eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
17.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مرحوم شيخ صدوق رحمة اللّه عليه ، با سند خود به نقل از حضرت صادق آل محمّد عليهم السلام ، حكايت فرمايد: روزى يكى از دوستان و اصحاب پدرم ، به نام سُدير صيرفى در ماه مبارك رمضان نزد پدرم ، حضرت باقرالعلوم عليه السلام شرفياب شد. پدرم او را مخاطب قرار داد و فرمود: اى سُدير! آيا مى دانى اين شب ها، چه شب هائى است ؟ سُدير در پاسخ اظهار داشت : بلى ، فدايت گردم ، اين شب ها، شب هاى ماه مبارك رمضان است . پدرم فرمود: آيا قادر هستى كه ده نفر از فرزندان حضرت اسماعيل عليه السلام را در هر شب از شب هاى آخر ماه مبارك رمضان خريدارى نموده و آزادشان كنى ؟ سُدير گفت : پدر و مادرم فداى شما باد، امكانات مالى ندارم . پدرم فرمود: نُه نفر، چطور؟ جواب داد: توان ندارم . پس پدرم يك به يك از تعداد آن ها كم كرده ، و سُدير همچنان به گفته خويش پايدار بود، تا آن كه در نهايت ، پدرم سؤ ال نمود: آيا يك نفر را هم نمى توانى آزاد كنى ؟! سُدير پاسخ داد: خير، توان آن را ندارم . پدرم - حضرت باقرالعلوم عليه السلام - اظهار داشت : آيا نمى توانى هرشب يك مرد مسلمان را ميهمان خود كنى تا روزه خود را در منزل تو افطار نمايد؟ سدير گفت : بلى ، ياابن رسول اللّه ! دو نفر را مى توانم افطارى دهم . پدرم - امام محمّد باقر عليه السلام - فرمود: منظور من نيز همين بود كه افطارى دادن به يك مسلمان در اين شب ها، معادل با آزادى يكى از فرزندان حضرت اسماعيل است ، كه در قيد اسارت باشد. 📚كتاب چهل داستان و حديث از امام باقر العلوم عليه السلام ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak