eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غسل میت در غسالخانه دوستانی که احساسات ضعیفی دارند نگاه نکنند لطفا کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداروشکر امروزم خبری نیس تو سردخونه ، سردخونمون مهربون شده جدیدا 😊 دیروزم سردخونه خبری نبود ولی ۵ تا متوفی از بیرون آوردن . ان شاالله امروز بیرونم خبری نباشه 🙏
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه متوفی آوردن غسل داده شد میرفت به یکی از شهرستانهای اطراف ، بستگانش میگفتن خیلی آدم خوبیه ، هر حاجتی داری بهش بگو مطمئن باش خدا به حرفاش گوش میده و حاجتتو میگیری، منم برا همتون دعا کردم ان شاالله همتون حاجت روا بشید🌷❤️
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
داستان “صاحب قبری که عذابش رفع شد” پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: روزی حضرت عیسی (علیه السلام) از کنار قبری گذشت که صاحب آن در عذاب بود. سال بعد نیز گذر کرد ولی از عذاب صاحب قبر خبری نبود. سبب را از خداوند پرسید. وحی آمد که از این میت فرزندی صالحی به بلوغ رسید و برای مردم راهی درست کرد و یتمی را پناه داد. به برکت آن از پدر گذشتیم. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
داستانى عجيب از برزخ مردگان‏ قسمت اول پدر و پسر از نظر مالى ضعيف بودند و هر دو در يك خانه متوسّطى زندگى مىكردند. براى آن كه آبرو و احترامشان محفوظ باشد و به مردم اظهار احتياج نكنند تا جائى كه ممكن بود در مصارف مالى صرفهجويى مىنمودند. چند سال قبل در يكى از شهرهاى ايران مرد شريف و با ايمانى زندگى مى كرد. فرزند اكبر و ارشد او همانند پدر بزرگوارش از پاكى و تقوا برخوردار بود. پدر و پسر از نظر مالى ضعيف بودند و هر دو در يك خانه متوسّطى زندگى مى كردند. براى آن كه آبرو و احترامشان محفوظ باشد و به مردم اظهار احتياج نكنند تا جائى كه ممكن بود در مصارف مالى صرفه جويى مى نمودند. از جمله موارد صرفه جويى آنها اين بود كه آب لوله كشى شهر را فقط براى نوشيدن و تهيّه غذا مصرف مى نمودند و براى شستشوى لباس، پركردن حوض و مشروب ساختن چند درختى كه در منزل داشتند از آب چاه استفاده مى كردند.   روى چاه، اطاق كوچكى ساخته بودند كه چاه را از فضولات خارج مصون دارد، به علاوه براى كسى كه مى خواهد از چاه آب بكشد سرپناه باشد تا درزمستان و تابستان او را از سرما و گرما و برف و باران محافظت نمايد. اين پدر و پسر براى كشيدن آب از چاه كارگر نمى آوردند و خودشان به طور تناوب اين وظيفه را انجام مى دادند. ادامه پست بعد http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
روزى پدر و پسر با هم گفتگو كردند كه كاهگل سقف اطاقك روى چاه تبله كرده و ممكن است ناگهان از سقف جدا شود يا در چاه بريزد يا بر سر كسى كه از چاه آب مى كشد فرود آيد و بايد آن را تعمير كنيم و چون براى آوردن بنّا و كارگر تمكّن مالى نداشتند با هم قرار گذاشتند در يكى از روزهاى تعطيل با كمك يكديگر كاهگل تبله شده را از سقف جدا كنند، آنگاه گل ساخته سقف را تعمير نمايند.   روز موعود فرا رسيد، سر چاه را با تخته و گليم پوشاندند، كاهگل ها را از سقف كندند و در صحن خانه گل ساختند، پدر به جاى بنّا داخل اتاقك ايستاد و پسر به جاى كارگر به پدر گل مى داد تا كار تعمير سقف پايان پذيرفت. ساعت آخر روز، پدر متوجّه شد كه انگشترش در انگشت نيست، تصوّر كرد موقع شستن دست كنار حوض جا گذاشته است، آمد با دقّت گشت ولى آن را نيافت. دو روز هر نقطه اى را كه احتمال مى داد انگشتر آن جا باشد جستجو نمود و نيافت. از گم شدن انگشتر سخت متأثّر شد و از اين كه آن را بيابد مأيوس گرديد تا مدّتى با اهل خانه از گم شدن انگشتر، سخن مى گفت و افسوس مى خورد. پس از گذشت چندين سال از تعمير سقف و گم شدن انگشتر آن پدر بزرگوار بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت.   