eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مخزن غسالخونه
🔹ما برای اوقات خواب خود افـسوس میخوریم! کـه چرا بـرای نمـاز شـب بـیـدار نمی‌شویم، در صورتی‌ که اوقات بیداری را به غفلت می گذرانیم! زیرا اگر در بـیـداری بـه توجه و بندگی مشغـول بـودیم، تـوفـیـق بیداری شـب را نـیـز بـرای تهجد و خواندن نافله‌ی شب و تلاوت قرآن پیدا می‌کردیم. ✍ آیت الله بهجت (ره) 📚 در محضر بهجت http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از مخزن غسالخونه
✍علامه حسن زاده آملی: برادر و خواهر من! این رودخانه‌‌ی هراز را می‌بینید، آب این رودخانه با چه سرعتی می‌رود؟ ما از سرعت آب رودخانه‌ی هراز قوی‌تر به سوی ابدمان، رهسپاریم. همین الان. وقتی نمانده است. جای امروز و فردا کردن نیست. جای مسامحه‌ کردن نیست. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از مخزن غسالخونه
💠 🔹یک چیز سیاه به کنار من افتاد! زمانی که به بلوغ رسیدم همیشه مقید به نماز بودم، یـک روز صبح بدون دلیل از رخـت خـواب بـرای نمـاز بلند نشدم! وقتی آفتاب طلوع‌کرد یکباره دیدم یک چیزسیاه از سقف‌اتاق، به‌کنار من افتاد! با ترس از جـا پریدم. با وحشتی کـه در صدایم بود پـرسیدم تـو کـه هستی؟ از جان من چه می خواهی؟ (او یک شیطان بود)گفت: مــن بــا تــو هـسـتـم. هـر وقـت خــدا را رهــا کـنـی پیش تو می آیم... انما سلطـانـه علی الذین یتولونـه تـسلـط شیـطـان بر کسـانی اسـت که از او پیروی کنند...(قرآن‌کریم) 📚 کتاب بازگشت http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه های از مرگ کسانی که مرگ اونها رو غافلگیر کرد خدایا کمکمون کن آماده باشیم برای مرگ غافلگیر نشیم😭 کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
03 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05)(1).MP3
14.35M
🔈 📣 جلسه سوم * ادامه داستان.... * واقعه دوم * با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. * درد را با تمام وجود حس کردم * جان هایی که قبض می شد را می دیدم *چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم. * دیوار ها را نمی دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم * نحوه متفاوت قبض روح افراد * به حالت خلسه رفتم * به هرچه توجه می کردم، کُنه آن را می دیدم * احساس احاطه به همه چیز را داشتم * معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم * معنای باز بودن چشم * احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا * تا دلتنگ مادرم شدم ، خود را در خانه ام دیدم * احساس می کردم بالای سرم بی کران است و به پایین تسط دارم * حمدی که راننده برایم می خواند، را برایم ذخیره کردند. * بادعا وقرآن مادرم، آرامش می گرفتم. * ذره ذره مسیر را طی کردم تا به خانه پدرم رسیدم. * در جا به جایی بلوک ها به پدرم کمک کردم. * تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا * دو نوع پرواز روح برای من * بر من ثابت شد که وقایعی که می دیدم ،حتمی است. * باقابلیت های بدن مثالی ام آشنا می شدم. * حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می کردم. * واقعه سوم... * اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می شد. * قهقهه ی شیطان را شنیدم * در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. * راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات. ⏰ مدت زمان : ۳۵:۱۵ 📆1401/03/07 ❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=6561 🔔 @Aminikhaah_Media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ماجرای مردی که بعد از مرگ موقت به سربازی علاقه مند شد! ▪️این قسمت : عطش ▫️تجربه‌گر : آقای هاشم فراهانی ارته گلی برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیوووو سلبریتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ماجرای تجربه‌گر مرگی که زنده شدن الاغ عزیر پیامبر را دید ▪️این قسمت: مسافررزمان ▫️تجربه‌گر : آقای مجتبی اسلامی فر http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اویزان شدن حیوان خطرناک از اتاق خواب ▪️این قسمت: نیش و نوش ▫️تجربه‌گر : خانم نفیسه مرادی بقییه قسمتهای این تجربه مرگ خانم مرادی موجوده تو کانال سرچ کنید لطفا برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
متوفی اول متوفی دوم متوفی سوم متوفی چهارم ما متوفی چندم هستیم؟😱🤦‍♀😔 یکی بدنیا میاد یکی از دنیا می‌ره همون‌طور که تولد زیاده مرگ هم زیاده کافیه یک روز برید بهشت زهرا جلوی غسالخانه ها تا بفهمید بنده چی میگم.. یادمه برای مرگ عزیزی رفتیم بهشت زهرا اونروز روز تابستونیه گرمی بود و بهشت زهرا گویا مورد استقبال همه مردم تهران بود گویا همه مردم شهر به رحمت خدا رفتن بس که شلوغ و ازدحام بود اونروز بنده تلنگری بهم وارد شد اونروز فهمیدم چقدررررر از مرگ غافل بودم مرگ داره مردمان شهرمونو خرمال می‌کنه می‌بره اونوقت ما به زندگی دنیایی سرگرم من هر روز از فلانی دلخور میشم به فلانی حسادت میکنم از فلانی کینه به دل میگیرم فلانی رو با حرفم آزار میدم دنیارو جدی گرفتم ساعتها توی شهردنبال فلان گل سرویس غذاخوری میچرخم😔😔😔 خدایا منو ببخش به خاطر این غفلت ها خدا خودت مرگو از یادم نبر خدایا خودت مرگو لحظه به لحظه به ذهنم نگه دار تا اینقدر دنیا را جدی نگیرم و وقت عزیز رو هدر ندم خدایا عاقبت مارو بخیر کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏 کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
ادامه‌ی پست قبلی منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع
قسمت سوم ناخن @neiynava_313@neiynava_313 منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 😣 دستش گرفتم دستم ،شروع کردم به سابوندن ناخن هاش‌... دختر چی بخودت کردی.... هرکاری کردم ناخن های کاشت شده در نمی اومدن، بو هر ثانیه بیشتر میشد حس کردم دارم بی حال میشم زودی دست کشیدم از کار، رفتم پیش پنجره نشستم🥺تا باد بخوره تو صورتم به رفیقم گفتم تو بیا نهایت تلاشت رو کن بدون اینکه اسیبی به ناخن ودستش زده بشه، بیا وناخن ها رو دربیار‌.... کمی ک استراحت کردم پاشدم، لوله ی اب رو باز کردم شلنگ رو گرفتم روی سرش شامپو زدم و شروع کردم شستن ،رفیقمم هنوز دور ناخن های دست جنازه بود من دلم ریش ریش میشد،گفتم تا درنیاری من اینو کفن نمیکنم‌🥺 جان زهرا درشون بیار اون دنیا اگه کارمون رو خوب انجام ندیم یقه ی ما غساله ها رو میگیرن که چرا درست مارو غسل ندادی... شستم و شستم ادمی رو که خواب رفته بود صدای نداشت ، حرکتی نداتشت.. حتی نمی‌گفت یواشتر منو بشور،حتی نمیگفت زهرا مواظب زخم های تنم باش😭 اذیت میشدم ،تهوع میگرفتم اما باید کارمو انجام میدادم ,خداروشکر با هر سختی بود کاشت ها در اومدن،اما سختیش زد به پاهامون، کمرمون.... دیگه نا وتوانی برای قدم برداشتن نداشتیم،غسل دادم کفن کردم و سپردمش دست خانواده چادرم سر کردم زودتر رفیقم از غسالخونه زدم بیرون ،فقط به اطرافم نگاه میکردم و اینقدر نفس کشیدم تا اون بوی زخم ها از مغزم بره... پاهام بی جون بودن اما قدم برمیداشتم کلی مسیر رو بود تا برسم سر جاده ... این بود خاطرات سخت روزهای کاشت ناخن🥺 کلاه شرعی سر خودتون نزارید کاشت غسل نداره.... بغیرکار درمانی باشه ،که اونم محدود هستن.... ن شما رو تو قبر من میخابونن،ن منو تو قبر شما...اما تجربه هامو میگم دلم میسوزه بخدا اگه نگم،فحش میخورم ،قضاوتم میکنید اما اشکال نداره ،حق رو میگم که اون دنیا بگم من گفتم اما خودشون قبول نکردن. کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غسل میت ❌فیلم غسل میت برای عزیزانی که خیلی درخواست داشتن فیلمی درج بشه از غسل❌ 🔴🔴🔴🔴🔴👇 دوستانی که حساس هستند نگاه نکنن لطفا هر چند ترس نداره میت یک آقاست که گویا خوابه قسمتی از بدنشون پوشیده س و غسل میت انجام میشه دوستان اصرار داشتن اموات که درون کاور هستند ما دوست داریم امواتی رو در حال غسل ببینیم شاید اثرگذاری بیشتر بذاره رومون آن شالله گناهو بذاریم کنار خلاصه که مخاطبین محترم که طاقت ندارن فیلمو باز نکنند ❌ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه علی رضوانی با کارکنان بهشت زهرا بخش اول کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
نماز لیلةُ‌الدفن برای سید رضی موسوی فرزند حسین ▪️نماز لیلة‌الدفن دو رکعت است که در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی و در رکعت دوم، سوره حمد و ۱۰ بار سوره قدر خوانده می‌شود. ▪️بعد از سلام نماز می‌گوییم «اللهم‌صل‌على‌محمد و‌آل‌محمد و‌ابعث ثوابها الى قبر رضی‎ابن‌حسین». @Farsna
مرگ مادر بزرگ 🥺 منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 از شدت خستگی این روزا دلم میخاست روزها گوشیمو خاموش میکردم و خبر از هیچ کس نداشته باشم و فقط بخوابم... اما منی که همیشه گوشیم روی سکوت بود این بار نمیدونم چی شد گوشیم روی زنگ خوری بود که با زنگ گوشی، ازخواب عمیق پریدم ،چشام بسته بود تو همون حالت خواب دنبال گوشیم میگشتم؛ الوووو بله بفرمایید ،علیکم السلام شما!!!!! باشه کی چ ساعتی چندساله س؟! باشه باشه الان خودمو میرسونم برق از سرم گذشت، گوشی داشت خاموش میشد زدم به شارژ زودی اماده شدم و با ذکر صلوات چادرم سرم کردم و راهی شدم غسالخونه تو ای فکر بودم خدایا سخت نگذره روزه ام فشار بم نیاد ،واجبم گردنم نیفته ‌‌.... درب غسالخونه رو باز کردم چنان نسیمی به صورتم خورد به به کولره!!! چ خوب هزار ماشاالله چ خنکه.... چادر رو اویز کردم و طبق قرار همیشگی مداحی رو پلی کردم، عروس مون کی میرسه!! ساعت داره میگذره... یهو سه تا خانم اومدن با گریه خانم جان این کفن مادر مون،اینو خودش خریده خودش وصیت کرده تنش کنید ،باشه عزیزم دلم خدا صبرت بده بزار بیارن عروسم رو، برانکار دست یه اقای جوانی بود و به سمت من می اومد کجا ببرمش!! نگاه کردم روی برانکار رو!!! بالشت ؟ سر جنازه روی بالشت بود🥺 چرا بالشت اوردید؟؟ زیر سرمادرمون گذاشتیم😭 گردنش اذیت نشه😭 گلوم باد کرددددد، مادر مادر مادر..‌ هنوز خیال میکردن مادرشون به خواب رفته ،هنوز باور نداشتن که برای همیشه قراره مادر بره سفر😭 مادر میخای بری سفر چرا منو باخودت نمیبری😭💔 گفتم اقا جنازه رو بزارید تو حوض با گفتن این حرفم صدای جیغ دخترا بلند شد مامان اینا نمیدونن تو کی بودی ،تو چی بودی، دست دخترشو گرفتم😭 تند تند اشکام می اومدن ،دلم ،جیگرم داشت اب میشد😭 دلم میخاست بگم چرا میدونم کیه! همین که مادره کافیه😭 که بدونم چی ها کشیده تا اولادش رو بزرگ کرده... خانم میشه با پتو و بالشت بزاریم تو حوض😭 باشه هرچی شما میخاید انجام بدید ،مادرتونه.... قرارش دادن تو حوض و دور جنازه ی مادر میچرخیدن یا زهرا یازهرا حسنین چی کشیدن😭.... اه یا مادر... یکی یکی دستاشون گرفتم بردم تو سالن انتظار ،یکی از خانما دستم محکم گرفت تورخداااا خوب مادرم رو غسل بده،دستشو فشار دادم با صدای بریده بریده گفتم... چشم چشم😭 درب رو بستم و اهی کشیدم اه مادرم... پتو رو کشیدن کنار ،اخ ننه اخ عزیزم ،اخ اخ روسری سرشو😭 حجابشو ،ببنید چقدر باحجابه ببنید چطور خوابیده، ننه جون سلامممم ننه ما امروز قراره تو‌رو حموم بدیم بمون اجازه میدی؟ ادامه داره‌.... کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5