🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
#آقایان_بخوانند 🧔🏻
#مردان_بخوانند
اگر در مهمانی هستید دایم سرتان با دیگران گرم نباشد.❗️
گاهی به همسرتان #نگاه کنید👀
و #لبخندی بزنید 😉
تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است
و مهمانی و آمد و شد باعث شده کمی از هم دور شوید حس کند.
این کار شما حسابی #حال_همسرتان را خوب میکند.😍
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#مهارتهای_همسرداری
#نگاه
#قسمت1
🍀 حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
اگر زن و شوهر با نگاه رحم به همدیگر نگاه کنند، خداوند هم با دیده رحم به هردو نگاه می کند.
در این حدیث به اهمیت واژه رحم پی میبریم.
این رحم و مودت چیست؟؟
🌸 یکی از مهارت های زندگی مشترک مدل نگاه کردن ما است. یکی از اشکالاتی که خیلی به ما وارد است، نوع نگاه کردن ما به همدیگر است. متاسفانه ما نمی توانیم درست به هم نگاه کنیم.
نگاه رحم به این معنی نیست که مثلاً وقتی برای شما هدیه خریداری می شود نگاه قدرشناسانه و مهربان داشته باشید. #نگاه_رحم وقتی معنا پیدا می کند که طرف مقابل شما کاری انجام داده که بر خلاف میل شما بوده و قرار است بهش رحم کنید. 👀
حدیث بالا معنی اش این است که وقتی خدا میگوید اگر با دیده رحم به هم نگاه کنید من هم با دیده رحم نگاه می کنم یعنی در جایی که می توانید انتقام بگیرید از طرف مقابل، به دیده رحم و بخشش نگاه کنید. حالا ما نه تنها این کار را نمی کنیم بلکه مراقب نوع نگاهمان هم هستیم در آن لحظه که کاملا غضب آلود باشد. مثل زمانی که بچه خلاف میل والدینش کاری می کند و آنها حرفی نمیزنند ولی با نوع نگاهشان به بچه میفهمانند که بعدا تنبیه می شوی و از دستت شاکی هستیم.
پس این نوع نگاه کردن مهم است. ما باید توجه کنیم که چگونه به طرف مقابل مان نگاه کنیم تا مورد رحم بزرگ خداوند قرار بگیریم.
🌸 رحمِ کوچک ما بشود مقدمهای که مورد رحمِ بزرگ خدا قرار بگیریم.
رحم خداوند خودش مقوله ای جدا و گسترده است.
رحم خداوند 100 قسمت دارد که 99 قسمت آن به آخرت موکول شده و 1 قسمت آن در این دنیاست که می شود تمام نعمات و خوبی های این دنیا.
ما به آن 99 قسمت دیگه محتاج هستیم به خاطر اون 99 قسمت باید نوع نگاه مان را تغییر دهیم.
🌸 ما در زندگی زناشویی به مجموعه ای از مهارت ها نیازداریم که یکی از آن ها #مهارت #نگاه کردن است. این مهارت یک مسئله ذاتی و استعدادی نیست که مثلا بگوییم کسی استعدادش را دارد و کسی نه، بلکه یک مسئله اکتسابی است که باید یادبگیریم و بهبودش بخشیم.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#مهارتهای_همسرداری
#نگاه
#قسمت2
🍀 نگاه رحم به این معنا نیست که وقتی همه چیز باب میل هست نگاه خوب داشته باشیم.
این هنر نیست، اگر در این شرایط هم بد نگاه کنیم که دیگر بیمار هستیم.
نگاه رحم وقتی معنیاش معلوم میشود که یک مشکل یا اتفاق خلاف میل ما افتاده باشد آنجا باید بلد باشیم این شکلی نگاه کنیم.
🔸 این نگاه رحم یعنی من جلوی پیشرفتت را نمی گیرم بهت بد نگاه نمیکنم که عقب گرد کنی ناامید و افسرده ات نمیکنم بلکه می بخشمت.
❌ یکی از چیزهایی که در زندگی زناشویی خیلی دستخوش شیطان هست همین #نگاه است. شاید من حرفی نزنم اعتراض نکنم ولی #نگاه👁👁 من دارد کار خودش را انجام میدهد.
مثلاً همسرمان در واکنش به نگاه ما میگوید چرا این جوری نگاه می کنی چی شده دوباره؟ نگاه ها مدل های مختلفی دارد به زمین خیره شدن به افق نگاه کردن یا بدتر از همه با بی محلی از کنار همسر رد شدن و بی اعتنایی و او را ندیدن. این نوع نگاه خودش گناه محسوب میشود نکند که این نوع نگاه کردن ما اون نگاه رحم و توبه و مغفرت خداوند نسبت به من را عقب بیاندازد. 🤭
🔸 وقتی نگاه غضب آلود😡 داشته باشیم اجازه نمی دهیم که نگاه رحم خداوند شامل حال ما شود و طلب مغفرت و توبه کنیم.
باید بلد باشیم با نگاهمان از سر تقصیرات یکدیگر بگذریم. یک وقتهایی این اتفاقات تقصیر کسی نبوده بلکه ما اینطور فکر میکنیم که طرف مقابل مقصر بوده است. مثلاً آقایی خیلی به مادرش نگاه محبت آمیز دارد نه اینکه به خانومش غضب آلود نگاه کند ولی وقتی دارد به مادرش نگاه می کند خانم با غضب بهش نگاه می کند. الان این خانوم مقصر است و باید خودش بررسی کند که چرا حسادت می کند و باید بگردد و حال خودش را خوب کند. این تولید بیماری کرده باید درد را برطرف کند. درست این است که اگر مرد نگاه غضب آلود😡 به مادرش کرد زن واکنش نشان دهد و ناراحت شود.😔
🌸 نکته: ما باید کاری کنیم که اشکمان نگاهمان لبخندمان و قهر مان برای طرف مقابل اهمیت داشته باشد. وقتی برای هیچ و پوچ ناراحت شدی قهر کردی😡 گریه کردی 😭دیگر تو مهم نیستی و وقتی که واقعا اتفاق مهمی بیافتد و غضب و گریه ات جدی و واقعی باشد دیگر به چشم همسر نمی آید 😐و این امر مهم که اتفاق افتاده در امور غیر مهم گم میشود.😔
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#مهارتهای_همسرداری
#نگاه
#قسمت3
🍀 نگاه زن، وقتی مرد می خواهد وارد خانه شود، یک #انرژی دارد و کار راه میاندازد و این نگاه بقیه روز یا زمان را شکل میدهد.
🔸 اولین چیزی که هنگام #ورود مرد 🧔🏻 را جذب میکند، خودِ همین نگاه زن 🧕🏻 است.
شاید فکر کنید برای مرد اهمیتی ندارد و به چشم نمیآید، ولی در حقیقت خیلی تاثیرگذار است.
🔸 نگاه زن به زمان قبلش برمیگردد مثلاً وقتی امروز خیلی حرص خورده باشد در این لحظه نمی تواند نگاه خوبی داشته باشد. اگر نگاه خوب باشد از اینجا به بعد روند خوبی پیشِ رو هست ولی اگر نگاه بد باشد باید روی قسمتهای دیگر کار شود.
🔸 خداوند در سوره نور می فرماید که زِنا از نگاه های آلوده شروع می شود. پس نگاه هایت را کوتاه کن.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#مهارتهای_همسرداری
#نگاه
#قسمت4
🍀 این مسئله و مهارت نگاه، هم برای آقایان و هم خانم ها وجود دارد و هر دو باید رعایت کنند.اما همانطور که در جلسه گذشته گفته شد چون خانم ها ۸۰ درصد قضیه هستند و اصل کار با آن هاست پس آنها بیشتر باید رعایت کنند و یاد بگیرند چون بسیار بسیار تاثیر گذار هستند.
🌸 نگاه من به زندگی نشان دهنده هدف من در زندگی است. بعضی آدمها سطحی نگر هستند و فقط به لحظه حال نگاه میکند که نگاه آنها هیچ عمقی ندارد چون هیچ هدفی ندارند. مثلا الان باید حقش را بگیرد و به هر ترتیبی شده این کار را میکند یا الان تصمیم گرفته محبت کند یعنی پشت این کارها هیچ برنامهای نیست.
🔸آن چیزی که مهم است نگاه باثبات و دائمی است. درباره مومن این طور نیست که اگر امروز مهربان باشد نمی دانیم فردا هم ما را تحویل میگیرد یا نه. فردا هم همینطور است یا نه.
🔸 ثبات رفتاری و نگاهی باید وجود داشته باشد. ممکن است امروز سرش شلوغ باشد و کم توجه شود اما میدانیم که غرضی پشت نگاهش نیست.
ما مغرضانه به هم نگاه میکنیم حتی در محبت کردن، به خاطر همین است که نگاه محبت آمیز من در همسر اثر نمی کند.
مثلاً وقتی به همسر مهربان نگاه می کنید فوری می گوید چه می خواهی چه شده. انقدر این نگاه هدفمند و مغرضانه است که طرف مقابل متوجه میشود که یک خواستهای داری این یعنی در طرف مقابل جا انداخته ای که وقتی مهربان میشوم یعنی یک چیزی می خواهم.
حالا چگونه این #نگاه را اصلاح کنیم؟🤔
اگر #همسر خوبی از نظر خودمان و زندگی بر وفق مرادی داریم یا همسر مورد پسند خودمان نیست و در زندگی مشکل داریم در هر دوی این گروه باید نگاهمان را اصلاح کنیم.
👈 گروه اول که زندگی بر وفق مرادشان هست ممکن است به زودی پرده ای از زندگی را تجربه کند که زندگی باب میل و دلخواه آنها نباشد.
🔸 اگر عادت کردیم به اینکه چون دیگران خوبند ما هم خوب هستیم این نکته مثبتی نیست.
مهارت و کار درست زمانی است که دیگران بد باشند و ما در آن شرایط خوب باشیم و خوب رفتار کنیم. من باید تمرین کنم خوب باشم چه دیگران خوب باشند و چه بد .به این میگوییم مهارت.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#مهارتهای_همسرداری
#نگاه
#قسمت5
🔸 این نگاه کارها میکند. هم می تواند تو را به ته جهنم ببرد😏 و هم میتواند بهشتی ات کند.🤩
🌸 نگاهمان باید کنترل شود حتی درباره پدر و مادر هم در روایات داریم که نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش برایش درجات بهشتی به ارمغان می آورد. 😍
🔸 نگاه عمق دارد. 👁👁زمانی با نگاهم به طرف مقابل او را در خودم غرق می کنم و جذب می کنم و یا با نگاه او را دفع می کنم.