پسر با ايمان گفت: مدّتى از مرگ پدرم گذشته بود، شبى او را در خواب ديدم، مى دانستم مرده، نزديك من آمد، پس از سلام و عليك به من گفت،: فرزندم! من به فلانى پانصد تومان بدهكارم، مرا نجات بده و از گرفتارى خلاصم كن. پسر بيدار شد، اين خواب را با بى تفاوتى تلقّى نمود و اقدامى نكرد. پس از چندى دوباره به خواب پسر آمد و خواسته خود را تكرار نمود و از پسر گله كرد كه چرا به گفته ام ترتيب اثرى ندادى. پسر كه در عالم رؤيا مى دانست پدرش مرده است به او گفت: ادامه پست بعد http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
براى آن كه مطمئن شوم اين تو هستى كه با من سخن مى گوئى، يك علامت براى من بگو. پدر گفت: ياد دارى چند سال قبل سقف اتاقك روى چاه را كاهگل كرديم پس از آن انگشترم مفقود شد و هر قدر تفحّص كرديم نيافتيم؟ گفت: آرى، به ياد دارم، گفت: پس از آن كه آدمى مى ميرد بسيارى از مسائل ناشناخته و مجهول براى او روشن مى شود، من بعد از مرگ فهميدم انگشترم لاى كاهگل هاى سقف اتاقك مانده است، چون موقع كار ماله در دست چپم بود و كاهگل را به دست راست مى گرفتم، در يكى از دفعات كه به من گل دادى وقتى خواستم آن را با ماله از كف دستم جدا كنم و به سقف بزنم انگشترم با فشار لب ماله از انگشتم بيرون آمده و با گل ها، آن را به سقف زده ام و در آن موقع متوجّه خارج شدن انگشتر نشده بودم، براى آن كه مطمئن شوى اين منم كه با تو سخن مى گويم هر چه زودتر كاهگل ها را از سقف جدا كن و آنها را نرم كن انگشترم را مى يابى!   پسر بدون اين كه خواب را براى كسى بگويد صبح همان شب در اوّلين فرصت اقدام نمود، مى گويد: روى چاه را پوشانده، كاهگل ها را از سقف جدا كردم، در حياط منزل روى هم انباشتم، سپس آنها را نرم كرده و انگشتر را يافتم! مبلغى كه پدرم در خواب گفته بود آماده نمودم به بازار آمدم و نزد مردى كه پدرم گفته بود رفتم، پس از سلام و احوال پرسى سؤال كردم، آيا شما از مرحوم پدرم طلبى داريد؟ صاحب مغازه گفت: براى چه مى پرسى؟   ادامه👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
گفتم: مى خواهم بدانم، صاحب مغازه گفت: پانصد تومان طلب دارم، سؤال كردم: پدر من چگونه به شما مقروض شد؟ جواب داد: روزى به حجره من آمد و پانصد تومان از من قرض خواست، من مبلغ را به او دادم بدون آن كه از وى سفته و يا لااقل يادداشتى بگيرم، رفت، طولى نكشيد كه بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت! پسر گفت: چرا براى وصول طلبت مراجعه نكردى؟ جواب داد: سندى در دست نداشتم و شايسته نديدم مراجعه كنم؛ زيرا ممكن بود گفته ام مورد قبول واقع نشود. پسر متوفى مبلغ را به صاحب مغازه داد و جريان امر را براى او نقل كرد!   برگرفته از کتاب دیار عاشقان نوشته استاد حسین انصاریان http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸‍ شخصى نزد امام صادق رفت و گفت من از بسيار ميترسم چــه کنــم؟ امام صادق(ع) فرمودند⇩ را زيـاد بخوان.. آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟ •{ اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌شَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌الْوُرُودِ }• یعنی خدايا علیـه‌السلام را هنگام ورود به قبر روزى من کن... http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 قرائت یک‌سوره‌ یس برای تمام اموات چکار میکند ؟ 🔸 اگر کسی وارد قبرستان بشود و یک سوره یاسین برای تمام کسانی که درآنجا دفن اند بخواند : 1⃣ اولاً چه ثوابی برای خودش دارد ؟ 2⃣ ثانیاً چه چیزی عاید اموات می‌شود؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــــــــــــــــــــــــــــ •┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈• 🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉  ✼🍃 🆔@mokebroghaye315 👈♨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی اینبار هم برای رضای تو 🌷 خودت این بنده رو ببخش و بیامرز بحق بزرگی و رحمتت🙏
