#هردوبخوانیم 🧔🏻 👱🏻♀
"صمیمیت با همسر، بدون صرف هزینه!😎😎
🔹 کارهای کوچکی که همسرتان دوست دارد و خوشحالش میکند را انجام دهید:
💥برای ایجاد رابطه صمیمی با همسرتان قرار نیست کار بزرگ، پرخرج و یا عجیب و غریبی انجام دهید.
💥 کارهای کوچکی مثل پختن یک غذای خوشمزه، تماس گرفتن یا ارسال پیامک، احوالپرسیهای روزانه، غافلگیر کردن، گذاشتن یادداشتهای محبت آمیز در جیب یا ماشین همسر، خرید گل به عنوان هدیه یا عذرخواهی، پیشنهاد صرف یک وعده غذایی در بیرون از منزل و یا مسافرت، کارهای سادهای هستند که اثر شگفت انگیزی بر روی افزایش صمیمیت بین همسران دارند. 🧔🏻 👱🏻♀
💞 @zendegiasheghane_ma
#آقایان_بخوانند
💥قابل توجه آقایون 🧔🏻
سوخت یک زن همیشه "عشق" است💓
❤هر زمان که به او عشق و محبت دادید همواره سرحال شاد و پر انرژی می باشد..
💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#همسرداری
🎥 وقتی #زندگی_زناشویی حال و هوای سرد پیدا میکند چه کنیم⁉️
⭕️حتما #دانلود کنید☝️*
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#هردوبخوانیم 🧔🏻 🧕🏻
✅نحوه صدا زدن همسر چه شکل باید باشه؟!!🤔
❣امیرالمؤمنین وقتی میخواست حضرت زهرا رو صداکنه میگفت:
جان علی به فدایت😍
عزیزم زهرا🌹
و جوابی که از حضرت زهرا میشنید:
❤️روحم به فدایت علی❤️
☝️زیبا صداکردن زن و مرد, بهترین شیوه برای ابراز محبته و نوعی شخصیت دادن به طرف مقابل👌😉🌹
✅چیزه که محبت شخص رو درباره دیگری خالص میکنه...
👈یکی از اونا اینه که طرف مقابل رو به اسمی صدا بزنید که دوست داره و خوشش میاد🤗😌❤️
(کافی,ج۲،ص۳۴۶)
💞 @zendegiasheghane_ma
#صفحه71ازقرآن🥀
#جز_چهار🥀
#سوره_آل_عمران 🥀
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_کیومرث_نوروزی
#ختم_قرآن
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت185 #فصل_شانزدهم فردا صمد وقتی برگشت، خوشحال بود. می گفت: «آن ه
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت187
#فصل_شانزدهم
پرسیدم: «حالا کجا می خواهیم برویم؟!»
گفت: «خط.»
گفتم: «خطرناک نیست؟!»
گفت: «خطر که دارد. اما می خواهم بچه ها ببینند بابایشان کجا می جنگد. مهدی باید بداند پدرش چطوری و کجا شهید شده.»
همیشه وقتی صمد از شهادت حرف می زد، ناراحت می شدم و به او پیله می کردم؛ اما این بار چون پیشش بودم و قرار نبود از هم جدا شویم، چیزی نگفتم. سمیه را آماده کردم و وسایل را برداشتیم و راه افتادیم. همان ماشینی که با آن از همدان به سر پل ذهاب آمده بودیم، جلوی ساختمان بود. سوار شدیم. بعد از اینکه از پادگان خارج شدیم، صمد نگه داشت. اورکتی به من داد و گفت: «این را بپوش. چادرت را هم درآور. اگر دشمن ببیند یک زن توی منطقه است، اینجا را به آتش می بندد.»
بچه ها مرا که با آن شکل و شمایل دیدند، زدند زیر خنده و گفتند: «مامان بابا شده!»
صمد بچه ها را کف ماشین خواباند. پتویی رویشان کشید و گفت: «بچه ها ساکت باشید. اگر شلوغ کنید و شما را ببینند، نمی گذارند جلو برویم.»
همان طور که جلو می رفتیم، تانک ها بیشتر می شد. ماشین های نظامی و سنگرهای کنار هم برایمان جالب بود.
ادامه دارد...✒️
#قسمت188
#فصل شانزدهم
صمد پیاده می شد. می رفت توی سنگرها با رزمنده ها حرف می زد و برمی گشت. صدای انفجار از دور و نزدیک به گوش می رسید. یک بار ایستادیم. صمد ما را پشت دوربینی برد و تپه ها و خاکریزهایی را نشانمان داد و گفت: «آنجا خط دشمن است. آن تانک ها را می بینید، تانک ها و سنگرهای عراقی هاست.»
نزدیک ظهر بود که به جاده فرعی دیگری پیچیدیم و صمد پشت خاکریزی ماشین را پارک کرد و همه پیاده شدیم. خودش اجاقی درست کرد. کتری را از توی ماشین آورد. از دبه کوچکی که پشت ماشین بود، آب توی کتری ریخت. اجاق را روشن کرد و چند تا قوطی کنسرو ماهی انداخت توی کتری. من و بچه ها هم دور اجاق نشستیم. صمد مهدی را برداشت و با هم رفتند توی سنگرهایی که آن اطراف بود. رزمنده های کم سن و سال تر با دیدن من و بچه ها انگار که به یاد خانواده و مادر و خواهر و برادرشان افتاده باشند، با صمیمیت و مهربانی بیشتری با ما حرف می زدند و سمیه را بغل می گرفتند و مهدی را می بوسیدند. از اوضاع و احوال پشت جبهه می پرسیدند. موقع ناهار پتویی انداختیم و سفره کوچکمان را باز کردیم و دور هم نشستیم. صمد کنسروها را باز کرد و توی بشقاب ها ریخت و سهم هر کس را جلویش گذاشت. بچه ها که گرسنه بودند ، با ولع نان و تن ماهی می خوردند.
بعد از ناهار صمد ما را برد سنگرهای عراقی را که به دست ایرانی ها افتاده بود، نشانمان بدهد.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
#أین_بقیة_الله🍁
معمارِ دلهامان❤️
بیا ویرانہ را تعمیر ڪن📿
این قصہ مجهول را
با مقدمٺ تفسیر ڪن🌷
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
شبتون مهدوی
💞 @zendegiasheghane_ma
مهربان که باشی
صبح هم زیباست
خورشید هم زیباست
آسمان رنگ دیگری دارد
روزت رویایی است
اگرتوبخواهی برای مهربانی
همیشه بهانه پیدامیشود
سلام صبح بخير
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم
💥 #اهمیت_همصحبت_بودن
👈اگر میخواهید "هَم سَر" خوبی باشید اول باید یاد بگیرید که "هَم صحبت" خوبی برای او باشید.
👈 زن و شوهری که از صحبت کردن با هم لذت میبرند، هیچ گاه به بن بست نخواهند رسید.
💞 @zendegiasheghane_ma