هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅خاصيتهای شگفتانگيز خوردن آب گرم موقع افطار :💧
▫️کبد را شستشو میدهد
▫️دهان را خوشبو می سازد
▫️معده را شستشو میدهد
▫️آرام کننده رگهای به هیجان آمده است
▫️حرارت معده را فرو می نشاند
+ کسانی که روزه می گیرند بهتر است هنگام افطار آب گرم بخورند تا معده شان پاکسازی شود.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔷🔶🔸➰〰➰🔸🔶🔷
⚜ #نـشــــــــــونـــــے⚜
🔔 #امدادهایالهیوحفظانسان
👌 ﺇﻥ ﻣﻊ ﻛﻞ ﺇﻧﺴﺎﻥ ﻣﻠﻜﻴﻦ ﻳﺤﻔﻈﺎﻧﻪ ﻓﺈﺫﺍ ﺟﺎﺀ ﺍﻟﻘﺪﺭ ﺧﻠﻴﺎ ﺑﻴﻨﻪ ﻭ ﺑﻴﻨﻪ ﻭ ﺇﻥ ﺍﻟﺄﺟﻞ ﺟﻨﺔ ﺣﺼﻴﻨﺔ
🔹ﺑﺎ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎنی ﺩﻭ #ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻣﯽ ﻛﻨﻨﺪ
🔸و ﭼﻮﻥ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﺍلهی ﻓﺮﺍﺭﺳﺪ، ﺗﻨﻬﺎﻳﺶ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ
🔹ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ #ﻣﺮﮒ ﺳﭙﺮی ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ...
🕊 #نشونی_نهج_البلاغه
💌 #حکمت_۲۰۱_نہج_البلاغہ
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌺 سلام
🌺 روز زیباتون بخیر
بیست و نه روز
عبادت خالصانه
و روزه داریتون
مورد قبول حق تعالی
امیدوارم روز خوب و
پر برکتی داشته باشید
روزی پر از عشق
و آرامش و سلامتی
و پر از توفیق بندگی
همراه با استجابت دعا
🌺 چهارشنبه تون پربرکت
🌺عیدسعیدفطرپیشاپیشمبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸به چهار شنبه آخرین روز
ماه رمضان خوش آمدید
🌸الهی امروزتون
با بهترین لحظه ها
گره بخوره
وروزتون سرشارباشه،
ازخیرو برکت
و لبریز باشه ازموفقیت
وتاسال دیگه همین موقع
🌸حال دلتون خوب خوب باشه
🌸پایان یک ماه بندگی
یک ماه دلدادگی
یک ماه نور و روشنایی
بر همگان مبارک باد💝
🌸خدایابحرمت ۲۹روز بندگی
🌸گره ازمشکلات همه بازکن
تمام خانه هارا لبریز ازشادی و
سرشار از برکت وخوشبختی بگردان💝
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع
#قسمت_چهل_نهم
امروز خودم برات غذا درست میکنم...
پلہ هارو دوتا یکے رفتم پاییـݧ
بابا رضا طبق معمول داشت اخبار نگاه میکرد
وارد آشپز خونہ شدم مادر علے داشت سبزے پاک میکرد.
سلام ماماݧ
إ سلام دخترم بیدار شدے؟؟حالت خوبہ؟؟
لبخندے زدم و گفتم:بلہ خوبم ممنوݧ.
ماماݧ ناهار کہ درست نکردید؟؟
ݧ الاݧ میخواستم پاشم بزارم.شماها هم کہ صبحونہ نخوردید
میل نداریم ماماݧ جاݧ .
اگہ اجازه بدید مـݧ ناهارو درست کنم
ݧ اسماء جاݧ خودم درست میکنم شما برو استراحت کــݧ.
بااصرار هاے مـݧ بالاخره راضے شد.
خوب قورمہ سبزے بزارم؟؟؟
الاݧ نمیپزه کہ
اشکال نداره یکم دیرتر ناهار میخوریم .علے دوست داره امشبم کہ میخواد بره گفتم براش درست کنم.
