eitaa logo
زندگي آرام
288 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
237 ویدیو
102 فایل
كانال زندگي آرام عضو نظام روان شناسي و مشاوره عضو انجمن روان شناسی اسلامی نوبت مشاوره: مرکز مشاوره سبل السلام 02191303933 ‌ نوبت‌ مشاوره از سایت |02191303933 ادمین | @Moraje_sobol www.sobolicc.com 𝑀𝑜𝒽𝓂𝓂𝒶𝒹𝐻𝑜𝓈𝑒𝒾𝓃
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علي (عليه السلام): يَنْبَغِي لِلْعَاقِلِ أَنْ يَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمَالِ وَ سُكْرِ الْقُدْرَةِ وَ سُكْرِ الْعِلْمِ وَ سُكْرِ الْمَدْحِ وَ سُكْرِ الشَّبَابِ فَإِنَّ لِكُلِّ ذَلِكَ رِيَاحاً خَبِيثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقَار سزاوار است كه ، از مستى ، ، ، و بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى كند و وقار و هيبت را كم مى نمايد . كليد واژه ها: هوش هيجانيEmotional Intelligence، مديريت هيجاني، خودمهارگري، شناخت، قوه عقل، 📔تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 66 ، ح 875
✍️محمدحسین قدیری داستان گفت دانایى که گرگى خیره سر هست پنهان در نهاد هر بشر در جان گرگت را بگیر واى اگر این گرگ گردد با تو پیر عصر یه روز پاییزی داشتم موهای خواهرمو براش می بافتم که زنگ تلفن به صدا در اومد. بابام به ما اشاره کرد که جواب میده. همه به او نگاه می کردن ببینن کیه! ده دقیقه اول صدای یه خانمی می آمد وبابا فقط ساکت بود و هر وقت می خواست چیزی بگه او حرف بابا رو قطع می کرد و بابام باز سکوت. مامان نزدیک رفت و با شش دونگ حواسش گوش میداد. بعد از تمام شدن تماس پدرم و مادرم با هم یواش یواش گفتگو می کردند. پچ پچ پدر و مادرم خبر از امر مهمی می داد. با هم صحبت می کردند. بین اعضای خانواده گاه گاهی هم نیم نگاه ناشیانه و زیر چشمی بهم می کردن. بالاخره بعد از بحث و گفتگو مادرم کمی از او فاصله گرفت. ادامه داستان را مهمان ما باشید👇👇👇👇 http://thecalmlife.parsiblog.com/ قصه_ای بیدار سازد قصه ای خواب آورد در خرد هر داستانی را حساب دیگر است narrative_therapy metaphor_therapy 🌸
پیش از آنكه پنج چیز به تو روى آورد، پنج چیز را غنیمت شمار: را پیش از پیرى، را پیش از بیمارى، را پیش از پریشانى، را پیش از گرفتارى و را پیش از مرگ. 🌸جمعه است صلوات یادمون نرود🌸 🌸