eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.9هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.5هزار ویدیو
82 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
animation.gif
279.8K
ماسک لایه بردار ( جو دوسر، ماست، خیار و عسل ) 📝 مواد لازم ۱ عدد خیار پوست‌کنده ۱ قاشق چای‌خوری ماست ۲ قاشق چای‌خوری بلغور جو دوسر یک قاشق چای‌خوری عسل خیار را قطعه‌قطعه کنید و با ماست، جو دوسر و عسل مخلوط کنید. ترکیب حاصل را که شکل خمیری پیداکرده است، روی پوست بگذارید و پوستتان را با آن ماساژ بدهید. پس از 10 دقیقه، پوست خود را با آب سرد بشویید. 💞 @zendegiasheghane_ma
#ترفند_خانه_داری همه خانوما با این صحنه مواجه شده اند 😱😱👆 ✅به محض اینکه جوهر تازه س، لباس را با دوغ یا شیر یا ماست بشویید ، انشااله لکه ازبین میرود😁👌 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹 💔مردها چه زن هایی را ترک می کنند؟ 1⃣ زنان توجه طلب (هیسترونیک) . زنانی هستند که دوست دارند مورد توجه واقع شوند، دلشان می خواهد گرم و قدرتمند به نظر برسند در صورتی که به شدت در پشت صحنه، یخ زده اند. 2⃣ زنان مهرورز حمایتگر . این گروه از زنان، مردان را با کودکان خود، اشتباه گرفته اند. دلشان می خواهد مانند یک مادر، شش دانگ مراقب شوهر خود باشند. 3⃣ زنان بچسب (وابسته) . این گروه از زنان، به شدت گیر می دهند. در محبت و بی محبتی، افراط می کنند. دلشان می خواهد همه جا به همسر خود منگنه شوند. این گروه از زنان گاهی آن قدر در مهرورزی افراطی هستند که مردان را از خود دور می کنند. 4⃣ زنان شکاک . این گروه از زنان به طرز شگفت انگیزی به همسر خود شک دارند. به طور مداوم در جست وجوی نشانه ای از خیانت، هستند. این زنان بدون مقدمه به دنبال مردشان راه می افتند و او را تعقیب می کنند. 5⃣ زنان مردنما . این خانم ها، دوست دارند کارهای مردانه انجام دهند و به طرز عجیبی از ظرافت زنانه، دور مانده اند. مردانی که با این گروه زندگی می کنند؛ مردانگی خود را از یاد می برند. 💞 @zendegiasheghane_ma
زندگی مشترک، یک میهمانی است، آن را با زیباترین احساسات تان آذین ببندید همسرتان مهمان اصلی لحظات زندگی شماست، سعی کنید همواره میزبان و مهمان نواز شایسته ای باشید 💞 @zendegiasheghane_ma
خانم و آقای بهشتی از امروز شیوه برخورد با همسرت رو عوض کن و عشق ورزی رو به جای پرخاشگری انتخاب کن، مطمئن باش به مرور تغییر در همسرت را خواهی دید! ✍فقط یادتون نره نیتتون رضای خدا باشه و بس ، بی توقع و بی چشمداشت😊 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#نهال_ولایت_درنهادخانواده استاد #پناهیان #قسمت2 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖 ادامه مبحث استاد ضرورت شکل گیری بحث ولایت در نهاد خانواده آنچه در این صوت خواهید شنید ولایت، اساس دین اهمیت ولایت مداری در تاریخ مسیحیت در سجده نکردن شیطان بر انسان علل توجه ویژه صهیونیست ها به تخریب ولایت مداری در خانواده و اجتماع سیطره یهود، نتیجه عدم ولایت مداری در خانواده و جامعه عجین بودن ولایت مداری با سیاست در دنیای امروز ضعف جوامعی که احترام به والدین در آنها کمرنگ است تخریب بنیان خانوده نگاه معنوی به ازدواج نقش منحصر به فرد خانواده در تربیت ولایی فرزندان نقش ویژه مادر در معنویت خانواده 💞 @zendegiasheghane_ma