مادر علے از جاش بلند شدو اومد سمتم.کجا میخواد بره؟؟؟
واے اصلا حواسم نبود از دهنم پرید.
إم .إم هیچ جا ماماݧ
خودت گفتے امشب میخواد بره
ابروهامو دادم بالا و گفتم:مـݧ؟؟؟؟حتما اشتباه گفتم
خدا فاطمہ رو رسوند .با موهاے بهم ریختہ و چهره ے خواب آلود وارد آشپز خونہ شد
با دیدݧ مـݧ تعجب کرد :إ سلام زنداداش اینجایے تو؟؟؟؟
بہ سلام خانم .ساعت خواب??
واے انقد خستہ بودم بیهوش شدم
باشہ حالا برو دست و صورتتو بشور بیا بہ مـݧ کمک کـݧ
با کمک فاطمہ غذا رو گذاشتم .تا آماده شدنش یکے دوساعت طول میکشید
علے پیش بابا رضا نشستہ بود
از پلہ هارفتم بالا .وارد اتاق علے شدم و درو بستم .
بہ در تکیہ دادم و نفس عمیقے کشیدم .اتاق بوے علے رو میداد
میتونست مرحم خوبے باشہ زمانے کہ علے نیست
همہ جا مرتب بود و ساک نظامیش و یک گوشہ ے اتاق گذاشتہ بود
لباس هاش رو تخت بود
کنار تخت نشستم و سرمو گذاشتم رو لباس ها چشمامو بستم
نا خودآگاه یاد اوݧ باز و بند خونے کہ اردلاݧ آورده بود افتادم
اشک از چشمام جارے شد .قطرات اشک روے لباس ریخت
اشکهامو پاک کردم و چشمامو بستم ،دوست نداشتم بہ چیزے فکر کنم ،بہ یہ خواب طولانے احتیاج داشتم ،کاش میشد بعد از رفتنش بخوابم و ،وقتے کہ اومد بیدار شم.
با صداے بازو بستہ شدݧ در بہ خودم اومدم.
علے بود .
اسماء تنها اومدے بالا ؟؟چرا مـݧ صدا نکردے کہ بیام؟؟
آخہ داشتے با بابا رضا حرف میزدے
راستے علے نمیخواے بهشوݧ بگے؟؟
الاݧ با بابا رضا حرف زدم و گفتم بهش :بابا زیاد مخالفتے نداره اما ماماݧ ݧ ،قرار شد بابا ماماݧ حرف بزنہ
اسماء خوانواده ے تو چے؟؟
خوانواده ے مـݧ هم وقتے رضایت منو ببینـݧ راضے میشـݧ
اسماء بگو بہ جوݧ علے راضے ام.
راضے بودم اما ݧ ازتہ دل ،جوابے ندادم،غذارو بهونہ کردم و بہ سرعت رفتم پاییـݧ
مادر علے یہ گوشہ نشستہ بود داشت گریہ میکرد
پس بابا رضا بهش گفتہ بود .
با دیدݧ مـݧ از جاش بلند شد و اومد سمتم
چشماش پر از اشک بود
دوتا دستش و گذاشت رو بازومو گفت:اسماء ،دخترم راستش و بگو تو بہ رفتـݧ علے راضے
یا مامانم وقتے اردلاݧ میخواست بره افتادم،بغضم گرفت سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم:بلہ
پاهاش شل شد و رو زمیـݧ نشست
بر عکس ماماݧ آدم تو دارو صبورے بود و خودخوري میکرد .
دستش و گرفت بہ دیوار و بلند شد .و بہ سمت اتاقشوݧ حرکت کرد
خواستم برم دنبالش کہ بابا رضا اشاره کرد کہ نرو
آهے کشیدم و رفتم بہ سمت آشپز خونہ .غذا آماده بود
سفره رو آماده کردم و بقیہ رو صدا کردم
اولیـݧ نفر علے بود کہ با ذوق شوق اومد
بعد هم فاطمہ و بابا رضا
همہ نشستـݧ
علے پرسید:إ پس ماماݧ کو؟؟
بابا رضا از جاش بلند شد و گفت:شما غذارو بکشید مـݧ الاݧ صداش میکنم
بعد از چند دیقہ مادر علے بے حوصلہ اومد و نشست
غذا هارو کشیدم
بہ جز علے و فاطمہ هیچ کسے دست و دلشوݧ بہ غذا نمیرفت
علے متوجہ حالت مادرش شده بود و سعے میکرد با حرفاش مارو بخندونہ.