🔸 بررسی کنیم که نگاه ما چه مدلی است اگر مدل نگاه خشن، 😡 است که دیگران را دفع می کند روی خودت کار کن مثلاً دیگران از نگاهت میترسند در حالی که شاید آدم خشنی نباشی و مهربان 😊 باشی این نوع نگاه دافعانه باید در خیابان به کار گرفته شود اصلاً اجازه نداری در خانه ازش استفاده کنی. ❌❌
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#مهارتهای_همسرداری
#نگاه
#قسمت6
🍀 اینکه وقتی دیگران خوب هستند، ما هم خوب باشیم مهارت و کار خاصی نیست.😐
اگر دیگران خوب باشند و ما بد، یعنی ما مریض هستیم و مشکل داریم. 😏
#مهارت زمانی شروع میشود که دیگران خوب نباشند و شما بخواهید خوب باشید. یعنی بر خلاف جهت موج حرکت کردن، این است که درجه معنویات را نشان میدهد. 👌👌
🌸 مثال حضرت ایوب علیه السلام که دائماً شاکر خداوند بودند. شیطان میگوید خدایا این فرد همه چیز دارد، نعمت فرزند، مال، سلامتی و.. و چون در شرایط خوبی هست دائم شکر می کند اگر همه چیز را از او گرفتی باید ببینی چطور رفتار می کند خداوند همه چیز را از ایوب گرفت ولی او باز هم شاکر بود و بنده خوبی بود این بدان معنی است که حضرت ایوب ماهیتاً و ذاتاً خوب بوده و فقط به خاطر شرایط خوبی که داشته شاکر خداوند نبوده است.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥
#هردوبخوانیم 🧔🏻🧕🏻
🔅احساس نیاز ما به *خدا* خیلی کم است
*خدا* را در زندگی خودمان احساس نمیکنیم😭
*خدا* را فقط در قسمت گله و شکایت میبینیم 👇
چرا همسرم وارد خانه شد رفتار دلخواه مرا نداشت؟😢
چرا خدا با من اینطوری کرده؟😬
دائماً در حال گله و شکایت از *خداوند * هستیم 😫😫
♦️ *باید خدار را در جایگاه کارگردان زندگی دید نه یک بازیگر*
بعد از این نگاه زیبا و شیرین به پروردگار عالم☺️از همسرمان دلگیر نمیشویم
🔹متوجه میشویم که خواست و اراده خداوند بود که اجازه نداد من یا اعمالم دیده شوند
⭕️اگردر این لحظات نتوانیم به همسرمان مشاوره و آرامش بدهیم
یعنی * در انجام وظیفه خود کوتاهی کردیم *
و به مرور زمان جایگاه خودمان را در قلب همسرمان از دست می دهیم 😞
درسته که همسرمان هم وظیفه ای داشته و انجام نداده😔
اما نکته اینجاست 👈که ما باید در لحظات مختلف #وظایفمان را بشناسیم و عملی شان کنیم
*❌در گیر حق و حقوق های دست و پا گیر رایج خودمان نباشیم🤜
به این نکته مهم فکر کنیم👇
که اگر #نگاه 👀 درست نباشد این زندگی به فنا رفته است😭
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
#همسرداری
🔸 یک سری از پیشرفت ها و اختلافات در زندگی زناشویی همگی ریشه در #نوع_نگاه است.
🔸آغاز و پایان خیلی از دعواها از #نگاه است
🔺حجم زیادی از مسائل و مشکلاتی که در زندگی پیش می آید به نوع نگاه ما به زندگی بستگی دارد
یک سری از نگاه های ما به زندگی غلط است 😐😐
❌ مثلا اینکه دلمان می خواهد از نظر مادی در اوج باشیم( این یک نگاه غلط است)
❌اینکه فکر می کنیم ما باید همیشه در راحتی باشیم و همه باید قدر دان و قدرشناس من باشند!🤭
این که گفته می شود با ازدواج نیمی از دین کامل و اصلاح می شود دلیل چیست؟🤔
⬅️دلیل آن نوع *نگاهی* است که زندگی به فرد می دهد
مثلا تا قبل از ازدواج راجع به خودمان فکر میکردیم که خیلی آدم حسابی و همه چیز تموم هستیم❌
باعث خوشبختی هرکسی است که با من ازدواج کنه😳
✅ولی بعد از شروع زندگی تازه می فهمیم که کی هستیم یعنی ما درباره خودمان هم خودشناسی نداریم
فکر می کردیم صبور هستیم ،اما نبودیم
این بحث که نیمی از دین و زندگی اصلاح می شود یعنی چشم جدیدی نسبت به خودت ایجاد می شود🌷
و شناخت جدیدی از خودمان کسب می کنیم🌿
این *نگاه*
عمیق تا به حال بسته بوده و با ازدواج باز می شود و متوجه میشویم که اصلا خودمان را نمی شناسیم
▪️ علت آن است که تا به حال کسی نبوده که نفس به نفس من زندگی کند👌
▪️از ما ایراد بگیرد
▪️مارا به خودش وابسته کند
اکنون بینش جدید نسبت به خودم پیدا می کنم
👈*یا خودم رو اصلاح میکنم*
👈یا ایراد را پوشش می دهم
عموم مردم در دسته پوشش قرار میگیرند واصلاح نمی کنند😔
در حالی که حالا شخصیت دیگری از خودمان شناختیم
▪️متوجه شدیم فرد حساسی هستیم
▪️یا زود رنج هستیم
✅ *باید این رفتار ها اصلاح شوند
نه اینکه پوشانده شوند*
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#هرچی_توبخوای #قسمت22 حانیه گفت: _نامرد مقاومت میکنه.😕 ریحانه گفت: _پشیمونی که جوابشو میدادی؟🙁 گف
#هرچی_توبخو ای
#قسمت23
دوباره سکوت شد.گفتم:
_البته هنوز راه زیادی در پیش دارید.
-چطور؟
-هنوز دکمه یقه تونو نبستین.😏
اولش متوجه منظورم نشد.یه کم فکر کرد بعد آروم خندید.😅گفت:
_بعد از اینکه جواب منفی دادید، پدرومادرم چند بار خواستن بیان با شما و خانواده تون صحبت کنن،اما من هر بار مانعشون شدم.الان هم به من نگفتن قراره بیایم منزل شما،وگرنه من مزاحم نمیشدم.در هر حال نظر شما برای من قابل احترامه.
دکمه آیفون زده شد و در باز شد...
مریم و ضحی تو چارچوب در ظاهر شدن و بلافاصله محمد اومد.
از دیدن ما توی حیاط خشکشون زد. محمد به من بعد به سهیل نگاه کرد.یه کم بادقت بهش نگاه کرد،بعد لبخند زد و رفت سهیل رو بغل کرد.🤗🤗
سهیل هم از دیدن محمد خوشحال شد،گفت:
_من آدم بدقولی نیستم.پدرومادرم بدون اطلاع من قرار گذاشتن و منو تو عمل انجام شده قرار دادن.الان هم قرار نیست اتفاقی بیفته،این دیدار فقط یه عیادت ساده ست.😊
محمد تعارفش کرد برن داخل.
سهیل هم بدون هیچ مقاومتی و بدون اینکه به من #نگاه کنه قبول کرد و رفتن داخل.
من و مریم و ضحی هم پشت سرشون رفتیم داخل.محمد و مریم یه کم زود اومدن،هنوز یه سؤالم مونده بود.محمد به سهیل گفت:
_شما که میخواستید برگردید خارج و اونجا زندگی کنید،چی شد؟
چه جالب،دقیقا سؤال من بود.
سهیل گفت:
_رفته بودم.دو ماه طول کشید تا کارهای فارغ التحصیلی رو انجام دادم.الان دو هفته ست برگشتم.😊
با خودم گفتم عجب!..
پس این همه تغییرات تازه خارج ازکشور اتفاق افتاده.😟😊
خانم صادقی گفت:
_یه هفته بعد از اینکه شما جواب زهراجان رو به ما گفتید،سهیل رفت. خیلی تو فکر بود.گفت شاید برگردم،شاید هم همونجا بمونم و زندگی کنم.بعد دو ماه گفت برمیگردم.ما هم وقتی توی فرودگاه دیدیمش مثل الان شما خیلی تعجب کردیم.
💭باخودم گفتم.. اگه همه ی بنده ها بفهمن چه خدای خوب و مهربونی✨ داریم خیلی زود دنیا گلستان میشه.
وقتی خداحافظی کردن و رفتن،منم رفتم توی اتاقم...
دلم میخواست با خدای خوبم صحبت کنم.💖بعد نمازم سرسجاده نشسته بودم که محمد اجازه گرفت و اومد تو اتاقم. فقط نگاهم میکرد.گفتم:
_چیشده داداش؟😟
-بعد دیدن سهیل چیزی تغییر کرده؟😊
-آره..ایمان زهرا قوی تر شده.😌
-فقط همین؟😉
-منظورتو واضح بگو.😕
-نمیخوای درمورد پیشنهاد ازدواجش تجدید نظر کنی؟ اگه این سهیل سه ماه پیش میومد خاستگاری بهت میگفتم همونیه که تو میخوای.😊
ساکت نگاهش کردم.گفت:
_سهیل #واقعاتغییرکرده.کافیه یه اشاره کنیم،با جون و دل دوباره میادخاستگاری. آرزوشه با تو ازدواج کنه.
-خوشحالم سهیل راهشو پیدا کرده.ولی تو قلب من چیزی تغییر نکرده.😊
محمد دیگه چیزی نگفت و رفت.
چند روز بعد رفتم بهشت زهرا(س)... قطعه ی سرداران بی پلاک،🇮🇷🌷تو حال خودم بودم،..
گاهی کتاب📙 میخوندم،گاهی قرآن،✨ گاهی دعا،🌟گاهی فکر.💭
میخواستم سرمزار عمو و دایی شهیدم هم برم...
چند قدم رفتم که کسی گفت:
_ببخشید خانم روشن!
سرمو چرخوندم.گفت:
_سلام.
امین بود... گفتم:
_سلام
-میتونم چند دقیقه وقت تون رو بگیرم؟😔
یه کم فکر کردم.سرش پایین بود و مستأصل به نظر میومد.گفتم:
_در چه مورد؟
-درمورد حانیه.😔
حانیه یکی از بهترین دوستام بود.بدون اینکه نگاهش کنم گفتم:
_باشه.فقط مختصر و مفید بفرمایید.
یه جایی همونجا نشستیم،با بیشترین فاصله.در حدی که بتونم صداش رو بشنوم.گفت:
_احتمالا حانیه بهتون گفته که من میخوام برم سوریه.😔
-یه چیزایی گفته.
-پس حالشو دیدید.😔
-حالش خیلی بد بود.معلوم بود هرکاری کرده که منصرفتون کنه... ازاینکه اینقدر خوب میدونستم راضی بود انگار،احتمالا برای اینکه نیاز نمیدید زیاد توضیح بده.
-ممکنه شما باهاش صحبت کنید تا آروم بشه...😔
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#هرچی_توبخوای #قسمت80 دقت کردم دیدم مثل سابق امین رو دوست ندارم... کمتر شده؟! نه،کمتر نشده😊👌 ولی
#هرچی_توبخوای
#قسمت81
-سلام
-سلام،امرتون؟
-زهرا روشن هستم.
سکوت کرد.بعد مدتی گفت:
_چند لحظه صبر کنید.
بعد به اون طرف گفت
_الان برمیگردم...
ظاهرا رفت جای دیگه.
-ببخشید خانم روشن.خوبین؟
-متشکرم.اگه مزاحم شدم میتونم بعدا تماس بگیرم.
-نه،خواهش میکنم.بفرمایید،در خدمتم.
-براتون امکان داره حضوری صحبت کنیم؟
من من کرد و گفت:
_کی؟
-هر روزی که شما وقت داشته باشید.
-جسارتا حدودا چقدر طول میکشه؟
-نمیدونم.با رفت و برگشت شاید پنج ساعت.
-کجا میخواین بریم مگه؟!!😟
-مزار امین.🌷🇮🇷
سکوت کرد،طولانی.گفت:
_اجازه بدید هماهنگ کنم اطلاع میدم بهتون.
-بسیار خب.خداحافظ.
-خداحافظ
نیم ساعت بعد تماس گرفت...
-سلام خانم روشن
-سلام
-دو ساعت دیگه خوبه؟
تعجب کردم.گفتم:
_عجله ای نیست،اگه کار دارید....
-نه،کاری ندارم..پس دو ساعت دیگه مزار امین، منتظرتونم...
-باشه.خداحافظ.
-خداحافظ.
سریع آماده شدم...
با ماشین امین رفتم.وقتی رسیدم اونجا بود.تا متوجه من شد،بلند شد و سلام کرد.نگاهش نکردم.رسمی جواب دادم.برای امین فاتحه خوندم....