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 😍 ما میخوایم در این جلسه تمرین بکنیم که روابط معنوی و روابط عاطفی دو همسر زیاد بشه💕❤️💕 ❌ اگه معنوی فقط زیاد بشه عاطفی بیاد پایین هیچ فایده ای نداره 💔 ❌اگه که عاطفی بره بالا معنوی حذف بشه بازم فایده ای نداره ✅ دو تاش با همدیگه یعنی روابط عاطفی و معنوی زیاد💞💕💓 ❓❓ چه جوری❓❓ 👈مثلا من رابطه عاطفیم اینه که وقتی عصبانی میشم😡 سکوت میکنم😶 ✅ سعی میکنم حرف بد نزنم😐 ✅ میخوام همسرم رو صدا کنم با پیش وند💙 و پسوند 💚مناسب صدا میکنم 👈 من رابطه عاطفیم اینه که غذا رو برای همسرم‌ گرم‌ نگه میدارم🍚🍲 👈 رابطه عاطفیم اینه که لباس های همسرم همیشه مرتب و اتو شده است🌱✨🌱 لباس نشسته نداره🍀 👌ولی باید این طوری باشه واقعا هر کاری رو به موقع اش انجام بده آدم‌ 💪 وقتی میخوای رابطه عاطفی ات زیاد بشه ⬅️ مرد دنبال است دنبال اینه که مرد تو خونه باشه، مررررد باشه نه دست نشونده 🐭 شما مردت رو موش نکن که مدام از تو بترسه یه کاری کنه یا اجازه بگیره 😏 مردی که موش باشه به درد نمیخوره چون جایگاهی نداره و (پدر) نمیتونه باشه برای بچه هات، برای شما نمیتونه قدرتمند باشه پشتیبان و تکیه گاه باشه که باید همون قدرت تو خونه باشه 💪اون قدرتی که میخوای بذاری بهش بدی رابطه عاطفیته 🙏 در این رابطه عاطفی مورد است 🤔ببین چی کار بکنی احترام شوهرت رو بیشتر نگه میداری ❌ تو بین فامیل میای سلام علیک میکینی از در میاد تو اتاق با خانم ها نشستی حرف میزنی میگن آقاتون اومد⬅️ عهههه اومدش🙈 ✅ پاشو برو جلو، استقبالش، دست بده حتی بهش بگو الان برات چایی میارم☕️ میوه میارم 🍎 نگو مگه خونه منه بیارم خونه تو نیست اما شوهر تو که هست 👌👌تو هر چقدر احترام بذاری دیگران هم به تکاپو میوفتن مثلا فلانی من تا چایی میذارم میوه رو برا آقامون بذار 🔔 الان برات آب میارم، میزو سریع جلوش بگو پاک بکنن یعنی دقیقا مثل یک مهمان باهاش برخورد کن🌸 مهمان عزیزی که داره میاد مهمانی که مثلا شاید سالی یک بار میخواد بیاد 👱 مردها رو از چند جهت شناسایی کنید و کشف کنید👇 ، ، و با همون شناخت باهاش برخورد بکنید 🍃ولی وقتی با کسی به عنوان برخورد بکنی همیشه براش خوشاینده شما اقتدار رو در احترام داشته باشی 😴میخوای احترام بذاری مثلا همسرت داره میره بیرون سر کار شما چیکار میکنی⁉️ شما خوابی بهتون گفته بودم تو جلسه نظم ۱ گفتم چیکار کنید؟ @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
رمان #او_را نویسنده:خانم محدثه افشاری انتشار رمان #او_را 📚این رمان در مورد دختری به نام ترنم هست که از طبقه ی ثروتمند میباشد و دچار دین گریزی شده... و به دنبال آرامش میگردد .این رمان حاصل تلاش یکی از اساتید کانال تنها مسیر است🌹 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 #او_را #محدثه_افشاری #قسمت112 #او_را.... 112 نمیدونستم تا کی اما انگار حالا حالاها
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 .... 112 نمیدونستم تا کی اما انگار حالا حالاها حالگیری از خودم،برنامه ی ثابت زندگیم بود. البته نمیتونستم منکر احساس عزت نفسی که بعدش بهم دست میداد بشم!و همین احساس بود که وادارم میکرد این برنامه رو ادامه بدم. هوای قشنگ دم پاییز باعث شد برای کار تایپ،لپ تاپ و گوشی رو هم بیارم حیاط. کلیپ ها رو دونه دونه دانلود کردم و مشغول تایپشون شدم. آخرهای تایپم بود. قطره های اشک،دونه دونه سر میخوردن و پایین میومدن. نمیدونستم چرا اما حرف هاش داشت دلم رو زیر و رو میکرد. « تو گناه میکنی،او داره برای تو اشک میریزه! او به جای تو استغفار میکنه! دست به دامن خدا میشه،میگه خدایا به من مهدی ببخشش! این انصافه؟ آقات به خاطر تو باید شرمنده بشه؟ چیکار داری میکنی آخه؟ غمش رو کم نمیکنی،حداقل بیشترش نکن. ما بچه های امام زمان هستیم .میفهمی امام از پدر و مادرت به تو مهربون تره؟میفهمی دوستت داره؟😔 میفهمی چندین ساله غایبه و منتظره که چندنفر واقعا بخوانش تا بیاد؟!😭 میفهمی تو غربته؟ میفهمی تک و تنها،آواره،طرد شده آقای توعه؟!میفهمی؟ میفهمی نمیاد چون تو گناه رو بیشتر از او دوست داری؟ میفهمی نداریش؟ میفهمی یتیمی؟ نمیفهمی! که اگر میفهمیدی حال و روزت این نبود! » واقعا نمیفهمیدم!اشک هام سرازیر بود اما نمیفهمیدم یعنی چی! حالم خیلی به هم ریخته بود. احساس عذاب وجدان داشتم. نمیدونستم چرا اما خیلی داغون شده بودم. فایل رو سیو کردم و برای مریم فرستادم. جواب داد « اجرت با امام زمان... » چند روزی از شروع دانشگاه میگذشت. تقریبا داشتم نماز خوندن رو یاد میگرفتم،هرچند که هنوز بهش عادت نکرده بودم و خصوصا با نمازصبح نمیتونستم کنار بیام. واقعا حرف سجاد رو که میگفت نماز بهترین مبارزه با نفسه رو بهتر میتونستم قبول کنم تا حرف استاد معارفی که میگفت نماز عشق بازی با خداست! تا اینکه سر این مسئله که داشت حوصله ی همه رو سر میبرد، بالاخره با استاد بحثم شد. -استاد میشه بفرمایید کجای نماز دقیقا عشق بازی با خداست!؟؟ -خانم سمیعی!نماز تماما عشق است... همین که شما نماز رو شروع میکنی،دعوت پروردگارت رو لبیک میگی و عشق‌بازی شروع میشه!😌 -میشه بگید کدوم بچه نه ساله،یا اصلا کدوم جوون،ساعت چهار صبح حال عشق بازی با خدایی رو داره که حتی ممکنه به درستی هم نشناستش!؟؟اونم هرروز!! 😏😒 استاد همینجور که داشت دنبال جواب تو ذهنش میگشت،با اخم نگاهم کرد😐 -استاد عذر میخوام،ولی تا جایی که من فهمیدم، نماز عشق بازی نیست! نماز مبارزه با نفسه .نماز یعنی من انسانم. نماز یعنی ترجیح دستور خدا به دل خودت! نماز در ابتدای امر کار شیرینی نیست .وقتی شیرین میشه که بخاطر خدا حال هوای نفست رو بگیری و نماز رو بخونی!! همه نگاه ها با تعجب برگشت به طرف من و گشادی چشم‌های استاد چندبرابر شد! هیچ‌کس انتظار نداشت چنین حرفایی از من بشنوه! سعی کردم با همون اعتماد به نفس ادامه بدم -بهتره جای این درس ها،اول واقعیت های دنیا رو به بقیه یاد بدید و بعد هم مبارزه با نفس .اونجوری همه انسان‌ها خودشون با اختیار، خدا و اسلام رو انتخاب میکنن!! پچ پچ ها فضای کلاس رو پر کرد. استاد نگاهش رو از من برداشت و تو کلاس چرخوند -کافیه!سکوت رو رعایت کنید .کلاس به اتمام رسیده،میتونید تشریف ببرید! وقتی خبر رسید که کلاس ساعت بعد تشکیل نمیشه،بدون معطلی وسایلم رو جمع کردم و از کلاس خارج شدم،حوصله تیکه پرونی بچه ها رو نداشتم! دلم برای زهرا تنگ شده بود .چندروزی میشد که ندیده بودمش! "محدثه افشاری" 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹 ... 113 شماره زهرا رو گرفتم و منتظر شنیدن صداش شدم -به به سلااااااممممم ترنم خودم! -سلام عشششقم!چطوری خانوم!؟ -به خوبی شما،ماهم خوبییییم!آفتاب از کدوم طرف دراومده یاد ما افتادی؟؟ -ببخشیییید،حق داری.درگیر درس و دانشگاهم .این ترم درسام خیلی سنگین شده! -فدای سرت گلم،منم معذرت میخوام کم پیدا شدم،سرم یکم شلوغ بود این چندوقته! -عههه!؟مشغول چی؟! -مشغول خبرای خوب خوب!! -مشکوک میزنیا زهراخانوم!!اینجوری نمیشه،پاشو بیا ببینمت! -امممم... راستش یکم کار داشتم. ولی...فدای سرت .دیدن تو مهم‌تره!کلی حرف دارم باهات! -مرررسی گلی،زود بیا که از فضولی مردم!کجا بریم حالا!؟ -نمیدونم. پارکی،سینمایی،جایی .استخر خوبه!؟ -استخخخخر!؟مگه تو استخرم میری!؟ -وا!دستت درد نکنه!مگه من چمه!؟ خندیدم -ببخشید،خب من فکرمیکردم شماها فقط راه خونه تا مسجدو بلدین!عالیه. بریم. رفتم خونه و ساکی که توش وسایل استخرم رو میذاشتم،برداشتم ورفتم .سر ساعتی که باهم قرار داشتیم هم زهرا با همون لبخند همیشگی،پیداش شد! -وای مرسی زهرا!خیلی وقت بود بجز دانشگاه و جلسه و خونه مرجان،جایی نرفته بودم! -چرا؟؟ -خب... نمیدونم!همینجوری!تو خونه بیشتر احساس راحتی میکنم! -اصلا این کارو ادامه نده. برو بیرون، فعالیت اجتماعی داشته باش . مشغول به کار باش . من خیلی تو خونه بند نمیشم!تا جایی که بدونم مامان و بابام ناراحت نمیشن،وقتم رو اینور و اونور میگذرونم. -چه خوب!نمیدونم چرا فکر میکردم امثال شما همش میشینید تو خونه و از دم افسرده اید! -افسرده عمه ی محترمته!من که از تو شنگول ترم والا!بعدم من اصلا از این بچه مثبت بازیا خوشم نمیاد! آدم باید از فرصت‌هاش استفاده کنه.البته اگر تو خونه کار مفید و ضروری داشته باشم،که بیرون نمیرم. ولی در حال حاضر بیشتر کارم بیرون خونست؛اگر هم خونه باشم سعی میکنم بیکار نشینم. حرفمون با ورود به استخر نصفه موند .احساس سرما کردم،تمام بدنم رو بردم زیر آب تا زودتر به دما عادت کنم. سرم رو که بیرون آوردم،خبری از زهرا نبود!! اطرافم دنبالش میگشتم که با صدای شیرجه ی یه نفر تو قسمت عمیق،نظرم جلب شد.زهرا بود!😳 به انرژی و شیطنتش خندم گرفت و از همونجا وارد قسمت عمیق استخر شدم. بعد از چندبار مسابقه و بازی تو آب،خسته به قسمت کم عمق برگشتیم. -خب چه خبرا؟گفتی کلی حرف باهام داری! -خدمت شما عرض کنم که کم کم باید آماده ی نی‌ناش‌ناش بشی!! ابروم رو بالا انداختم و با تعجب نگاهش کردم! با حالت مغرورانه ادامه داد😎 -لطفا یه لباس خوشگل برای خودت بخر!بالاخره ساقدوش عروس خانوم باید شیک و پیک باشه دیگه!!☺️😌 یدفعه جیغ زدم و محکم بغلش کردم! -زهراااا...جدی میگی؟؟وای دیوونه!!!خیلی خوشحال شدم!!😵😅 -هیسسسس!الان بشنون فکرمیکنن شوهرندیده‌ایم!!خلاصه ترنم خانوم،آبجیت رفتنی شد! دوباره با محبت و ذوق فراوون بغلش کردم -زهرا نمیدونی چقدر خوشحال شدم!وای...خیلی ذوق دارم. -الهی قربونت برم.ان شاءالله به زودی قسمت خودت بشه! -من و شوهر؟فکرکن بابام منو شوهر بده!! خب حالا تعریف کن ببینم!طرف کیه؟چیکارست؟ -طرف پسر باباشه و بنده ی خدا!میخواستی کی باشه؟؟ -اه لوس نشو دیگه! -خیلی خب،یه نفس عمیق بکش!!تو بیشتر از من ذوق داری!!آروم باش تا تعریف کنم. -باشه باشه...من آرومم.خب حالا بگو. -برادر یکی از دوستامه.یه چند وقتی هست که میان و میرن. -چندوقته میان و میرن،اونوقت تو الان داری به من میگی؟؟نامرررررد! -نه خب خیلی جدی نبود که بخوام بگم .یادته که میگفتم یکم سختگیرم. -پس چجوری جدی شد؟؟ -خب آخه اولش فکرنمیکردم بخوام بهش بله بگم! فکر نمیکردم مورد مناسبی باشه .آخه اصلا مذهبی نیست!! -ها؟؟پس چجوریه؟؟چرا خب الان قبولش کردی؟ -اولش گفتم خودش ببینه به هم نمیخوریم،میذاره میره!منم که همیشه دوست داشتم شوهرم یه پسر حسابی با خدا باشه!اما همچین خاستگاری نمیومد برام!هرکی بالاخره یه عیبی داشت .حتی اون مذهبیاشم،اونی که من میخواستم نبودن! مثل ماست وارفتم! همیشه انتظار داشتم زهرا زن یه پسر مثل سجاد بشه! -خب چرا به این بله دادی پس؟؟ -از اونجایی که مامانم موفق نمیشد قانعم کنه،با یه مشاوری صحبت کردم،که اون بالاخره موفق شد! "محدثه افشاری" 💞 @zendegiasheghane_ma