.
ساعت ۵بود گوشے و برداشتم و شماره ے اردلاݧ و گرفتم.
بعداز دومیـݧ بوق گوشے برداشت.
الو
الو سلام داداش
بہ اهلا وسهلا کربلایے اسماء خوبے خواهر؟؟یہ خبرے چیزے از خودت ندیا .مـݧ اخبارتو از شوهرت میگیرم
خندیدم و گفتم.خوبے داداش،زهرا خوبہ ؟؟
الحمدوللہ
داداش میدونے کہ علے امروز داره میره ،میشہ تو قضیہ رو بہ ماماݧ اینا بگے؟؟
گفتم اسماء جاݧ
گفتے؟؟؟!!
آره خواهر.ما ساعت ۸میایم اونجا براے خدافظے
آهے کشیدم وگفتم باشہ خدافظ.
ظاهرا مـݧ فقط نمیدونستم ،پس واسہ همیـݧ بهم زنگ نمیزنـݧ میخواݧ کہ تا قبل از رفتنش پیش علے باشم
.
ساعت بہ سرعت میگذشت .
باگذر زماݧ ونزدیک شدݧ بہ ساعت ۸،طاقتم کم تر وکم تر میشد
تودلم آشوب بود وقلبم بہ تپش افتاده بود
ساعت ۷وربع بود.علے پاییـݧ پیش مامانش بود
توآیینہ خودم ونگاه کردم .زیرچشمام گود افتاده بود ورنگ روم پریده بود .
لباس هامو عوض کردم ویکم بہ خودم رسیدم .
ساعت ۷ونیم شد
علے وارداتاق شد بہ ساعت نگاهے کرد وبیخیال روتخت نشست
میدونستم منتظر بود کہ مـݧ بهش بگم پاشو حاضر شو دیره.
بغضم گرفتہ بود اماحالا وقتش نبود .
◀️ادامه دارد..
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع
#قسمت_پنجاه
چیزے رو کہ میخواست بشنوه رو گفتم:إ چرا نشستے
دیره پاشو...
لبخندے از روے
رضایت زد و بلند شد
لباس هاشو دادم دستش و گفتم:بپوش
دکمہ هاے پیرهنشو دونہ دونہ وآروم میبستم و علے هم با نگاهش دستهامو دنبال میکرد
دلم نمیخواست بہ دکمہ ے آخر برسم
ولے رسیدم . علے آخریشو خودت ببند
از حالم خبر داشت و چیزے نپرسید موهاش و شونہ کردم و ریشهاشو مرتب .شیشہ ے عطرشو برداشتم و رو لباس و گردنش زدم و بعد گذاشتم تو کیفم میخواستم وقتے نیست بوش کنم .
مثل پسر بچہ هاے کوچولو وایساده بود و چیزے نمیگفت :فقط با لبخند نگاهم میکردم
از کمد چفیہ ے مشکے و برداشتم و دور گردنش انداختم.
نگاهموݧ بهم گره خورد .دیگہ طاقت نیوردن بغضم ترکید و اشکهام سرازیر شد .
بغلم کرد و دوباره سرم رو گذاشت رو سینش .گریم شدت گرفت
نباید دم رفتـݧ ایـݧ کارو میکرد اوݧ کہ میدونست چقد دوسش دارم میدونست آغوشش تمام دنیامہ ،داشت پشیمونم میکرد
قطره اے اشک رو گونم افتاد اما اشک خودم نبود.
سرمو بلند کردم.علے هم داشت اشک میریخت
خودم رو ازش جدا کردم و اشکهاشو با دستم پاک کردم .