سرمو یه کم آوردم بالا ولی #نگاهش_نمیکردم. گفتم:
_عجله ای نبود.میتونستم صبر کنم.
-راستش کار داشتم ولی وقتی گفتین بیایم اینجا فهمیدم مساله ی مهمیه.کارامو به یکی سپردم و اومدم.
-امین وقتی شهید شد جزو نیرو های شما بود؟
تعجب نکرد که میدونم.
-بله.
-درمورد من چیزی به شما گفته بود؟😟
-نه...خودم یه چیزایی متوجه شدم.👌
-چی مثلا؟🙁😟
-وقتی بهش گفتن شما سکته کردین،رنگش مثل گچ شده بود.😣از هوش رفته بود.بعد یک ساعت با فریاد پرید و همش اسم شما رو میاورد.چند بار خواست با شما صحبت کنه،هر بار بهش میگفتن شما بیهوشین.حالش خیلی بد بود.یعنی گفتیم دق میکنه،میمیره.😔
خیلی گریه میکرد... مدام حضرت زینب(س) رو قسم میداد که شما زنده بمونید.حال همه منقلب شده بود.منع پروازش کرده بودم.با اون حالش اصلا صلاح نبود ببریمش.التماس می کرد صبر کنیم.همه رفتن.من موندم و امین که اگه خواست بیاد با پرواز بعدی بریم.وقتی محمد گفت به هوش اومدین، خواست با شما صحبت کنه ولی محمد میگفت نمیشه.نعره میزد که گوشی رو به شما بدن.😔ولی وقتی محمد گوشی رو به شما داد،حالش بد شد.حتی نمیتونست صحبت کنه.صدای محمد اومد که داد میزد و پرستارها رو صدا میکرد.بعد گوشی قطع شد.امین خیلی حالش بد بود.چند ساعت بعد پدرتون تماس گرفت.خیلی با امین حرف زد که آروم باشه.وقتی با شما صحبت کرد و شما بهش گفتین بره،خیلی آروم تر شده بود.به سختی فرمانده رو راضی کردم ببریمش...
امین سه بار اعزام شد .بار اول با محمد بود،هر دو دفعه بعد با من بود.باهم دوست شده بودیم. ولی بار آخر جور دیگه ای بود.جز درمورد کار حرف نمیزد.🕊تا روز آخر که به من گفت دیگه وقتشه.🕊نگرانش بودم.😥همش مراقبش بودم.تا اینکه درگیری سخت شد.😈👊مسئولیت بقیه هم با من بود.یه دفعه از جلو چشمهام غیب شد.😣👣رفت جلو و چند تا از داعشی ها رو یه جا نابود کرد ولی خودشم شهید شد.اون موقع نتونستیم برگردونیمش عقب.نمیدونستم چجوری به محمد بگم.حال شما خوب نبود.😥😢
چند روز صبر کردم ولی شرایط طوری بود که باید اطلاع میدادم.😢خیلی تلاش کردم تا پیکرشو برگردونم.متأسفم که دو هفته طول کشید ولی من همه تلاشمو کردم.😢😞
بابغض حرف میزد.منم اشک میریختم.
-وقتی روز تدفین امین با اون صبر و استقامت دیدمتون به امین حق دادم برای عشقی که به شما داشت.😣🌷
-پس شما اون روز...😟😳
نذاشت حرفمو تموم کنم.
-من اون روز حتی به شما #نگاه هم نکردم.😔هیچ فکری هم نکردم.فقط تحسین تون کردم.فقط همین.😞☝️
-بخاطر شهادت امین عذاب وجدان داشتین؟😥
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🟢✨آقايان عزيز!
✍🏻 مراقب #نگاه ها و #صحبت هایتان در مورد خانم های دیگر به #غير_همسرتان باشید
•● زنان به شدت به نگاه مردان و تعریف و تمجید آنها نسبت به زنان دیگر حساس هستند گرچه ممکن است بروز ندهند.
#مردانه
#همسرداری
#آقایان_بخوانند