سلام خدمت کدبـــ💖ــانوهای خستگی ناپذیر...
💢 اگر بعضی خانم ها احساس میکنن که لیســـ📝ـــــت تهیه نکردن، سریعتر لیستشون رو طبق روش خودش آماده کنن و کارهایی هم که ما میگیم وتوی لیستتون ندارین میتونید بهش اضافه کنید و
برنامه بریزید👌
🌀 اگر هم از برنامه جلوترین،
عــ👏ــالیه؛ ولی بیش از اندازه خودتون رو خســ🤕ــته نکنید!! چون هدف ما،
«خانه تکانی» بدون آسیب رسوندن به جسم و روانمون هست.
امروز چند تــ🤹♀ــرفند خیلی مهم برای←خانه تکانی اصولی آشپزخانه→ بهتون میگیم که البته در یک روز نمیشه همه رو انجام داد
😌‼️🌀
➖راستی اگر سوال یا پیشنهاد و انتقادی دارید حتما به ای دی زیر بفرستید
🆔 @yamahdi85
🔍یه نکته همین اول بگم که با توجه به بالا رفتن مصرف آب در کشور و توصیه به«صــ🚱ــرفه جویی»، پرده ها وفرش ها و پتوها و روتختی ها رو میتونید بعد عید بشورید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🤹♀ 👈 ترفندهای «خانه تکانی» آشپزخانه↓
1⃣ ) گردگیری بالای کابینتها ویخچال
2⃣ ) پاک کردن گرد و خاک سقف
3⃣ ) عوض کردن فیـلتر هود وتمیز کردن اون
4⃣ ) پاک کردن رســوب کتری وشستنش
5⃣ ) دور ریختن داروهای تاریخ گذشته
6⃣ ) خیس کردن لیوانها و ظروفِ لَکدار در محلول←پودر و سـرکه→ تاچندساعت
7⃣ ) تمیز کردن کامل ماکروویو
8⃣ ) بازیافت کردن پلاستیکهای اضافی
9⃣ ) شستن قابلمه های سیاه شده با«صابون رنده شده و سیم»
⚠️← ترجیحا جهت خرید کردن از «کیسه پارچه ای» یا مثل قدیما «زنبیل» استفاده کنید
🗑→🛍→💼→‼️
0⃣1⃣ ) تمیزکردن سبدپیازو سیب زمینی
1⃣1⃣ ) پر کردن قندان و نمکدان و...
2⃣1⃣ ) پاک کردن بدنه ظروف مسی با«رب یاسس گوجه یاچیزای ترش»
3⃣1⃣ ) بازیافت کردن ظروف اضافی😉
4⃣1⃣ )شستن دستمال های کثیف👌
5⃣1⃣ ) دور انداختن اسکاچ ها و دستمال های کهنه
6⃣1⃣ ) شستن سطل و سبد ظرفشویی
7⃣1⃣ ) شستن وتمیز کردن گاز☺️
8⃣1⃣ ) سِلِفون کشیدن روی ظروفی کهکمتر استفاده دارند بعد از تمیز کردن، برای نَنِشستن خاک روشون😊
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
9⃣1⃣ ) تمیز کردن فِــر
0⃣2⃣ ) تمیز کردن دیوارهای پشت گاز
1⃣2⃣ ) گردگیری «ویترین ها» و ظروف دکـــــ🏺ــــــوری
2⃣2⃣ ) شستن کف آشپزخانه
3⃣2⃣ ) شستن فرش آشپزخانه
4⃣2⃣ ) تمیز کردن درب کابینت ها و دستگیره ها🚪
5⃣2⃣ ) چک کردن و زیروروکردن حبـوبات
6⃣2⃣ ) پر کردن ظروف←ادویه ها→🍚
7⃣2⃣ ) ریختن «سبزیجات خشک» و خشکبارها در ظروف "شیشه ای" و برچسب زدن بهشون....!! 💮
8⃣2⃣ )چک کردن تاریخ مصرف رشته و...
9⃣2⃣ ) تمیز کردن ماشـین لباســشویی؛
0⃣3⃣ ) تمیز کردن←یخچــال و فریزر→با جوش شیرین و سرکه و یا مواد شوینده‼️
❇️♨️⚠️🌐
✍نحوه ی تمیزکردن لباسشویی؛
🔴لاستیک دربشو یه کم با دست بدید کنار و جرم هارو تمیز کنید
🌀جا پودریش رو دربیارید و کامل بشورید!!
⚠️رسوبات پودر خود مخزن رو با یک لیوان ←سرکه و یک فنجان جوش شیرین یا قرص های مخصوص→ با آب جــــ♨️ـــوش بگذارید روی کمترین زمان ماشین و خالی و بدون لباس کار کنه
🔸➖✅
✍چند تا کار پیشنهادی؛↓
✰👈 تمیز کردن دوتا از کابینت ها
✰👈 خالی کردن کمد رختخواب و جارو کشیدن زیرشون...!!
✰👈تمیز کردن لوستر آشپزخانه...!!