مرد مگہ گریہ میـکنہ علے
لبخند تلخے زدوسرشو تکوݧ داد.
ماماݧ اینا پاییـݧ بودݧ .
روسرے آبے رو کہ علے خیلے دوست داشت و برداشتم و انداختم رو سرم.
اومد کنارم ، خودش روسریمو بست و گونمو بوسید
لپام سرخ شد و سرمو انداختم پاییـݧ
دستم و گرفت و باهم رو تخت نشستم
سرمو گذاشتم رو پاش .
علے ؟؟
جاݧ علے؟؟؟
مواظب خودت باش
چشم خانوم
قول بده ،بگو بہ جوݧ اسماء
بہ جوݧ اسماء .
خوشحالم کہ همسرم،همنفسم ،مردمـݧ براے دفاع از حرم خانوم داره میره
منم خوشحالم کہ همسرم،همنفسم،خانومم داره راهیم میکنہ کہ برم
علے رفتے زیارت منو یادت نره هااا
مگہ میشہ تو رو یادم بره؟؟؟اصلا اوݧ دنیا هم...
حرفشو قطع کردم.سرمو از رو پاش بلند کردم و با بغض گفتم:برمیگردے دیگہ؟؟؟
چیزے نگفت و سرشو انداخت پاییـݧ.
اشکام سرازیر شد ،دستشو فشار دادم و سوالمو دوباره تکرار کردم.
سرمو گرفت ، پیشونیم و بوسید و آروم گفت انشا اللہ...
اشکام رو پاک کرد و گفت:فقط یادت باشہ خانم.مـݧ براے دفاع از حرمش میرم تو براے دفاع از چادرش بموݧ
اسماء فقط بهم قول بده بعد رفتنم ناراحت نباشے و گریہ نکنے
قول بده
نمیتونم علے نمیتونم
میتونے عزیزم
پس تو هم بهم قول بده زود برگردے
قول میدم.
اما مـݧ قول نمیدم علے
از جاش بلند شد و رفت سمت ساک
دستشو گرفتم و مانع رفتنش شدم
سرشو برگردوند سمتم
دلم میخواست بهش بگم کہ نره ،بگم پشیموݧ شدم،بگم نمیتونم بدوݧ اوݧ
دستش ول کردم و بلند شدم
خودم ساکش رو دادم دستش و بہ ساعت نگاه کرد
دردے و تو سرم احساس کردم ساعت ۸بود
چادرم رو سر کردم
چند دیقہ بدوݧ هیچ حرفے روبروم وایساد و نگاهم کرد
چادرم رو ،رو سرم مرتب کرد
دستم رو گرفت و آورد بالا و بوسید و زیر لب گفت:فرشتہ ے مـݧ
با صداے فاطمہ کہ صداموݧ میکرد رفتیم سمت در
دلم نمیخواست از اتاق بریم بیروݧ پاهام سنگیـݧ شده بود و بہ سختے حرکت میکردم.
دستشو محکم گرفتہ بودم.از پلہ ها رفتیم پاییـݧ
همہ پاییـݧ منتظر ما بودݧ
مامانم و ماماݧ علے دوتاشوݧ داشتـݧ گریہ میکردݧ
فاطمہ هم دست کمے از اوݧ ها نداشت .
علے باهمہ رو بوسے کرد و رفت سمت در
زهرا سینے رو کہ قرآݧ و آب و گل یاس توش بود و داد بهم
علے مشغول بستـݧ بند هاے پوتینش بود .دوست داشتم خودم براش ببندم اما جلوے مامانینا نمیشد .
آهے کشیدم و جلوتر از علے رفتم جلوے در...
درد یعنی
که نماندن
به صلاحش باشد
بگذاری برود...
آه ! به اصرار خودت !...
نویسنده:
#خانوم_علے_آبادے
◀️ ادامــــه دارد....
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆گوش کنید
حتی بی بی سی هم نمیتواند فواید روزه را انکار کند.
