🔹زندانی بودن أبناء دنیا در توهّمات و تخیّلات فاسد و باطل🔹
✔️افراد بشر تا آخر عمر، همه در همان من چه کنم و مالم کم شد، همسایه به دیوار من تیشه زد، مالیاتم اینطور شد، فلان کس به من بد گفت، خواهر زنم به من چنین گفت، شریکم به من چنین گفت، من اینجا نمیروم به تقاصّ اینکه او به من بد کرد, من جواب او را نمیدهم برای اینکه او فلان روز به من سلام نکرد، و اینطور حرفها گرفتار هستند، و در همین افکار هم زندانی میشوند و در همین افکار هم میمیرند؛ چون قبر انسان افکارش است؛ این قبری که ما را میبرند در آن میگذارند، این قبر ما نیست، این قبر بدن ماست، بدن ما از خاک بوده و میرود در خاک؛ نفس ما هر درجهای از علوّ که داشته باشد در همان میماند؛ اگر نفس ما آلوده باشد، ما را در روحانیّت نفس نمیبرند؛ قبر ما همان افکار ماست، قبر ما همین خیالات ماست، قبر ما همین تو و منیهاست، از تو و منی باید گذشت و تو و منی را فدای خدا کرد، آن عالمی که خدا انسان را در آن جا میدهد، مناسب با یک حقیقتی است که انسان با آن حقیقت در هنگام مرگ منطوی است.
📗آیین رستگاری ص ٣۵،٣۶
🔘مرحوم حضرت علّامه آیت الله حاج سیّد محمد حسین طهرانی قدّس اللّه نفسهُ الزَکیّه
◽تو لَیْلَةُ الْقَبْری، بُرو، تا لَیْلَةُ الْقَدْری شَوی
چون قَدْر مَر ارواح را کاشانه شو، کاشانه شو◽
( جناب مولانا)
✍️قبر نماد تاریکی، تنگی و فشار است،افکار و خیالات منفی و اضطراب آور که باعث رنج و غم و فشار روحی ما میشوند، قبر یا برزخ ماست.اولیای خدا با تهذیب نفس،افکار و حالاتشان را مطابق با فطرت و حقیقت وجودشان میکنند،بنابراین غم و غصه( شیطان) بر ایشان مسلط نمیشود و از عالم قبر و برزخ در همین دنیا عبور میکند.
(ادمین)
🔘اسرار ملکوت، نشر عرفان اسلامی 🔘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در قبر باید امام زمان خود را نام ببری
🌕 زراره از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
هرگاه ميّت را در لحد گذاشتى، آية الكرسى بخوان و دست خود را بر كتف راستش بگذار و بگو: اى فلانى! بگو:
راضى شدم به اينكه ﷲ، پروردگار من؛ اسلام دين من؛ محمّد صلّى اللّه عليه و آله پيامبر من؛ و على عليه السلام، امام من است؛ و نام امام زمانش را بر او بخوان!
إِذَا وَضَعْتَ اَلْمَيِّتَ فِي لَحْدِهِ قَرَأْتَ آيَةَ اَلْكُرْسِيِّ وَ اِضْرِبْ يَدَكَ عَلَى مَنْكِبِهِ اَلْأَيْمَنِ ثُمَّ قُلْ يَا فُلاَنُ قُلْ رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلاَمِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً وَ بِعَلِيٍّ عَلَيهِ اَلسَّلاَمُ إِمَاماً وَ سَمِّ إِمَامَ زَمَانِهِ.
📗الکافی، ج ۳، ص ۱۹۶
📗وسائل الشیعة، ج ۳، ص۱۷۴
✨ پست قبلی در قبر از ولايت ما اهل بيت سؤال میشود
t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد مرگ مومن و کافر میگن کاش زودتر میاومدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگهای ناگهانی
خدا عاقبت همه مونو ختم بخیر کنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاجعه کاشت ناخن در غسالخانه👇
زندگی از غسالخونه تا برزخ
فاجعه کاشت ناخن در غسالخانه👇
کاشت ناخن در غسالخانه ی زنان
پیامک اومد روگوشیم
کجایی خونه ای کارت دارم فلانیم!
برات زحمتی دارم میخوام باشی ...
بدمش دست تو..
که خیالم راحت باشه
تموم کارهای غسلشو انجام میدی
حداقل غسل اخرش درست باشه
اینو که بم گفت کمی شک کردم!
