ، حساسیت خود را کم کنم ولی نیاز به تمرین و اجرا همین راهکارهای شما رو داره و نیاز به زمان داره . یکی از آنها وقت گزاشتن زیاد همسرم برای پدر مادرش هست و اینکه قدرت بیان گفتن نه نداره به خواسته های بی حد و حدود آنها پدر همسرم شش پسر داره که هشتاد درصد روی همسر من حساب باز کرده . خواسته مالی نیست . زمانش رو در اختیار می گیره برای رفت و آمد به روستا که مسافت زیاد هم داره و هر دو سه روز باید ببره آنها را و مجدد برگردونه آنها را . در هر سری هم که می‌ره و برمیگرده ، خستگی راه رو تنش می مونه و همین باعث میشه از کار کردن برای زن و فرزند بزنه و استراحت کنه ، ولی این ها اصلا مهم نبوده برای خانواده همسرم . با اینکه بارها گفتم بردن و آوردن پدر و مادر تون ، تقسیم بشه بین پسران و فشار رو یه نفر نباشه چون اون یه نفر داره جور می‌کشه و از حقوق زن و فرزند خود میزنه برای این مورد ، از تفریح آنها از تامین هزینه های آنها و... و دیگه برای تفریح و انجام امور برای من و فرزندان رمقی و زمانی باقی نمی گذارد . یکی از بزرگترین تعارضات که داعم تکرار هم میشه همین هست و هر چی هم صحبت با پدر شوهرم و خواهرانش داشتم بی فایده بوده و کار خودشان را ادامه می دهند و طبیعی شده براشون این حساسیت من . همسرم در اسنپ کار می‌کنه و چون زمان در اختیار خودش هست ، تایمش آزاده و همین باعث شده روش حساب ویژه باز کنند .بقیه برادران همسرم همه شاغل هستن حتی چند شغل دارند. ممنون میشم کمک کنید و مشاوره بدین .
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام. لطفا بگید با شوهران بیمار سودای عصبی و ضعف جنسی که هیچ امیدی به بهبودشان نیست، و همسر داره افسرده و روانی میشه و مشاور رفته دکتر برده، دیگه فای ه نداره. چه باید کرد که خود خانم نجات پیدا کنه
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام من ۳۷ سالمه ۱۶ سال ازدواج کردم دوتا فرزنددارم، ۵سال به علت کم توجهی وبداخلاقی،فحاشی،و دیر آمدندبه منزل و بی اهمیتی ،همسرم متوجه شدم هم اعتیاد پیدا کردند و هم به بنده خیانت کرده، بنده هم داخل گوشی و هم با چشم دیدم موضوع خیانتشون رو،نمی خواد زیز بار بره ودائم دروغ میگه بهم ،انقدر بهم بدوسخت میگذره درکنارش بودند احساس تنفر دارم لطفا راهنمائیم کنید https://eitaa.com/joinchat/1075183617C4313ab9a93
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام و رحمت سوالی داشتم در مورد خاستگاری دختری هستم ۲۱ ساله خاستگاری برام آمده دو جلسه حرم رفتیم دو جلسه خونه ما آمدن یک جلسه ما رفتیم خونشون جلسه که ما رفتیم خونشون برادر بزرگ آقا پسر که یک ازدواج ناموفق داشتن و ۳۰ سالشون هستش نیم ساعتی نشستیم من مادرم و پدرم اونا پدر و مادر و آقا پسر و برادرشون دیدم که روی مبل حالت لم دادن نیم خیز یعنی پاهاشون رو زمین کمی بدنشون حالت لم دادن من که دیدم ناراحت شدم که چه بی ادب جلو بزرکتر و مهمونی رسمی این مدلی شدن حالا دو دل موندم که آیا ما هم کف هم نیستیم بعد ب مشکل نمیخوریم و چون پدر و دو پسر هم جوراب پاشون نکرده بودن او شب شبی که آمدن خونه ما پدر من جوراب پوشیدن خود آقا پسرم کم حرف هستن نمیدنم درونگرا هستن تو شرکت قطعات خودرو کار میکنن ۲۵سال دارن لطفا جواب من بدین وقت مشاوره از موسسه کوک زندگی بگیرم یا خودتون وقت مشاوره میدین سپاس گذارم از زحمات شما ادمین و آقای دکترصادقیان
📌 ارسالی شما عزیزان همراه سلام وقتتون بخیر ،من یه راهنمایی از استاد صادقیان میخواستم . دختری هستم که خواستگارانِ زیادی برای ازدواج داشتم با شرایط مختلف که هیچ کدوم مورد پسندم نبودن و ملاک های منو نداشتن . الان موردی اومدن که ما دوجلسه باهم صحبت کردیم و من خیلی ایشون رو پسندیدم هم از لحاظ اخلاقی و اعتقادی و هم شرایط شغل و تحصیلات و .... و ایشون برای من باهمه ی اون قبلی ها متفاوته . بعضی از اعضای خانوادم میگن تو جلسات ِ گفت و گو ، یه پالس مثبت بده و نظر و حسی که داری رو اعلام کن اما من غرورم اجازه نمیده ....باید چی‌کار کنم ؟ (از این که بخام به موردِ دیگه ای به غیر از ایشون فک کنم هم برام قابل تصور نیس )