#پیام_سلامتی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عکسنوشته☝️
💠 مبلغ فطریه رمضان ۱۴۰۰ از سوی مراجع تقلید اعلام شد☝️
🦋🌸🌸🦋🌸🌸🦋🌸🌸
#احکام_فطریه
💬سوال
در چه صورت زکات فطره ميهمان بر عهده ميزبان ميباشد؟؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍پاسخ
در صورتی که میهمان چند شب خانه میزبان بماند که نانخور او محسوب شود فطریه اش بر عهده میزبان است
اما اگر فقط یک شب بماند فطریه بر عهده خودش است.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 #کلیپ_صوت_ومتن_دعای_روزسی_ام_رمضان
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ على ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین.
خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانى وقبول بر طبق خوشنودى تو وپسند رسول تو باشد واستوار باشد فرعش بر اصل به حق آقاى ما محمد وخاندان پاکش وستایش خاص پروردگار جهانیان است.
#التــــــماس_دعــــــــا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆
💎پيامبر خدا صلى الله عليه وآله:
كسى كه در رمضان آمرزيده نشود، در كدام ماه آمرزيده مى شود؟
مَنْ لم يُغفَرْ لَهُ في شَهرِرمضانَ ففِي أيِّ شهرٍ يُغفَرُ لَهُ؟
📚ميزان الحكمه جلد4 صفحه 521
➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام علي علیه السلام :
«المُتَّقونَ سادَةٌ ، وَالفُقهاءُ قادَةٌ ، وَالجلوس الیهم عباده.»
✅«پرهيزگاران، سروَرند و دين شناسان ، پيشوا و همنشينى ،
با آنان مايه فزونى است.»
📚امالی طوسی: ص 225 ح 392 / حکمت نامه پیامبر اعظم: ج7 ص 466
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴﴾
✨پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه
✨مرا در خردى پروردند (۲۴)
📚 سوره مبارکه الإسراء
✍آیه ۲۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خداحافظ ای ماه خوشبوی خدا
🌸خداحافظ ای ثنا و دعا
✨خداحافظ ای دعاهای زیبا
🌸خداحافظ ای لحظات عروج
✨خداحافظ ای گریه های شبانه
🌸خداحافظ ای بهترین ماه خدا
✨خداحافظ ای سفره های ساده افطار
🌸خدا حافظ ای سحرهای نورانی
✨آمدی و دل از کف ما ربودی
🌸درهای رحمت برما گشودی
✨ کاشکی باز هم میماندی
🌸ای ماه زیبای خدا باز هم بیا
✨ما را شستشوی نما
🌸تا پاک ازتو شویم جدا
✨پا نهیم در عید با شکوه فطر
🌸الهی این نماز و روزه مارا قبول نما
✨ #عیدفطرپیشاپیشمبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#ذکردرمانی
🍃🍂رفع اختلاف بین زوجین🍂🍃
✍ به جهت سازگارے و رفع اختلاف
بين زن وشوهر۱۰۰۱ مرتبه « #يٰاوَدودُ»
بخواند مجرب است
Ⓜ️مجموعه اذكاروادعيه
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همه_بخوانند
❎ یکی از رفتارهای بدی که یک شخص میتواند داشته باشد این است که هنگامی که دیگران (علی الخصوص همسر و خانواده) دارند با او #صحبت میکنند ، او با #موبایلش کار کند.
🔴 اگر هنگام صحبتتان ، توجه دیگران را میخواهید ، هنگام صحبتشان با جدیت آنها را #ببینید و به صحبت هایشان #گوش کنید.
#کانال_آموزش_خانواده 👇
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#همسران_بهشتی👆
#تلنگر
#آقایون_بدونن
توی کارش موفق بود!
عروس که شد، قید کار کردن را زد.
چهار گوشه ی کار را بوسید به کل خانه نشین شد.
گفت: "شوهرش دوست ندارد کار کند."
گفت: "خیلی کیف دارد به خاطر کسی که دوستش داری، خانه نشین شوی، حتی اگر عاشق کارت باشی، حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی."