✰👈 شستن ملحفه ی روی رختخواب و شستن رو بالشتی و روتشکی ها، درصورت چرک بودن
♨️🔰🌐
خـداقـــــ🙌ـ💖ـــــوت
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
خانم های خانه دار در منزل چی کار میکنید که وقت و حوصله ندارید؟🧐
🔷 چرا خانم های دیگر میتوانند درس بخوانند، به امور خانه برسند مواظب بچه ها باشند؟
✔️میتوانند به راحتی زندگی را اداره کنند.
💢مگر ما چقدر می خوابیم؟ چقدر حق خوابیدن داریم؟ با چند ساعت خواب نیاز ما تامین می شود.
چقدر از خوابهای مان مازاد است
*✅ روزی بابت وقت و عمرمان باز خواست میشویم.*
🔹الان بهترین وقت است از خودمان حساب بکشیم که با عمرم چه کردم؟🤔
✔️اگر من 60 سال زندگی کرده باشم و روزی 8 ساعت خوابیده باشم، 20 سال از عمرم را در خواب سپری کرده ام. 😴
🔷 همراه با کسالت، *تنبلی* ، هم وارد میشود.
🔶بخش عمده ای از تکالیف خود را به خاطر تنبلی و بی حوصلگی انجام نمی دهیم.🤦♀
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ : دو راهی خانواده يا همسر...
🔹 حجت الاسلام والمسلمین #ماندگاری
#زندگی_مشترک
#همسرداری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه298ازقرآن🌸
#جز_پانزده🌸
#سوره_کهف🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_محمدعلی_برنجی_زاده 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت140 💠 پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم میدادند که
#دمشق_شهرعشق
#قسمت141
و💠 جریان خون به زحمت خودش را در رگهایم میکشاند، قلبم از تپش ایستاده و نفسم بیصدا در سینه مانده بود و او طوری عربده کشید که روح از بدنم رفت :«یا حرف میزنی یا همینجا ریز ریزت میکنم!»
و همان #تهدیدش برای کشتن دل من کافی بود که چاقوی کوچکی را از جیب شلوارش بیرون کشید، هنوز چند پله مانده بود تا به قتلگاهم برسم و او از همانجا با تیزی زبان جهنمیاش جانم را گرفت :«آخرین جایی که میبرّم زبونته! کاری باهات میکنم به حرف بیای!»
💠 قلبم از وحشت به خودش میپیچید و آنها از پشت هلم میدادند تا زودتر حرکت کنم که شلیک #گلوله پرده گوشم را پاره کرد و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت.
از شدت وحشت رمقی به قدمهایم نمانده و با همان ضربی که به کتفم خورده بود، از پله آخر روی زمین افتادم. حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد و انگار عدهای میدویدند که کسی روی کمرم خیمه زد و زیر پیکرش پنهانم کرد.
💠 رگبار گلوله خانه را پُر کرده و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را بپوشاند، تکانهای قفسه سینهاش را روی شانهام حس میکردم و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند :«#یا_حسین!» که دلم از سوز صدای مظلومش آتش گرفت.
گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد، پیراهنم از پشت خیس و داغ شده و دیگر نالهای هم نمیزد که فقط خسخس نفسهایش را پشت گوشم میشنیدم.
💠 بین برزخی از #مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بیوقفه، چیزی نمیفهمیدم که گلوله باران تمام شد.
صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود، چیزی نمیدیدم و تنها بوی #خون و باروت مشامم را میسوزاند که زمزمه مصطفی در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد.
💠 گردنم از شدت درد به سختی تکان میخورد، بهزحمت سرم را چرخاندم و پیکر پارهپارهاش دلم را زیر و رو کرد. ابوالفضل روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود، از تمام بدنش خون میچکید و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت142
💠 تازه میفهمیدم پیکر برادرم سپر من بوده که پیراهن سپیدم همه از خونش رنگ گُل شده بود، کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین نوری که به نگاهش مانده بود، دنبال من میگشت.
اسلحه مصطفی کنارش مانده و نفسش هنوز برای #ناموسش میتپید که با نگاه نگرانش روی بدنم میگشت مبادا زخمی خورده باشم.
💠 گوشه پیشانیاش شکسته و کنار صورت و گونهاش پُر از #خون شده بود. ابوالفضل از آتش اینهمه زخم در آغوشش پَرپَر میزند و او تنها با قطرات اشک، گونههای روشن و خونیاش را میبوسید.
دیگر خونی به رگهای برادرم نمانده بود که چشمانش خمار خیال #شهادت سنگین میشد و دوباره پلکهایش را میگشود تا صورتم را ببیند و با همان چشمها مثل همیشه به رویم میخندید.
💠 اعجاز نجاتم مستش کرده بود که با لبخندی شیرین پیش چشمانم دلبری میکرد، صورتش به سپیدی ماه میزد و لبهای خشکش برای حرفی میلرزید و آخر نشد که پیش چشمانم مثل ساقه گلی شکست و سرش روی شانه رها شد.
انگار عمر چراغ چشمانم به جان برادرم بسته بود که شیشه اشکم شکست و ضجه میزدم فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🔅اگر به چشم ما آیی، سپیده خواهد شد
سحربه یُمنِ تو ،ای نور! دیده خواهد شد
🔅فضای باور ما درهوای آمدنت
پر از طراوت سیب رسیده خواهد شد
#اللّهمعجّللولیکالفرج 🍃🌸🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