در این آرایشگاه زنانه رضایت خدا اولویت دارد! 🔹آرایشگرند اما نه دست به کاشت مژه می‌برند، نه برای مشتری ناخن می‌کارند و نه تتوزدن را قبول می‌کنند. دور خدمات نامتعارف مغایر با احکام اسلام را خط کشیده‌اند و قید سودهای هنگفت‌ آن را زده‌اند تا رضایت خدا را در اولویت بگذارند. 🔹آرایشگران گروه «صیانه» در تهران، مشهد، قم، اصفهان و یزد برداشتن کاشت ناخن را به‌صورت رایگان انجام می‌دهند. اعضای صیانه تلاش کرده‌اند مشتریان کاشت ناخن را از احکام شرعی کاشت ناخن و خطری که برای سلامتی‌شان دارد آگاه کنند. 👆در بستۀ خبر خوب امروزمان از مقدس‌شدن عدد ۱۳ برای یک زندانی گفتیم. خبرهای خوب امروز را اینجا بخوانید. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
سلام شب بخیر دوستان اطرافتون کسی هست هزینه برداشتن ناخن کاشته رو نداره بهشون این خبرو برسونید آن شاالله اجرتون با خدا
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
236K
😅😅گفت کجا تو قرآن اومده که کاشت ناخن نکن که شما آخوندا از خودتون در میارین
﷽ 💠دیگر به کربلا نمی روم 💠 🔆 عالم بزرگوار ملا عبدالحمید قزوینی از کسانی است که توفیق شرفیابی محضر حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشته است ایشان خودش می گوید : 🔻 من به زیارت امام حسین علیه السلام مداومت داشتم و تمام زیارت های آن حضرت را پیاده میرفتم و چون پول کافی نداشتم معمولاً در حجره های ایوان صحن مطهر می ماندم . 🔻 یکی از روزها که می‌خواستم کربلا بروم وقتی به بلندی قبرستان وادی السلام نجف رسیدم ، دیدم که یک عده از اشراف و بزرگان نجف آمده بودند برای بدرقه یکی از آقازاده‌ها و ایشان با نوکر و خادمان خود به طرف کربلا حرکت می‌کرد؛ این صحنه را که دیدم پیش خود خجالت کشیدم و با خود گفتم که دفعه دیگر اگر اسباب راحتی و رفاه برایم فراهم نشود دیگر به کربلا نمی روم . 🔻 بالاخره روزها گذشت و یکی از ایام مخصوص زیارت امام حسین آمد یک عده از طلبه ها آمدند و اصرار داشتند که من هم با آنها بروم کربلا من هم قبول نمیکردم ، بالاخره با اصرار طلبه ها عازم کربلا شدیم . 🔻در بین راه به یک کاروانسرای رسیدیم که مخروبه بود و خلوت ؛ همانجا یک مقدار خوابیدیم و من بلند شدم که وضو بگیرم ، دیدم یک عربی دارد به من نزدیک می شود ، وقتی به من نزدیک شد گفت ملا عبدالحمید قزوینی تو هستی ؟ 🔻گفتنم بله ، گفت تو هستی که گفتی دیگر با ذلت و خواری به کربلا نمی روم تا اینکه با عزت و بدون مشکل بروم ؟ گفتم بله ؛ گفت آماده باش که مولای تو قمر بنی هاشم و آقای تو حضرت علی اکبر به استقبال تو آمده اند که قدر خود را بدانی و به اعتبارات دنیا افسرده و ناراحت نشوید . 🔻 حرف آن عرب تمام شد ، یک وقت دیدم دو نفر اسب سوار به شکل و شمایل آن دو بزرگوار که در کتب روایت خوانده و شنیده بودم وارد کاروانسرا شدند ، حضرت عباس علیه السلام از جلو و حضرت علی اکبر از پشت سر می آمدند ، تا این صحنه را دیدم ، بی اختیار خودم را از بلندی به روی زمین انداختم و دست و پای آن بزرگواران را بوسه می‌زدنم دورشان میگشتم . 📖دارالسلام عراقی ص۴۴۸ 🌿هرگزم نقش تو از لوح و دل و جان نرود 🌿هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود •┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈• 🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉  ✼🌿 🆔@mokebroghaye315 👈♨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔آشتی باشیم باهم ؟😔 🔺من تارک الصلاه و شارب‌الخمر بودم اما .... 🔸فوق‌العاده شنیدنی ؛ داستان توبه مرد عرب بواسطه امیرالمومنین 👌 ــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️در روایت است از امام صادق علیه السلام که بروید سر قبر پدر و مادرتان؛ زیرا آنها شما را می بینند و خوشحال می شوند. 🎙 🌸 کانال معرفتی 🆔️ @nafeleshab