لبش می خندید چشمهایش اما نه...
غم چشمهایش را نمی توانست قایم کند.
این آخرها هر وقت می دیدمش توی خودش بود. دلم می خواست ازش بپرسم برای آدم ِ دیگری عوض شدن، چطور است؟ مزه دارد؟!
بعد دیدم بهتر است آدمهای غمگین را سوال پیچ نکنم!
چقدر خوب است یک نفر باشد آدم را همانطوری که هست دوست بدارد!
قدش را ، وزنش را ، کارش را ، حتی دیوانه بازی هایش را ...
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#همسران_بهشتی👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
#مخصوص_متاهل_ها
🔴 مردم به همون چشم به همسرتون نگاه میکنن که شما اون رو معرفی کردید. همسرتون رو به خوبی و شایستگی معرفی کنید.
✅ وقتی شما جلوی دیگران با احترام ویژه ای با همسرتان رفتار کنید ، دیگران نیز به خود اجازه نمیدهند با او کوچکترین رفتار بدی داشته باشند.
#کانال_آموزش_خانواده 👇
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#همسران_بهشتی👆
#مخصوص_عقدی_ها
🔴 خانمی هستم در دوران #عقد و نزدیک به شروع زندگی مشترک اما به شدت مضطربم چه کنم؟
1⃣ سطح آگاهی خود را درمورد زندگی مشترک بالا ببرید چون وقتی ناآگاهی نسبت به چیزی از بین برود اظطراب کاهش می یابد.
2⃣ مهارت های لازم برای زندگی مثل آشپزی، خانه داری، همسر داری و ... را یاد گرفته و یا تقویت کنید.
3⃣ در این مدت با دیگر #بانوان_متاهل_موفق مشورت کرده و راه و چاه را یاد بگیرید.
4⃣ اگر ترس روابط زناشویی را دارید سعی کنید با صحبت با همسر خود و یا کسب آگاهی از استرس خود کم کنید.
5⃣ ترس از مسائل اقتصادی را با اعتماد و تکیه به #همسر خود کنار بگذارید و نگذارید اضطراب بیجا از یک اتفاقِ به وقوع نپیوسته، زندگی شما را مختل کند.
#کانال_آموزش_خانواده👇
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#همسران_بهشتی👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
💞 #آقایون_بدونن 💞
#آغوش
#بوسه
آقای خونه همین جور که به فکر شارژ گوشی تون هستید
به فکر شارژ بانوی خونه هم باشید😉
🆔 @zendegiasheghaneh
#مخصوص_متاهل_ها (بانوان)
💋 عشوه و دلبری زنانه را در همه جای زندگی خود جای دهید
💋 نوشتن نامه ی عاشقانه با رژ لب بر روی آینه میتواند خستگی روز را از تن همسر خارج کند و به او انرژی مثبت دهد
💋 آرایش کردن طبق میل او با گرفتن نظر از او و انتقال این حس که آرایش شما از روی عادت نیست بلکه برای او و زندگیتان است
💋شیطنت ها و شوخ طبعی هایی که باب مزاج همسرتان است میتواند خیلی از گره ها را باز کند و جلوی خیلی از تلخی ها را بگیرد
❗️همیشه توجه کنید که در این مسائل خلاقیت حرف اول را میزند.
#کانال_آموزش_خانواده 👇
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌷این رمضان هم دارد تمام مےشود..
امّا
🌷اے ڪاش...
آنچھ اندوختیم،
"غفلتــــ" از دستمان نبَرَد!
🌷ڪاش مہدےِ فاطمھ(عج) ضامنمان شود..
🌷اصلاً بس استــــ بـےصاحبـے،
ڪاش بیاید زودتر..
