eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
27هزار عکس
16.1هزار ویدیو
152 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
4_382587324426354773.mp3
653.5K
#فحاشی #بددهنی 🎤ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺣﺠﺖ ﺍﻻ‌ﺳﻼ‌ﻡ ﻭ ﺍﻟﻤﺴﻠﻤﯿﻦ ﺩﻫﻨﻮﯼ 📝 «ﺭﺍﻫﮑﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﻭ ﺑﺪﺩﻫﻨﯽ» @zendegiasheghaneh @shamimrezvan ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
#قاعدگی ♦️درمان قاعدگی دردناک ☀️چندروزقبل شروع خونریزی روزی حداقل 30 دقیقه ورزش ☀️دمنوش رازیانه وبابونه ☀️ماساژقسمت پایین شکم باروغن زنجبیل http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
💞 #سیاستهای_همسرداری #همسرانه اگرقرار باشه فقط يك چيزی رو تو خودت تغيير بدی تابه همسرت نزديك‌تر بشی كافيه وقتی درباره مشكلش صحبت میکنه فقط به حرف هاش گوش بدی لطفا نصیحتش نکن 💞 @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#تربیت_فرزند👨👩👧👦 برای کمک به پرورش ذهن خلاق، سوالات #کودک را به سرعت پاسخ ندهید. ابتدا آنها را با پرسیدن «نظر تو چیه؟ خودت چی فکر میکنی ؟ به چالش بکشید. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
#بسته_سلامتے #درمان_یبوست ✍افرادی که یبوست مزمن دارنداگر یک ساعت بعدازغذا یک عددمغزگردو+ 5عدد انجیرمیل کنند ✍صبح ناشتا«خاکشیر+آب گرم+یک قاشق عسل»مصرف نمایند،مشکل آنها درمان می گردد... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔺به داشته هایت که بیندیشی دیگر چشم نخواهی داشت 🔺به دست دیگری.... 🔺آرامش در دوست داشتن داشته هاست ... 🔺در بخشش بی منت... 🔺و در دعا برای دیگران... 🔺خداوندا 🔺مگذار حسد راهی بیابد به قلبهایمان.. 🔺که بی شک هرجا که وارد شد 🔺خانه ای آراسته است زیبنده ی شیطان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💞 #عاشقانه💞 پاییز من تویی🍂 همین که می آیی😍 تمام میشوم❣ بیا و بهارم شو💞 @zendegiasheghaneh
بعد منتظر به چشمام نگاه کرد و گفت : تو حرفی نداری؟ گفتم : ممنون از لطفتون . اما من خودم الان پول دارم. می تونم برا خودم پارچه بخرم . همین که برام یه سرپناه امن تامین کردین و مقدمات درس خوندم رو فراهم می کنید به اندازه ی کافی من رو مدیون خودتون کردین . این سکه ها اونقدری هست که من بتونم به راحتی از پس مایحتاجم بربیام. تایماز خشمگین نگام می کرد . همین که ساکت شدم گفت : دیگه چی ؟ اینقدر بی غریت نشدم که دختری که به من پناه آورده ، دست تو جیبش کنه . اون سکه ها رو نگه دار برا خودت . من همیشه نیستم . معلوم نیست سرنوشت چه خوابهایی برامون دیده باشه . تا وقتی که اینجایی و تا وقتی که من هستم ، حق نداری به یه دونه از اونا دست بزنی . این حرفم رو دوباره تکرار نمی کنم و امیدوارم به خواستم احترام بذاری. اونقدر با صلابت این رو گفت که جایی برا اعتراض نبود. وقتی دید ساکتم ، از پشت میزش بلند شد و گفت : بریم شام بخوریم . حتما تو هم گرسنه ای!! منم بلند شدم و همراهش به اتاق ناهار خوری رفتیم. موقع غذا خوردن هر دو ساکت بودیم . غذا که تموم شد تایماز گفت : بهت چند تا کتاب می دم که بخونی تا وقتی که معلمت بیاد. گفتم : کتاب چی؟ با به شیطنت خاصی که از تایماز اخمو بعید بود گفت: داستان . البته از نوع عاشقانش. نمی دونم چی باعث شد خجالت بکشم . اون داستانها ربطی به من نداشتن . اما خجالت کشیدم . شاید هم از لحن تایماز بود که شرم کردم . به هر حال جلوی اتاقش توقف کرد و گفت : بیا تو بهت بدم . پشت سرش وارد اتاقش شدم. به طرف قفسه ی کتابها که به تو مرکز کمد دیواری تعبیه شد بود رفت و به چند تایی رو برداشت و نگاه کرد . دست آخر سه تا کتاب بهم داد و گفت : خوبن . سطح بالایی ندارن و داستانشون هم ملموسه . بخون تموم کردی بازم بهت می دم . تشکر کردم و گفتم : جبران محبت شما شاید برام غیر ممکن باشه . اما دعای خیرم پشت سرتونه خان زاده. کم کم احساس می کنم دارم آی پارای یوسف خان می شم . موقع ادای این جمله چشمام نمناک شد که از چشم تیز بین تایماز دور نموند. این تایماز مهربون و آقا برام تازگی داشت انگار روح دیگه ای تو کالبد تایماز رفته بود . تایماز بهم نزدیک شد و این نزدیکی باعث شد سرم رو بندازم پایین. سرم پایین بود و داشتم با گوشه ی لچکم اشکم رو پاک می کردم که دستاش رو بازوهام حس کردم . محکم بازومو گرفت و گفت : گریه می کنی ؟ آی پارای مغرور يوسف خان که چاقو کشید رو پسر یکی یدونه میزا تقی خان ، نباید گریه کنه!!! سرم رو بلند کردم و خیره شدم به چشماش. چقدر چشماش قشنگ بود وقتی با محبت نگاه می کرد. نمی دونم چقدر خيره نگاهش کردم که دستاش از دور بازوهام شل شد و کلافه ازم دور شد . خودم از خودم بدم اومد . چرا من اینجوری کردم ؟ با دستپاچگی گفتم : من می رم اینا رو بخونم، ممنون و سریع از اتاقش اومدم بیرون. انگار نفس کم آورده بودم. رفتم تو اتاقم و در رو قفل کردم و شروع کردم به در آوردن لباسام. همش رو کندم و دورم پخش و پلا کردم. گرمم بود . خیلی هم گرمم بود . :👇👇 من وا دادم . باید اعتراف می کردم در برابر معصومیت ، بزرگی و شخصیت این دختر وا دادم. باید حداقل به خودم راستش رو می گفتم . باید با خودم روراست می بودم . من از کمند زیبا و چشمهای وحشی دختری که با قصاوت چاقو رو فرو کرد تو پهلوم خوشم اومده بود . باید اعتراف می کردم از اون همه نزدیکی بهش وقتی آختای رو براش بردم ، همه موهای تنم سیخ شده بود . باید اعتراف می کردم تو اون کوچه باغ دلم میخواست به جای اون حرفهای زهرآگین ، عاشقانه می بوسیدمش. اما از همون روز اول لج کردم . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾 @tafakornab @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_شبانه پروردگارا❣ دراین🌙شب✨ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﮐﻪ ﺣﺮﻣﺖﺩﻝﻫﺎﺭﺍﺍﺯﯾﺎﺩﻧﺒﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﺑﯿﺎﻣﻮﺯﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢﻭﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮﯾﻢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🌹 خداوندا... امروز را در نام زیبایت صبح مےڪنم باشد ڪہ مرا از من رهایے دهے و در فیض خودت زندگیم را برڪت ببخشے تا هرآنچہ ارادہ و خواست تو در آن است برایم مقدّر شود. الهی به امید تو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🍃🌸صبح یکشنبه تون معطر به ذکر شریف صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🍃🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🍃🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🍃🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃🌸 ✅سبک کردن گناهان 🍃🌸👈 رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم :↯↯↯ 🍃🌸در روز قیامت من پیش میزان اعمال هستم یعنی که هر کس کفه گناهانش سنگین تر از کفه ثواب‌هایش باشد من صلوات‌هایی را که برایم فرستاده می‌آورم و در کفه حسناتش گذارم تا کفه حسناتش سنگین تر گردد 🌸🍃 📚 آثار و برکات صلوات ص ۱۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💖 سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم هرگز نمی شود که از این در برانیَم یابن الحسن برای تو بیدار می شوم روزت بخیر ای همه ی زندگانیم 🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh