eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا من الان باید چی کنم؟ نمیشه که نرم کمک فاطمه میترسم جرات ندارم برم نزدیک ج.نازه بشم. نگاهم به پام افتاد قرار بود برم خونه یه پام کفش داشت، یه پام چکمه ی مشکی رنگ تند تند سطل رو پر اب کردم. ترس، وح شت بچه ها، تنهایمون ، ذکر های که زیر لب می گفتیم که خدایا غلط کردم من اگه برات بندگی نکردم😔 چرا هر وقت میام غسالخونه با چالش های جدیدی باید اشنا بشم؟ تامیام میگم‌میتونم از پسش برمیام ولی ج.نازه ی زیر دستم میاد که زمین تا اسمون فرق داره با ج.نازه های دیگه، ولی من کم نمیارم حتی اگه دوزش زیاد تر باشه بازم راهمو ادامه میدم. سدر رو ریختم تو سطل اب با دستام حلش کردم، ولی شیطون تو سرم داد میزد نزدیک نشو تو نمیتونی! با روحیت سازگار نیست نرو جلو؛ ولی رفتم جلو تر باید انجامش میدادم خودم، دهنم رو محکم فشار دادم بینی مو کیپ گرفتم که بوی بم نخوره، اما اوضاع خیلی داغون تر از این حرفا بود ، با چشم به فاطمه اشاره دادم سر میت رو بگیره تا اب بریزم تو سرش اشک های فاطمه سرازیر شد وهیچ حرفی نمیزد؛ اب ریختم تو صورتش تمام چهره سیاه کمبود بود اینقدر باد کرده بود مثل بادکنگ شده بود، خدایا من خوابم یا بیدار؟! اصلا به عقل جن هم نمیرسید من روزی تو این فضا با انواع اقسام ج نازه ها روبه رو شم🥺 چشماش مثل یک خط شده بود اصلا دیده نمیشد حتی نمیتونستم تشخیص بدم چند سالشه مثل زغال سیاه شده بود اولش خیال کردم سوخته که اینجور شده ولی نه نسوخته بود بخاطر کالبد شکافی که کرده بودنش و پنج روز تو دماهای مختلفی که قرار گرفته بود اینجور باد و سیاه شده بود😭 باید سمت راست بدنش اب میریختم همینکه اب ریختم پوست بدن باش جدا میشد😭 نمی تونم نمی تونم ادامه بدم... اللهم صل علی محمد وال محمد وعج دستم رو به ارومی میکشیدم به بدن که مطمن بشم اب رسیده به همه جاش جرات نداشتم زیر دستم رو نگاه کنم ادامه دارد....
زندگی از غسالخونه تا برزخ
خدایا من الان باید چی کنم؟ نمیشه که نرم کمک فاطمه میترسم جرات ندارم برم نزدیک ج.نازه بشم. نگاهم به
در غسالخونه رو باز بود اما فایده ی نداشت که نداشت غسل میدادم ومغز پر شده بود از سوالات مختلف!! یه قسمتی از بدن سفید سفید بود مثل برف؛ یه قسمت سیاه و کبود... گفتم دلیلش چیه؟ چرا تیکه تیکه بدن رنگ تغییر داده؟!😔 اون قسمتی که سفید رنگ بود لایه ی زیر پوست بود فکر کنید تمام رگ ها ،مویرگ ها به دیده میشد،‌ مگه میشه اینقدر واضح مشخص باشه اصلا تر.س ورم داشت. چون تمان پوست بدن متلاشی شده بود و نازک می تونستی تمام اجزای بدن رو از نزدیک ببینی... تمام بدن بخیه بخیه دوخته بود چون خو..د..ک.شی کرده بود کالبد شکافیش کرده بودن🥲 خاله(همکار در غسالخانه) میدونستی باردار بوده ؟ نه نگووووو دستش بلند کردم خشک بود، چوب بود، چشام سیاهی میرفت از چیزای که میدیدم.... رفتم زودی تو اتاق بغلی اما مگه ناله زاری خانم ها میزاشت اروم بگیرم😔 نمی نونستم یه جا بمونم دلم همش زیر رو میشد ، به ساعت نگاه کردم من دیرم شده چرا تا به این ساعت خونه نرفتم😭میخواستم فقط فرار کنم نباشم ونبینم. به هرسختی شد ج.ن‌..ازه رو غسل دادن... رفتم کنار حوض من دلم میسوزه باید بلندش میکردن میزاشتن روی کفن تا ببندنش، یه مرد از محارمش اومد کمک زودی حوله رو انداختم سر م.ی.ت تا جایش مشخص نباشه نگاه کردم بهش گفتم تو ۵ روزه از این دنیا رفتی اما همونم زیاده😭💔 زودی پلاستیک بزرگ رو گذاشتم روی کفن کسی جرات نمیکرد به چهرش نگاه کنه ؛ دلم برای جوونیش میسوخت دلم برای حسرت به آغوش کشیدن بچه ی تو شکمش می سوخت😭 راستی مگه چی به روزت ادمای اطرافت اورده بودن که دست به این کار زدی؟ من قرار نبود از تو بنویسم چون تحمل نوشتن نداشتم خیلی سعی کردم تو ذهنم نمونی و ننویسم اما نشد... منو حلال کن اگه ازت ترسیدم😭 ما با دل جون برات کار کردیم اما شرایط برامون سخت شده بود... زودی چادرم سر کردم عطش داشتم غسالخونه رو ترک کردم ابی نبود به صورتم بزنم... هرجا نگاه میکردم تابوت بود که به سمت قبر میبردن برای دفن... دنیاش همینه... همین قدر کوتاه ،قدر تموم لحظه هاتو بدون. وسعی کن تو تمام کارهات به یاد خدا باشی ، غافل بشی‌ این دنیا رو میبازی... محبت کن بی بهانه، شاید محبت تو زندگی یک نفر ونجات بده قدم بردار برای خدا تا خدا خیراتش رو به سوی تو بفرسته. منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313