🌷آخرین افطار
🌷الهى در این لحظات نزدیک افطار
🌷سلامتی نصیب خانواده هایمان
🌷دلخوشی نصیب خانه هایمان
🌷و آرامش رانصیب دلهایمان گردان
🌷طاعات و عباداتتون قبول
#التـماس_دعــا❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش بر کسی که سفره نشین خدا بود❤️
از هرچه غیر خواسته ی او گر ، جدا بود🌹
درب کلاس درس خدا چون گشوده شد❤️
خوش بر مطلبی که قبول انتها بود🌹
قبول حق دوستان ❣
پیشاپیش عید سعید فطر مبارک🌹🎊
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#همسرانه💑
یکی از اشتباهاتی که بسیاری از همسران مرتکب آن میشوند،
استفاده از طعنه و کنایه در صحبت کردن با همدیگر است.
این طعنهها به مرور باعث ایجاد مشکلات عاطفی برای طرفین میشود.
#تربیت_فرزند
💟 اگروالدین بپذیرند که
یک سری از رفتارهای نوجوان شان،
مانند #احساس_بزرگی و #استقلال
اقتضای سن اوست،
💟 در این هنگام واکنش آنها به این رفتارهای جدید، واکنش منطقی و صمیمانه خواهد بود.👌
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✅#راز_پشمک_حاج_عبدالله
🍡حتما نام برند پشمک حاج عبدالله به گوشتون خورده؛
بعدش حتما یه خورده تعجب کردین و یا حتی خندیدین،
اما راز نام گذاری این برند چیست؟؟؟
✍حکایت این داستان برمیگرده به دهه ۱۳۳۰ زمانی که بچه های دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفه ی مدرسه و از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن.
🌹عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتا از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردار وبا ناشی از حمله متفقین، تمام اعضای خانوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و در این دبستان به عنوان مستخدم کار میکرد.
اما حاج عبدالله قصه ی ما به بچه های مدرسه علاقه وافری داشت
چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک در همین سنین رو دیده بود .
بچه ها توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت.
اما حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت،
رفته رفته بچه ها از مهربونی حاج عبدالله سوء استفاده کردند و اصلا پول نمیدادند،
و برخلاف تصور حاج عبدالله ،
علی رغم درآمد ناچیز فرراشی به هیچ کس نه نمیگفت .
تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تمام بچه های پشمک به دست در ایام زنگ تفریح با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبتهای دلسوزانه اش همه رو توجیه کرد
با این وجود هنوز اندکی از بچه ها شیطنت میکردند و پشمک مفتکی از حاج عبدالله میگرفتند.
این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه ۱۳۴۱ حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن درگذشت.
حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازه ها رو داشت
انبوهی از جمعیت که اکثرا هم جوان بودند و گریه میکردند حاج عبدالله ،بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستان قدیم تبریز بدرقه کردند.
اما جالبتر اینکه هر پنج شنبه بر سر قبر حاج عبدالله و برای شادی روحش پشمک پخش میکردند و این منوال چندین سال و تا اوایل دهه پنجاه ادامه داشت.
بله بچه های دبستان اکبریه داشتند قرضشان را به حاج عبدالله ادا میکردند،
🟢احسان البرزی و علی مردان طاهری موسسان پشمک حاج عبدالله دو تن از همان کودکان شیطونی هستند که هرگز بابت خوردن پشمک پول به حاج عبدالله نداده بودند.
و الان به یاد مهربونی و بخشش بی منت و همراه با لبخند حاج عبدالله فراش ، مستخدم دبستان اکبریه
نام برند تجاری پشمک شرکت خودشون رو، حاج عبدالله گذاشتند.
🌺شادی روح این پیرمرد مهربون و همه مهربانان دنیا صلوات✨✨✨
🌼زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
🌼هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
🌼صحنه پیوسته به جاست
🌼خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.....
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
زولبیا و بامیه با روغن و شکر فراوان تهیه می شود بسیار مضراست
پانکراس درحال روزه گرفتن قدرت ترشح انسولین زیاد برای جذب قند اضافی راندارد= #دیابت❌
۳عددخرماجایگزین مناسب درسفره افطاراست
#پیام_سلامتی
از مصرف #حلیم به خصوص در نیمه دوم ماه مبارک رمضان که #معده ضعیف تر شده است اکیدا بپرهیزید.
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان