#ما_را_ببخش_غزه
📝سرش را از لبهی تخت به سمت پایین مایل کرد و گفت: «مامان میای پیشم؟» پلههای تخت را بالا رفتم. نگاهش کردم. «میخوام بهت وصیت کنم.» قلبم چروک برداشت. چیزی نگفتم تا مراعاتِ دلم، از گفتن منصرفش نکند. «مامان من که مُردم، سریع زنگ نزن آمبولانس بیاد. اول روسری و مانتو و شلوار و جورابم رو بپوش، بعد زنگ بزن. منو همینطوری با لباس خونه نبرید توی آمبولانس.»
کلمه نداشتم مقابلِ وصیتش. در آن لحظه، تنها خودم را مادری دیده بودم که کودکش آنقدر روی قوی بودنش حساب باز کرده، که برای بعدِ مرگش، وصیتِ حجاب میکند. اما دلم...
نزدیک دو سال است که کلیپهای خبری، پر است از سفیدیهایی که میانشان، گردی کودکانهی سفید و کبود، با لبهایی است که به زحمت میتوانم انحنایش را تشخیص بدهم.
قربانصدقهی عربیِ مادرانه، وقت وداع را خوب یاد گرفتهام. طوریکه اگر کلاس مکالمهی عربی را شروع کنم، این قسمتش را از برم، با هِقهِق. امّا هر چقدر هم که چشمانم را روی هم فشار بدهم تا ذهنم، آن سفیدیِ کودکانه را بیاورد بنشاند بر تن دخترم، تا بتوانم «آنِ» لحظاتِ سوگ یک مادر، در وداع با فرزندش را کلمه کنم، نمیتوانم. من برای چنین غمی، کلمه ندارم.
مادرانگیام امّا در سوگی جمعی، دست بر شانهی مادرانی که شکوفهی دلشان را میوهنداده چیدهاند، «والعَصر» میخوانَد. به رغمِ فاصلهها، شریک خاطراتشان میشود. کنار خاطرهای، موی دختری پنج ساله میبافد و کنار خاطرهای دیگر، از افتادن پسرکی بازیگوش، هول میکند. با خاطرهای اشک میشود و با دیگری... اینجا لبخند هم، اشک میشود. دیگر حواسش هست، بیرون از خانه، دخترانش را کمتر ببوسد و در آغوش بگیرد. مادرانگیام، فاصله و مرز نمیشناسد؛ دارَد مادران زیادی را میبیند که، شکوفهی دلشان را میوه نداده چیدهاند.
📝راضیه کریمیمنش، رسانه «ریحانه»
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرین
#اللّٰھُمَعجِّلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
#بِدَمالمَظلومعَجّللِولیّکالْفَرَج
#اللّهمّاحفَظقائِدَناالخامِنهای
#غزه_تنها_نیست
🕊🌹🍁🍀🍀🕊🌹🍁🍀🍀