ولی چیزی نگفتم تاخودمو رسوندم غسالخونه...
جواب پیامکش رو دادم ورفتم غسالخونه
یه لحظه حس کردم سالن عروسی اومدم اشتباهی!
اکثرشون کم حجاب بودن😔
ولی من غساله این انتظار رو داشتم حداقل در غسالخونه کمی به خودمون بیایم یه لحظه فکر کنیم که بابا اخر این دنیا مر..گه! چرا از دستور خدا سرپیچی میکنیم ما که اول اخر همه مون باید از اینجا رد بشیم پس چرا اماده نیستیم!
هیچی نگفتم و وارد سالن شدن
اومد بغل کرد و دم گوشم گفت
حواست بهش باشه تورخدا جوونه
زندگی نکرد زهرا ....
گفتم شرط من اینه هیچ کس دورم نباشه
تا بتونم کارم رو درست وتمیز انجام بدم
دیدم چندتا خانم گفتن نه ماکاری بهت نداریم فقط میخوایم نگاه کنیم!
گفتم سینماس!!!!
الان من چطور تن م..یت رو جلوی شما
عریان کنم؟ یه لحظه چشمم به دستش خورد که از کاور زده بود بیرون
🥺کاشت ناخن مصنوعی داشت
تازه فهمیدم چرا بم گفت حداقل غسل اخرش درست انجام بشه...
گفتم کاشت داره؟؟؟؟!!!
دیدم خانم های همراهش گفتن اره
مگه چه اشکالی داره!
یه لحظه نگاهم به دست هاشون افتاد دیدم خودشون هم کاشت دارن😔
گفتم هیچی اشکال اینه کسی که کاشت داره تو غسل حیض و جنبش مونده
یعنی تموم غسل هاش به گردنشه
ومنم اگه این کاشت ناخن در نیارم
با همین بدن میره اون دنیا!
شما که دلتون نمیخواد ج..نازتون اینجور دفن بشه
گفت وا خانم مگه میشه
نه درش نیارید بزارید بمونه
گفتم باشه پس جای من اینجا نیست
خودتون غسلش بدید ...
اگه من میخوام غسل بدم نمیزارم حقی به
گردنم بمونه، وممنون میشم شما سالن رو ترک کنید
ادامه دارد...
@neiynava_313
#کاشت_ناخن #غسالخانه #غسل #مشکی #دست #خدا #دنیا #زندگی #آخرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاجعه کاشت ناخن در غسالخانه👇
بخش اخر
زندگی از غسالخونه تا برزخ
فاجعه کاشت ناخن در غسالخانه👇 بخش اخر
کاشت ناخن مصنوعی در غسالخانه
بعد از اینکه خانم های همراه رفتن بیرون
گفتم بچه ها صفر تا صدمون رو باید برای این ج..نازه بزاریم تموم سعی مون باید کنیم کاشت ناخن ها رو در بیاریم.
یکی از بچه ها گفت دیدی برای خانواده اش هیچ اهمیتی نداشت!
گفتم ولشون کن غیبتشون نکنیم
برای من و تو که مهمه ! پس به وظیفمون عمل کنیم کار به کسی نداشته باشیم
روضه ی حضرت زهرا سلام الله رو گذاشتم که فکرم مشغول روضه بشه
زیپ کاور رو کشیدم پایین
سه نفری ج..نازه رو از اون کاور جدا کردیم
دستشو گرفتم تو دستم تا لباسش رو دربیاریم، نگاه کردم به دستای کبود شده
و کاشت های قرمز رنگش، چی شد؟
یهویی چطور کاشت ناخن باب شد؟
چرا از همون اول جلوی سالن های ارایشگاه رو نگرفتن که امروز دختر ما، جوون ما بدون بی اطلاعی از این کار به راحتی بره کاشت کنه! و تموم غسل های واجبش رو بزاره گردنش🙂
لباس رو که دراوردیم اروم دست های خشک شده مثل سنگش رو گذاشتم پایین، عورتش رو با یک تیکه از لباسش
پوشونیدم چون نگاه کردن بهش حرامه،
سوهان برقی رو زدیم به دستاش
اما چون دستاش جمع شده بود
به سختی میشد با دستگاه سوهان برقی استفاده کرد، هرکاری کردیم نشد در بیاد
میدونستم باید باچی در بیارم
ولی برای اطمینان همون لحظه زنگ زدم دفتر مرجع تقلیدم، شاید باورکردنی نباشه
اما بالا سر ج..نازه من اینکارو کردم
و گفتم موردم اینجوره!
گفت حتی اگه هز...ینه بر باشه خانم
باید کاشت در بیاد،اگه زمان بر باشه باید در بیاد، تا زمانی که اسیبی به م..یت وارد نشه دیه ی گردنتون نیاد کاشت رو دربیارید!
گفتم خب با سوهان برقی ، استون هم نشد در بیارم گفت: با یک چیز نوک تیزی
بزنید زیرش در میاد
بازم جوابش رو میدونستم ولی برای اطمینان از کارم میخواستم جواب قطعی رو بگیرم...
ناخن گیر بود لبه ی ناخن گیر رو گذاشتیم زیر ناخن مصنوعی و اروم اروم سعی کردیم ناخن مصنوعی در بیاد، زمان بر بود
اذیت شدیم اما تا اخرین لحظه این کارو کردیم، خانواده پشت در هی میگفتن خانم ولش کنید بزارید کاشت بمونهچه سخت میگیرید شما☺️
حرفا تو دلم بود اما ترجیح دادم سکوت کنم و کارم رو انجام بدم..
شاید کلماتم درست چینش نداشته باشن
ولی چیزی رو که درک کردم رو نوشتم
میدونستید اگه غسلی به گردنتون باشه
تا زمانی که قدم برمیدارید روی زمین
مورد لعن قرار میگیرید؟
میدونستی رزق و روزی برکت رو از زندگیت میبرید؟
میدونستی با وجود کاشت ناخن
اون فرد دائما در حیض وجنب باقی میمونه!
@neiynava_313
میدونستی کسی که طهارت نداره
دعاش بالا نمیره🙂
#کاشت_ناخن #مشکی #غسالخانه #حضرت_زهرا #قرمز #لاک #دنیا #آخرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنازه نوزاد
بخش اول👇
ساعت تقریبا ۹ شب بود.من بودم و رفیقم تک وتنها روی نیمکت سبز رنگ کنار غسالخونه نشسته بودیم. صدای سگ های ولگرد اطراف غسالخونه می اومد اخه اونجا فضاش بازه یک طرف غسالخونه مثل دره ماننده ، طرف دیگش گلزاره و جاده ومزارها....
ترس داشتم سگ ها بمون نزدیک بشن و بمون حمله کنن وهیچ کسی هم به دادمون نرسه، اما مقاومت کردم به نترسیدن سعی کردم حفظ کنم روحیمو ومثل همیشه باشوخ طبعیم خودمو گول بزنم، که یهو رفیقم تو تاریکی داد زد زهرااومدن برامون-فقط جیغ میزدم، دیدم رفیقم غش خندس گفتم خدا ازت نگذره دختره چه وقت سر به سر گذاشتنه منه ، تو نمیبنی امشب چقدر اینجا خوف داره😭
یهو رفیقم گفت زهرایه چی بگم؟؟
گفتم چته بگومیخای چی بگی؟
اون نشسته بود منم ایستاده از ترس
به چشمام خیره شد
زهرا میشه اگه روزی میخایم بمیریم باهم بمیریم؟؟میشه یکی مون زودتر نمیره؟
همزمان باهم بمیریم که جنا.زه ی همو غسل ندیم خیلی سخته ها.
تمام حرفاش منو بفکر برد
مگه قراره من بمیرم🥺من ش.ه.ا.دت میخام
یهوی نگهبان غسالخونه تو اون تاریکی اومد پیشمون گفت بیاید جنا،زه رو تحویل بگیرید.
کی جراتش رو داشت؟؟ تو اون تاریکی بره جنا، زه ی بچه ایی رو بگیره
به هر سختی بود ، جنا، زه رو تحویل گرفتیم وارد غسالخونه شدم تاریک مطلق بود زودی پریدم چراغ رو روشن کردم، شیشه ی درغسالخونه شکسته بود میترسیدم یکی از اون شیشه دررو باز کنه بیاد داخل؛ مدام ایه الکرسی زمزمه میکردم حقیتا ترس داشتم اولین بارم بود میخواستم جنا.زه ی نوزاد غسل بدم، داخل کارتن کوچیک گذاشته بود پر از چسب کاری ، گفتم دست نزن درش نیار طاقتش ندارم بزار کفن رو اماده کنم بعد درش بیار😭
پارچه سفید رو در اوردم شروع کردم به برش زدن انگار داشتم برای خودم کفن اماده میکردم اینقدر سنگین بودم اون شب🥺 من تاحالا کفن کوچیک درست نکردم ای خدا چطور درستش کنم
جنازه رو در اوردن گذاشتن توحوض
اللهم صل علی محمد وال محمد وعج الفرجهم😭 یه عروسک کوچیک تو یه پارچه سفید قنداق کرده روی حوض غسالخونه ؛ رفتم یه گوشه نشستم و فقط نگاه میکردم اخه این حوض برای این بچه خیلی بزرگ بود😭 تودلم رخت میشستن پاشدم رفتم کنار رفیقم سطل اب گرفتم دستم ، رفیقم نوزاد رو گرفت بغلش😭
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
اه رباب😭 اروم تر گریه کننننن
غسل میت میکنم...
سر وگردن اب میریزم ، چشمم به گلوش افتاد ، اه از تیر سه شعبه علی اصغر
اه از لب های خشک طفل رباب😭
اه از گهواره ی خالی ، اروم شو رباب
هرکس که دید راس تو را روی نیزه ها
اهی کشید و گفت بیچاره مادرش😭
سمت راست بدن ، دستشو گرفتم مامان قربون دست کوچیکت بشم
ادامه ۰۰
غسل تمام شد .کفن کوچیکی که اماده کردم رو تنش کردم ،
یهو از دهنش کوچیکش که به زور باز میشد خو.ن اومد🥺
کفن خو.نی شد پنبه نداشتیم باید میرفتم غسالخانه ی کرونایی ها که روبه روی ما بود اونجا وسایل مورد نیاز ذخیره شده بود.
فرق بین این غسالخونه و اون غسالخونه میدونی چی بود؟؟
اینجا نوزادی بود که هیچ کس پشت درب غسالخونه منتظرش نبود
تو اون غسالخونه ج.نازه ی مادری بود که
دو روز هیچ خانواده ی نیومده بود دنبالش😭
به رفیقم گفتم کفن رو از تنش بیرون بیار بشور منم برم پنبه بیارم اون شب ترس عجیبی داشتم
بدو بدو رفتم سردخونه کلید در غسالخونه قدیمی رو گرفتم ، یهو رفیقم صدا زد نرو داخل بمون زهرا پنبه پیدا کردم
اه نفسم داشت بند می اومد قلبم تند تند میزد برگشتم سمت غسالخونه ی که توش بودیم.
پنبه رو تو دهنش گذاشتم، کفن رو دوباره تنش کردم🥺
چطور بدون اینکه مامانش چهرشو ببینه
من دارم صورت قشنگش رو می پوشونم
خدایا پناه میبرم بر تو
خدایا تا مارو نیامرزیدی از دنیا مبر
کار کفن تمام شد گرفتمش تو آغوشم بوش میکشیدم دختر قشنگم بجای عطر گلوت بوی کافور میدی😭
(اون روز چون میدونستم ج.نازه نوزاده
رفته بودم یک بسته کش مو گرفته بودم بردم غسالخونه به نیت اونایی که بچه دار نمیشن🥺)
همینجور که تو آغوشم بود بهش گفتم ببین برات گیره رنگی گرفتم ، رفتی پیش خدا به خدا بگو خاله زهرا چند تا رفیق داره دلشون نی نی میخاد میشه بهشون نی نی بدی😭
من درد بی بچگی کشیدم
من درد بچه از دست دادن کشیدم
خوب میفهمم خانم های که میان میگن دعا کنید صاحب اولاد بشیم ینی چی....
خدامیدونه همیشه بیادتونم
پيامبر به زبير فرمود:👇
"اگر يكي از فرزندان تو سقط شود، بهتر است از اين كه صد فرزند داشته باشي كه در راه خدا ج.هاد كنند".
باز ايشان فرمود: "در روز قيامت به فرزندان گفته مي شود وارد بهشت شويد، ولي پاسخ فرزندان آن است كه: تا پدر و مادرمان وارد بهشت نشوند، ما وارد بهشت نمي شويم، سپس خطاب مي آيد كه با پدر و مادرتان وارد بهشت شويد".
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات غسالخانه
حنا حنا گلبند حنا