#مطالب_زیبای_آیات
#نکات_تفسیری
#اخلاق_در_قرآن
💠 آیت الله جوادی آملی 💠
✅ هنگامی كه شیطان به خداوند گفت:
من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میكنم.
🔹فرشتگان پرسیدند:
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟
🔸خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است❗️
🕊 راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاك افتادن است.🕊
🔹 بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید میتواند شیطان را طرد كند.
📚تفسیر موضوعی قرآن، مراحل اخلاق در قرآن، ج 11، ص 108
✅دبیر خانه قرآن و عترت مرکز خدمات حوزه های علمیه
🆔 @csis_quran
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره یوسف ( آیات 100 )
🌺🍃✨🌸✨🌺🍃
🕋وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِما يَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ «100»
🦋🦋و پدر ومادرش را بر تخت بالا برد، ولى همهى آنان پيش او افتادند و سجده كردند. و (يوسف) گفت: اى پدر! اين است تعبير خواب پيشين من. به يقين، پروردگارم آن را تحقق بخشيد و به راستى كه به من احسان كرد، آنگاه كه مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را بر هم زد، از بيابان (كنعان به مصر) آورد. همانا پروردگار من در آنچه بخواهد، صاحب لطف است. براستى او داناى حكيم است.
📝نکته ها👇
🔷«عرش» به تختى مىگويند كه سلطان روى آن مىنشيند. «خَرُّوا» به زمين افتادن، «بدو» به باديه و صحرا و «نَزَغَ» به ورود در كارى به قصد فساد معنا شده است.
🔷«لَطِيفٌ» از اسمهاى خداوند است، يعنى قدرت او در لابلاى كارهاى پيچيده نيز نفوذ مىكند. و تناسب آن با اين آيه در اين است كه در زندگى يوسف گرههاى كورى بود كه فقط قدرت خداوند در آنها نفوذ كرده و آنها را باز نمود.
🔷يوسف مثل كعبه شد و پدر و مادر وبرادران رو به او، به عنوان كرامت او، براى خدا سجدهكردند. «خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» و اگر اين سجده براى غير خدا و شرك بود، يعقوب و يوسف كه دو پيامبر خدايند شاهد چنين منكرى نمىشدند. شايد هم اين سجده، نشانهى تواضع بوده، نه پرستش كه در اين صورت سجده بر يوسف بوده و اشكالى نداشته است.
📚جلد 4 - صفحه 288
📝پیام ها🔰
🔶1- در هر مقامى هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد. «رَفَعَ أَبَوَيْهِ» آنكه رنج بيشتر داشته بايد عزيزتر باشد.
🔶2- انبيا هم بر تخت حكومت نشستهاند. «عَلَى الْعَرْشِ»
🔶3- احترام به حاكمان برحقّ وتواضع در برابر آنان لازم است. «خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»
🔶4- سجدهى پدر و برادران بر يوسف، خواب او را تعبير كرد. «رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ- خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»
🔶5- خداوند حكيم است. گاهى اجابت دعايى يا تعبير خوابى را بعد از ساليان طولانى واقع مىگرداند. «هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ»
🔶6- به واقعيّت رساندن طرحها، كار خداوند است. «قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا» آرى يوسف از پايدارى و صبر خود سخنى نمىگويد و همه را كار خدا مىداند.
🔶7- خواب اولياى خدا، حقّ است. «جَعَلَها رَبِّي حَقًّا»
🔶8- در برخورد با واسطهها و ابزار و وسايل، هميشه خدا را اصل و ناظر بدانيم. با آنكه در زندگى يوسف اسباب و عللى دست به هم دادند كه او به اين مقام رسيد، ولى باز مىفرمايد: «قَدْ أَحْسَنَ بِي»
🔶9- در هنگام برخورد با يكديگر، از تلخىهاى گذشته چيزى نگوييد. «أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ» اولين سخن يوسف با پدر شكر خدا بود، نه نقل تلخىها.
🔶10- با فتوت باشيم و دل مهمان را نيازاريم. (در آيه شريفه، يوسف عليه السلام بيرون آمدن از زندان را مطرح مىكند، امّا از بيرون آمدن از چاه سخن نمىگويد مبادا كه برادران شرمنده شوند.) «إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ»
🔶11- جوانمرد و با فتوت باشيم نه اهل عقده و انتقام. يوسف مىگويد: «نَزَغَ الشَّيْطانُ» شيطان وسوسه كرد وگرنه برادرانم بد نيستند.
📚جلد 4 - صفحه 289
🔶12- اولياى الهى، ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحيد و ربوبيّت مىدانند. «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ» آيات قبل و «أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ»
🔶13- پايان سختىها، گشايش است. «أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ»
🔶14- باديهنشينى، ضرورت است نه ارزش. قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ ... جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ
🔶15- زندگى والدين در كنار فرزند، يك لطف الهى است. أَحْسَنَ بِي ... جاءَ بِكُمْ
🔶16- در زمان حضرت يوسف، مصر داراى تمدّن شهرنشينى؛ ولى كنعان سرزمينى عشايرى بوده است. «جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ»*
🔶17- براى پيشرفت و زندگى بهتر، بايد سفر كرد. «جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ»*