سه دقیقه در قیامت 20.mp3
42.32M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه بیستم * ملائکه قبض روح در قرآن * قرآن در مورد میزان چه می‌فرماید؟ * آیا حسابرسی بد است؟ * شاخص میزان چیست؟ * کلیاتی در مورد بلوغ * سیر تکاملی نفس در نگاه ملاصدرا * بلوغ، قدرت بر تزکیه * نماز ولایت بر اعمال است 📅98/12/20 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔 @Aminikhaah_Media
_سه دقیقه در قیامت 23.mp3
47.42M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه بیست و سوم * کدام گناه هرگز بخشیده نمی‌شود؟ * چگونه صدقه، دفع بلا می‌کند؟ * اثر گناه در فرد گناهکار * معنا شناسی واژه "حبط" * تقوا، مراقبت در برابر آسیب * محبت امیرالمومنین، حسنه‌ای که هیچ سیئه‌ای بدان نمی‌رسد * جزا دادن خدا به پرونده اعمال، به چه نحو است؟ * چگونه با منت گذاشتن، اثر صدقه را از بین می‌بریم؟ * عمل کافر و کاه در طوفان * موانع اعتقادی و حبط اعمال * ولایت، نخ اسکناس است * موانع عملی و حبط اعمال * راهکار خوش اخلاقی * از توسل به ائمه غفلت نکنیم * هر آنچه موجب قبولی اعمال می‌شود از جنس ولایت است * چه کنیم که با نمازمان بهشتی شویم؟ * رد و بدل شدن سیئه و حسنه در پرونده اعمال 📅98/12/23 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔 @Aminikhaah_Media
کاهش سکرات موت برای محتضر کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
سکرات مرگ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
سختی های مرگ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
سه دقیقه در قیامت 24.mp3
40.13M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه بیست و چهارم * تکبر، ریشه تمسخر * منطق حیوانی و اُمانیسم * پاداش ترک غیبت * خودمان را سرکار گذاشتیم یا دیگران را؟! * قاعده زندگی در سوره لیل * دوست داری خدا با تو چگونه برخورد کند؟ * پیام ما به خدا با مسخره کردن دیگران * ادخال سُرور در قلب مومن به چند طریق * معرفی کتاب: مومن کیست وظیفه‌‌اش چیست؟ * نزدیک‌ترین حالت بنده به کفر چه موقع است؟ * بهشت خاص برای سه دسته 📅98/12/24 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔 @Aminikhaah_Media
سه دقیقه در قیامت 26_.mp3
20.74M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه بیست و ششم * سرنوشت ما به نیت ما بستگی دارد * نیت یعنی هسته مرکزی * خدا با جناب آسیه (س) اتمام حجت می‌کند * دلت پاک باشه؛ اما دلِ پاک، نیت پاک دارد * عمل لطیف موجب ارتقا نیت می‌شود * عمل میوه نیت است * بهترین زمان برای اصلاح نیت در کلام امیرالمومنین علی علیه السلام * چرا در بهشت و جهنم خلود داریم؟ *چقدر نیت خیر داریم؟ * تفاوت بین قانون جذب و قانون نیت * رابطه بین نیت و تقدیرات الهی * رزق رحمانی و رزق رحیمی * نیت فی سبیل الشیطان * در نیت، ریا نداریم * بی قرار زمان عج، هستیم؟ * مومن مورد کُفران است * علامت شقاوت و عاقبت به شری * نیت بد بوی بد دارد * با نیت گناه از رزق محروم می‌شویم 📅98/12/26 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔 @Aminikhaah_Media
سه دقیقه در قیامت 27.mp3
38.15M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه بیست و هفتم * عمل و نیت تمام شدنی نیست * زبان استعداد * خدایی شویم که اگر نشدیم کارمان زار است * از فضل خداست که از طریق انبیا قواعد زندگی را به ما گفت * عمل خاص ببریم، بقیه‌اش با خدا * واکنش متقین در مقابل کسانی که از آنها تعریف می‌کنند * بعضی نَفس‌ها زود اشباع می‌شوند * اخلاص را همه دارند، مراقب ماندگاری اخلاص باشیم * چگونه با انفاق علنی دچار ریا نشویم؟ * در دستگاه سیدالشهدا، برخی قواعد خدا تغییر می‌کند * نگاه ما به امام حسین (ع)، نگاه بیمه‌ای نباشد * ذات ما با اشک بر اباعبدالله پاک می‌شود * اینجا به نظر قطره، آنجا به نظر دریا * برداشته شدن عذاب از قبرستان به چه معناست؟ * فاصله ما با خدا یک قدم است * باطن زیارت و عبادت چیست؟ 📅98/12/27 🔔 @Aminikhaah_Media❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شرایط آموزش میده بگو الحمدالله😭 کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجربه کسانی که تجربه نزدیک به مرگ داشتند کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا خودت در روز قیامت به فریادمان برس کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجسم اعمال پس از مرگ زنده یاد ایت الله مجتهدی کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به چی خیره شده؟ آیا فرشته مرگ رو دید؟ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساست رو با دیدن این صحنه برام بفرست کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
غسالخانه ی زنان کدوم قسمت بدنت رو صابون بکشم؟ مگه خودت میدونستی روزی که میخواهی این دنیا رو ترک کنی تنت زخمی میشه؟ میگفتن خیلی خانم تر تمیز ومرتبی بودی حتی خواستی حموم اخرت هم خوش بو باشی😭 @neiynava_313 مادر امشب راحت راحت میخوابی دیگه زخم های کمرت و پات اذیتت نمیکنن... دیگه محتاج کسی نیستی که بیاد زخم هاتو با اب وصابون بشوره.... دختر نداشتی؟ پسر نداشتی؟ مونس نداشتی😭 چه روضه ای امشب برات امشب بخونم که دلم اروم بگیره.... تو خودت همش روضه ای😭 ادامه دارد‌‌‌.. #تنهایی #نینوا
بر خلاف بقیه عروسا که زیادی خسته می شدم؛ برای این عروس دوست داشتم تمام کاراشو با دقت بیشتری انجام بدم حوصله به خرج بدم ... این همه تو دنیا زخم دیده و اذیت شده؛ چطور دلم نیاد مثل فرشتها تمیز و خوش بوش نکنم آخه دختر حضرت زهراست(سلام الله علیها)🥺💔 شروع کردم به شامپو؛صابون؛لیف کشیدن... دست به هر جا میزدم توی زخمای عمیقش فرو میرفت😔 در دلم زمزمه میکردم خدایا اگه گناهان ما زیاده ولی لطف و رحمت و مغفرت تو بیشتره... آروم شدم ؛دیگه اذیت نبودم؛ دیگه حالم بد نبود؛ دلم به بخشنده بودن خدا گرم شد و میدونستم این وظیفه ی امروزمه که باید به نحو احسنت انجامش بدم... @neiynava_313 غسلش تموم شد باید از توی حوض بلندش میکردم که بذارمش روی کفنی که از قبل براش آماده کرده بود... کجای پاتو بگیرم مادر کجای تنتو بگیرم مادر چه جوری بغلت کنم بذارمت روی کفن...💔 به هر سختی که بود از حوض بلندش کردم و روی کفن گذاشتمش به یاد امام علی ع زمزمه میکردم فاطمه جان داری میری خداحافظ...😭😭😭 باید حنوط میشد کافور دستم گرفتم اول پیشونیشو زدم نزدیک گوشش شدم سلام منو به مادرم زهرا(س) برسون بگو هوای ما رو داشته باشه...😭💔 نوبت به حنوط کف دستاش رسید یخ یخ بودن؛ قفل شده بودن؛ حالا حنوط دو زانو و دو نوک انگشتان بزرگ پا... کفنو بستم رفتم رختکن... نشستم گوشه ی از اتاق تا نفسی تازه کن... # گلزار#تنهایی
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
مراسم تشییع پیکر اموات مجهول الهویه توسط نیروهای اداری و اجرایی سازمان آرامستان یزد از یه طرف خوشحال بودم که بالاخره این بندگان خدا بعد از مدتها سرگردانی بالاخره قراره به آرامش برسن و مراسم دفن برگزار بشه ، از طرفی دلم پر از غصه بود. سه تا متوفی که شناسایی نشده بودن ، سه تا آدمی که معلوم نیس خانواده هاشون کجا رو دارن دنبالشون میگردن، چقد نگرانشونن، اصلا معلوم نیس کسیو دارن یا نه توی تنهاترین حالت ممکن فوت شدن و بعد از گذشت مدت طولانی هیچکس پیداشون نکرد و سراغشون نیومد امیدوارم به آرامش رسیده باشن و روحشون شاد باشه https://www.instagram.com/reel/C7BkuiZOczBYPi3OtL7S5SSv7taGZRvYPvpNbo0/?igsh=MTc4MmM1YmI2Ng==