#تربیت_فرزند
👦👶#من_تشنه_توجهام
🔹اگه کودک توجه مثبت والدین و اطرافیان رو نبینه دست به جلب توجه منفی میزنه
🔹مثلا: وقتی مشغول بازی با خواهرشه اگه پدر و مادر بهش توجه نکنن و تشویق نشه برای جلب توجه منفی شروع به اذیت خواهرش میکنه
🔹پس پدر و مادرای عزیز باید با تشویقهای بجا، احتمال تکرار کار مثبت فرزندتون رو بیشتر کنید...
کارهایی مثل:
نوازش، بوسه، بغل کردن
یا تشویق گفتاری:
آفرین به پسرم که مسواک میزنه باریکلا که با خواهرت بازی میکنی.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
Panahian-Clip-ChegooneBayadFarzandemoonRoNamazKhoonKonim.mp3
1.65M
#صوتی
بهترین راهکار برای اینکه بچه هامون رو نمازخون کنیم ⁉️
🎁تشویق🤔
🔻تنبیه🤔
💥جواب این سوال رو اینجا دریابید👏
استاد #پناهیان
#تربیت_فرزند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
رمان محتوایی .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت52 و امین اومد تو...💓 باورم نمیشد.چند بار چشمهامو باز و بسته کردم، خودش بود؛ام
#هرچی_توبخوای
#قسمت53
محمد تو گوش امین چیزی گفت که نگاه امین فقط روی محمد موند.👀😥
محمد بالبخند به امین،بابا، مامان و من نگاه میکرد.
تو دلم گفتم
✨خدایا خودت کمکم کن.من چکار کنم الان؟😣✨
امین به باباومامان نگاه کرد.بابا به فرش نگاه میکرد ولی نمیدونم فکرش کجا بود.
مامان به محمد نگاه میکرد،منم به همه.
نمیدونستم باید چکار کنم...
محمد بالاخره رفت سمت مامان.گل روی میز گذاشت و روی زمین کنارش نشست.
قطره های اشک مامان میریخت روی صورتش.😢محمد دستشو بوسید و فقط نگاهش میکرد.👀😘مامان هم محمد رو نوازش کرد،مثل اون روز که امین رو نوازش میکرد.چند دقیقه ای طول کشید.
بابا بلند شد و محمد رو در آغوش گرفت، مثل اون روز که امین رو در آغوش گرفته بود.
امین شاهد تمام این صحنه ها بود. نتونست تحمل کنه و رفت تو حیاط. محمد وقتی از بابا جدا شد،به جای خالی امین نگاه کرد،بعد به من نگاه کرد.با اشاره بهش گفتم رفت بیرون.اومد پیش من،آروم و بالبخند گفت:
_میدونم خودت هم زندگی داری و باید به شوهرت برسی ولی حواست به زن و بچه های منم باشه.😊
اشکهام جاری شد.گفتم:
_محمد، من دیگه نمیتو...😢😥
حرفمو قطع کرد و گفت:
_قوی باش زهرا.💎نگو نمیتونم.تو باید بتونی.تا وقتی #داعش هست،تا وقتی #اسلام دشمن داره،تا وقتی تو رکاب امام زمان(عج) اونقدر #بجنگیم که اسلام پیروز بشه امثال من و امین باید بریم جنگ. #تو باید #قوی باشی.نگو نمیتونم. #ازخدا بخواه کمکت کنه.
حرفش حق بود و جوابی نداشتم...
فقط از خدا کمک میخواستم.ازش میخواستم بهم توان بده.
محمد رفت تو حیاط،پیش امین.خیلی با هم صحبت کردن.
بعد از رفتن محمد،امین بهم گفت که
_اون شب محمد بهش گفته بود،تا وقتی تو نرفته بودی سوریه من نمیدونستم خانواده م وقتی من میرم چقدر سختی میکشن تا برگردم.حالا هم وقتی من برم تو متوجه میشی.کنارشون باش.😊 مخصوصا زهرا. اگه زهرا سر پا و سرحال باشه،میتونه حال بقیه رو هم خوب کنه.
شب بعدش محمد با مریم و ضحی و رضوان که چهار ماهش👶🏻 بود،اومدن... ضحی بزرگتر شده بود و بیشتر میفهمید. یه روز از حضرت رقیه(س)💚بهش گفتم.
خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بود.منم دیدم شرایط مناسبه بهش گفتم بابا محمدت برای اینکه مراقب حرم حضرت رقیه(س)باشه میره و یه عالمه پیشت نیست.از اون روز به بعد همه ش به محمد میگفت کی میری مراقب حرم حضرت رقیه(س) باشی.👧🏻💚
علی و اسماء و امین هم بودن.طبق معمول مسئولیت مفرح کردن جمع اولش با من بود.کم کم امین هم وارد شد و با محمد کلی همه رو خندوندن.😀😁😂😃😄
محمد فردا بعدازظهر میخواست بره.امین بیشتر حواسش به من بود.منم طبق معمول #حفظ_ظاهر میکردم.از وقتی امین رفته بود احساس پیری میکردم.ولی الان بیشتر دلم میخواست بمیرم.
دیگه تحمل این سختی ها واقعا برام سخت بود.😣
گاهی آرزوی مرگ میکردم بعد سریع #استغفار میکردم.
گاهی به خدا شکایت میکردم که دیگه بسمه،بعد سریع استغفار میکردم.
گاهی مستأصل میشدم،
گاهی کم میاوردم.کارم مدام ذکر گفتن و استغفار و استغاثه بود.😞😣😖
روز بعد همه ناهار خونه ما بودن.امین زودتر از همه اومد.حال و هوای خونه ما براش جالب بود.خونه ما همه میگفتن و میخندیدن و سعی میکردن وقتی با هم هستن خوش باشن.گرچه لحظات گریه هم داشتیم ولی از #نارضایتی_نبود.
امین تو کارهای خونه و ناهار و پذیرایی کمک میکرد.علی و خانواده ش هم اومدن.مثل دفعه قبل محمد زودتر تنها اومد.
اول علی بغلش کرد.چند دقیقه طول کشید.بعد امین بغلش کرد.امین حال و هوای خاصی داشت.دوست داشت جای محمد باشه و بتونه بره سوریه.بعد امین نوبت من شد.دل من آروم شدنی نبود.
هیچی نمیگفتم.اشک میریختم بی صدا.
فقط میخواستم...😭🤐
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه389ازقرآن🌸
#جز_بیستم🌸
#سوره_قصص🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_عبدالله_خسروی 😍😍😍👌
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#مولا_جانم
✨نگفته ایم و ندانی
کهچیست در دل ِما
✨کفایت است بدانی
که بی تو آشوب است...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
🌾🌿🌹🌾🌿🌹🌾🌿🌹🌾🌿🌹
هیچگــاه کارهـای کوچکــی🌺
کـه برای دیگـران انجـام میدهید
را متوقـف نکنیــد🌼🍃
گــاهی آن کــارهای کوچـک
بزرگتــرین بخــش🌸
قلـــــب آنهـا را اشغـــــال میکنـد...
سلام روز خوش
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
❌ #مشکلات #ابتدای_ازدواج:
👈بر سر #رفت_و_آمد با خانوادههای خود جنگ میکنند.
👈 تمایل دارند یکدیگر را #تغییر دهند.
👈انتظار دارند زندگی مانند #داستانهای_عاشقانه کتابها باشد.
👈 زندگی خود را با دیگران #مقایسه میکنند.
👈 #عجله دارند رابطهشان بسرعت بهبود یابد و شبیه هم رفتار کنند.
👈در مشاجرات، تحت تاثیر #احساسات قرار میگیرند و هیجانی برخورد میکنند.
👈در مورد مسائل ساده و پیش پا افتاده #بحث میکنند.
👈به رابطه همسر خود با خانواده شان #حسادت میکنند.
👈دلتنگ زندگی در #خانواده_خود میشوند.
👈مانند دوران #تجرد رفتار میکنند و هنوز زندگی مشترک را نپذیرفتهاند.
👈پس از مشاجره از #عذرخواهی استفاده نمیکنند.
👈زمان کمی را #کنار_یکدیگر سپری میکنند.
👈 #فرصت_خطا برای یکدیگر قائل نمیشوند.
#مجردانه
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
🤨در مقابل همسر بدبین چه باید كرد؟
- در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید.
- نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید.
- در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید به ویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد.
- از رفتارهای تحریکآمیز و شبههناک پرهیز کنید.
- در برابر سوالات و کنجکاویهای همسر صبوری و خویشتنداری نشان دهید.
- به روانشناس مراجعه و مشاورههای تخصصی دریافت کنید.
#همسرداری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══