💕زندگی عاشقانه💕
#دلشده #درحسرت_دیدار_دوست #قسمت29 و رفت، هستی در حالی که نگاه تحسین آمیزش را از پشت سر بر قامت حر
#دلشده
#درحسرت_دیدار_دوست
#قسمت30
باران گرام بصورت کربلا بلاء این برهوت تیپا خورده از کودکان بازیگوش ابر، شدت گرفته بود. صدای حی علی الفلاح علی اکبرعلیه السلام در دشت طنین افکنده بود که باد از گرد راه رسید و گفت: شینده است این آخرین نماز امام است. همه هستی به اقتدای معشوق به نماز ایستاده.
نماز، زیباترین ابراز احساسات بنده ای در برابر آفریننده است. سجده در میدان کفر، عالیترین جلوه امر به معروف و باشکوه ترین صورت نهی از منکر بود. بعد از نماز بود که ندای:
«اما من مغیث لوجه اللَّه اما من ذاب یذب عن حرم رسول اللَّه»
معشوق در دشت پیچید.
این بهترین فرصت بود، هستی از پا نشناخته، جمعی از فرشتگان و جنها را نزد امام فرستاد. چه غوغایی شده بود. وه! که اگر معشوق رخصت میداد، من با این همه کوچکی بر دامن باد
نشسته و خود را بر یکی از آنان میکوبیدم و حداقل نمی گذاشتم برای لحظه ای چشمهایشان درست ببیند و آن وقت، اگر با آب که نه با لجن زار دیدههای آنان، ممزوج میشدم و بر گونه هایشان مدفون میگشتم، باز هم خوشحال بودم، اگر چه مدفون شدن در گونههای آنان برای من، فشار قبر عظیمی بود، اما جان فشانی در راه معشوق، آرزوی هر عاشقی است.
باد نفسی به سینه داد و با غرور گفت: نسلشان را برمی کنم. زمین با شادی و افتخاری گفت: در تنگ ترین و تاریک ترین بطنم، آنچنان آنها را دفن کنم که استخوانهایشان خرد شود.
آسمان گفت: هوای تازه را از حلقومشان بیرون میکشم.
و آفتاب با شادی گفت: آتشی بر آنان بیفکنم که عبرت خاص و عام شود.
خونی دوباره در شریانهای هستی جریان یافته بود. درآخر تصمیم بر این شد که باد بلندشان کند، آسمان جانشان را بگیرد و آفتاب بسوزاندشان و خاکسترشان را زمین بر باد بدهد تا نیست و نابود شوند و من حتی اگر باد و آسمان و زمین و خورشید فرصت نمی دادند، بر چشم یکی از آنان فرو میرفتم.
#شبی_دوصفحه_کتاب
💞 @zendegiasheghane_ma
1_38781430.mp3
8.32M
فرهمند آزاد
زیارت آل یس
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
نمی دانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند!
می گویند حساسیت فصلی است؛
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
"نجلا"
شب نهم #زیارت_آل_یس
#چله_سراسری
💞 @zendegiasheghane_ma
پـﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ
ﺍﮔﺮﺑﺎﻋـﺚ
" ﺁﺯﺭﺩﮔﯽِ" ﮐﺴﯽ ﺷﺪم
ﺑﻪ ﻣﻦ
"ﻗﺪﺭﺕِ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ"ﺑﺪﻩ
ﻭاگر
"ﺩﯾﮕـﺮﺍﻥ
"ﻣﺮﺍ"ﺁﺯﺭﺩﻧﺪ"ﺑـﻪ ﻣﻦ
"ﻗـﺪﺭﺕِ ﺑﺨﺸـﺶ "ﺑﺪﻩ
شبتون آروم و پر از یاد خدا
💞 @zendegiasheghane_ma
أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ✋
روی زمینیم آسمانی از دعاییم
مشغول ذکر دلنشین ربناییم
وقتی که دلتنگ حسینیم ، عاشقانه
با هر سلام صبحگاهی کربلاییم
#صبحتون_حسینی
💞 @zendegiasheghane_ma
🍁💥🍁💥🍁💥🍁💥🍁
#اندکی_تامل
✅ریشه تمام افکارغلط،نگاهِ غلطه!
هرفکری که درمسیرحق نباشه؛
حتماً باطله.
فکرباطل👈اعمال باطل👈اخلاق باطل
مراقب نگاه وقضاوتت نسبت به بقیه باش!
⛔️شایدباطل باشه.
💞 @zendegiasheghane_ma
💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣
خانمها و آقایان !
لطفا توجه کنید دوروزه بخشهایی از کتاب 5زبان عشق نوشته گری چاپمن رو باهم مرور میکنیم این کتاب نکات جالب و مهمی داره لطفا اگر تونستید نسخه کامل این کتاب رو مطالعه کنید😊
💞 @zendegiasheghane_ma
#5زبان_عشق
#گری_چاپمن
#قسمت4
آقای چاپمن اشاره کرد که کلمات محبت آمیز و نحوه تن صدای ما در بیان عبارات محبت آمیز بسیار مهمه.
همچنین ایشون متذکر میشه که #درد و ناراحتی و #عصبانیت رو هم میشه با شکلی ملایم و مهربان انتقال داد.
کلمات اگر درست به کار برده بشن و اگر با لحن درست در ارتباط با همسر استفاده بشن میتونند باعث افزایش #صمیمیت بیشتر زوجین بشن👆👆
💞 @zendegiasheghane_ma
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#حی_شدن
سلام به همگی من دیروز یه کاری کردم امروز که فکرکردم دیدم حی شدم😁
مادر شوهرم آهنگ اندک اندک جمع مستان می رسند رو خیییلی دوست داره
دیروز دانلود کردم از اینترنت(نمیدونم چرا زودتر به فکرم نرسید)براشون بلوتوث کردم وبرای آهنگ زنگ گوشیشون تنظیم کردم(گوشیشون معمولیه) خیلی خوشحال شدن و ذوق کردن😍
تا باشه از این ذوق ها و خوشحال کردن مادرشوهرجان 😁😁😁
💞 @zendegiasheghane_ma
1_38781430.mp3
8.32M
زیارت آل یس
فرهمند آزاد
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
آقا ببخش که دعاهایمان دعا نشد 🍂🍁
قلبِ سیَه ز معصیتِ خود جدا نشد🍁🍂
ما را ببخش یوسف زهرا به مادرت🌹🌹
ایـن رسم عاشقی، به درستی ادا نشد🍂🍂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شب دهم #زیارت_آل_یس
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
#چله_سراسری
💞 @zendegiasheghane_ma
دوستان از امشب داستان زیبای #دختر_شینا رو هر شب در کانال میزاریم
احتمالا خیلی از دوستان خونده باشند ولی دوباره این داستان رو با ما مرور کنید بسیار زیبا و قابل تامل🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت1
#فصل_اول
پدرم مریض بود. می گفتند به بیماری خیلی سختی مبتلا شده است. من که به دنیا آمدم، حالش خوبِ خوب شد.
همه ی فامیل و دوست و آشنا تولد من را باعث سلامتی و بهبودی پدر می دانستند.
عمویم به وجد آمده بود و
می گفت: «چه بچه ی خوش قدمی! اصلاً اسمش را بگذارید، قدم خیر.»
آخرین بچه پدر و مادرم بودم. قبل از من، دو دختر و چهار پسر به دنیا آمده بودند،
که همه یا خیلی بزرگ تر از من بودند و یا ازدواج کرده، سر خانه و زندگی خودشان رفته بودند.
به همین خاطر، من شدم عزیزکرده پدر و مادرم؛ مخصوصاً پدرم.
ما در یکی از روستاهای رزن زندگی می کردیم. زندگی کردن در روستای خوش آب و هوا و زیبای "قایش" برایم لذت بخش بود.
دور تا دور خانه های روستایی را زمین های کشاورزی بزرگی احاطه کرده بود؛ زمین های گندم و جو، و تاکستان های انگور.
از صبح تا عصر با دخترهای قدّ و نیم قدِ همسایه توی کوچه های باریک و خاکی روستا می دویدیم.
بی هیچ غصه ای می خندیدیم و بازی می کردیم. عصرها، دمِ غروب با عروسک هایی که خودمان با پارچه و کاموا درست کرده بودیم، می رفتیم روی پشت بام خانه ما.
تمام عروسک ها و اسباب بازی هایم را توی دامنم می ریختم، از پله های بلند نردبان بالا می رفتیم و تا شب می نشستیم روی پشت بام و خاله بازی می کردیم.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
آسمان چشم تو
بوی سخاوت می دهد
با نگاهت
حال ما را خوب کن یابن الحسن
شبتون مهدوی
💞 @zendegiasheghane_ma
☀️☁️☀️☁️☀️☁️☀️☁️☀️☁️
✨صبحها...
🦋مسیری روشن آغاز میشود
✨بهسوی مقصدی و هدفی
🦋پس با همهی توانت قدم بردار
✨و یادت باشد
🦋همهی آنچه زیباست در همین مسیر
✨و در بین راهِ رسیدن نهفته است.
سلام...
🌼صبح زیباتون بخیر و شادی🌼
💞 @zendegiasheghane_ma
#5زبان_عشق (رازهایی برای داشتن عشق پایدار)
#گری_چاپمن
#قسمت5
#درخواست_متواضعانه یکی از گویشهای زبان عشق "کلمات تاییدآمیز" است.
عشق درخواست میکنه نه طلب. ما طلبکار همسرمون نیستیم😊
صفحه کتاب #قسمت5 و 6 رو مطالعه کنید👆👆
💞 @zendegiasheghane_ma